کد خبر: ۲۱۹۰|
تاریخ انتشار: ۱۵ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۵
تعداد نظرات: ۵ نظر
داوود کریمی یکی از پیشتازان تهرانی‌های حاضر در جنگ بود. تکرار می‌کنم داود کریمی هرگز شخصیتش دو تا نشد. برای هیچ موردی دو تا نشد. لذا هم تحمل او برای دیگران آسان و هم تحمل دیگران برای او آسان بود...

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دکتر رضایی، روز سه‌شنبه 14 شهریور ماه سال 1383 در تماسی با بیمارستان ساسان خبری به این شرح منتشر می‌کند: «آزاده پیمان،پرستار بخش ICU بیمارستان ساسان با بیان اینکه وضعیت جسمانی حاج داود کریمی بسیار وخیم است،گفت:متاسفانه شواهد و قرائن نشان می‏‌دهد که امید زیادی به ادامه‏ زندگی این جانباز شیمیایی نیست. فقط باید برای وی دعا کرد.»

چند ساعت پس از انتشار این خبر،سردار «حاج داود کریمی» فرمانده سپاه منطقه 10 (سپاه تهران) در روز 15 شهریور ماه سال 1383 به همرزمان شهیدش پیوست.

به همین مناسبت از زاویه نگاه سرلشکر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام،دریابان علی شمخانی دبیر عالی شورای عالی امنیت ملی و سردار حسین علایی رئیس وقت ستاد مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مدیرعامل فعلی هواپیمایی آسمان مروری بر نقش و تاثیرگذاری سردار شهید حاج داود کریمی در دوران دفاع مقدس داریم.

در همین رابطه محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران می‌گوید:« در هفته دوم تجاوز عراق به کشورمان،وقتی به اهواز رفتم، تا چشم کار می‌کرد نیروهایی بود که وجود هیچ سازماندهی‌ای از تمام استان‌ها کشور همچون مثل فارس، اصفهان،آذربایجان و... گروه گروه به اهواز می‌آمدند و در مدارس،‌پارک‌ها و ورزشگاه‌ها ساکن می‌شدند، اما آنها بدون فرمانده بودند. با حاج داود کریمی صحبت کردم که در باشگاه «گلف» که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی،آن را به اسم «پایگاه منتظران شهادت» تغییر نام دادیم، این افراد را سازماندهی و اداره کند.
 

تشکیل تیم‌های چریکی

صحبت با حاج داود بر سر چگونه دفاع کردن بود، در آن زمان، رزمندگان بسیجی و سپاهی با نظامی‌گری آشنایی نداشتند،بنابراین اولین موردی که به ذهن حاج داود آمد، تشکیل تیم‌های چریکی بود که با ایجاد این تیم‌های چریکی، شب‌ها به دشمن حمله کنیم و به این ترتیب پایگاه منتظران شهادت،کانون یک نیروی نظامی قدرتمند شد و زمانی که جنگ تمام شد بیش از سه میلیون جبهه رفته و 15 لشکر و ده‌ها و صدها توپ و تانکی که از دشمن به غنیمت گرفته بود و سازمان داده شده بود، داشت.

حاج داود کریمی فرمانده یکی از سه قرارگاه کرمانشاه به نام قرارگاه نجف شده بود؛آنجا عملا سپاه و بسیج به تعبیر نظامی هیچ امکاناتی نداشت و همه امکانات خود را از دیگران می‌گرفت و سازماندهی می‌کرد و بعضی مواقع به جای کامیون و خودروهای نظامی،از کامیون‌ها و خودروهای کوچه و خیابان که مردم می‌فرستادند و از تجهیزاتی چون مثل اسلحه «ام-1»،«کلاشینکف» و « ژ-3» استفاده می‌کرد،در حالی که در تمام ارتش‌های دنیا یک سلاح سازمانی ‌حساب شده‌ای وجود دارد.
 

شفاف‌ترین رزمنده جنگ تحمیلی

دریابان علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی سال‌ها پیش و در ششمین ساگرد شهادت این فرمانده درباره شخصیت حاج داود کریمی گفته است:« شاید حاج داود کریمی برای بسیاری به دلیل عدم تمرکز رسانه‌ای شخصیت مکشوف و پروضوحی نبوده باشد.ما که در کنار ایشان و در خدمت رزمندگان اسلام بودیم شاید او را بهتر بشناسیم و داود کریمی یکی از شفاف‌ترین زرمندگانی بود که می‌شناختیم.در حقیقت یکی از عناصر وجودی شهید حاج داود کریمی شفافیت او بود. حاج داود کریمی هرگز دو شخصیتی نشد.داود کریمی در پایین‌ترین حد درجه هم آن چیزی که بود و آن چیزی که می‌نمایاند را دو تا نکرد.

داود کریمی یکی از پیشتازان تهرانی‌های حاضر در جنگ بود.تکرار می‌کنم داود کریمی هرگز شخصیتش دو تا نشد. برای هیچ موردی دو تا نشد. لذا هم تحمل او برای دیگران آسان و هم تحمل دیگران برای او آسان بود.چیزی که ما امروز کمتر به آن بها می‌دهیم که همدیگر را تحمل کنیم. شهید داود کریمی یکی از نمادهای اصلی بیان این نکته است.
 

داود کریمی شخصیت دوگانه نداشت

در آن زمان شفافیت در رزمندگان موج می‌زد و شخصیت هیچ‌کس دوگانه نبود. حاج داود کریمی یکی از کسانی بود که به این نکته باور داشت و در فرهنگ شدن این باور هم تاثیر بسزایی داشت. در آن زمان میدان جنگ میدان رقابت برای ایثار بود نه برای قدرت. داود کریمی قدرت تحمل‌پذیری‌اش ناشی از این فرهنگ حاکم به جبهه بود که خود یکی از فرهنگ‌سازان جبهه بود.

حاج داود کریمی از کلمات و اصطلاحات پیچیده برای انتقال مفاهیم خودش استفاده نمی‌کرد و هیچ‌وقت طعنه را در ادبیات خودش دخالت نمی‌داد، اگر نسبت به هر فردی، ولو بنی‌صدر نقدی داشت روبه‌رو به او منتقل می‌کرد. هرگز در خفا حامی بنی‌صدر نبود و در آشکار مخالف او. داود کریمی همواره محور مخالفت با بنی‌صدر بود. در آشکار و در خفا با او مخالفت می‌کرد. این درسی است که داود کریمی به ما داد که واژه‌هایی را که برای مردم انتخاب می‌کنیم واژه‌های شفاف و روشن و قابل فهم برای آنها باشد و هم اینکه دو رو نباشیم. اجازه ندهیم افراد برمبنای جنس و شکل و حزب و سلیقه و جناح و قومیت نزدیک و یا دور از ما بشوند. هرکس که معتقد به باورهای انقلاب اسلامی است که باورهای آشکار و روشنی است، خودی است و اصولا در ملت ایران غیر خودی وجود ندارد. دشمنان ما غیرخودی هستند.»
 

حاج داود کریمی مطابق میل برخی مسئولین حرف نمی‌زد

همچنین سردار حسین علایی می‌گوید: «من از حاج داود کریمی چند چیز آموختم. یکی از این موارد حریت و آزادمنشی است چرا که او از کسانی بود که به تحلیل شرایط می‌پرداخت و در برابر مسئولین بدون لکنت زبان، آن موضوع را که به نظرش می‌رسید درست است بیان می‌کرد.عاملی که اکنون در سازمان‌ها به آن نیاز داریم همین ویژگی حاج داود است.معمولا افراد در سازمان‌ها برای بیان سخنانشان دو دسته می‌شوند. یکی از آنان کسانی هستند که آنچه که از درون به آن رسیده‌اند را بیان نمی‌کنند و مطابق میل دیگران سخن می‌گویند.افرادی هم هستند که حرف‌های خود را و آنچه که در درون دارند بیان می‌کنند. سردار شهید حاج داود کریمی مطابق میل برخی مسئولین حرف نمی‌زد. او مطابق شناخت خود از حق و حقیقت سخن می‌گفت».

شهید داود کریمی از اعضای اصلی تشکیل دهنده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و عضو هیأت مرکزی سپاه تهران بود که با شروع جنگ به منطقه جنوب رفت و مسئول عملیات جنوب شد و سپس به جبهه غرب رفت و بر پایه آموخته‌هایش در لبنان مسئول آموزش نظامی سپاه شد.سپس مدتی کوتاه‌تر از یک سال فرمانده سپاه تهران بود و مدتی نیز در بنیاد شهید(دوران دفاع‌مقدس) فعالیت کرد.

وی درعملیات «والفجر8» که از سوی جهاد سازندگی به عنوان نیروی داوطلب به منطقه «فاو» رفته بود بر اثر حمله دشمن، شیمیایی شد.

حاج داود کریمی خردادماه ۱۳۸۲ بیماری‌اش که ناشی از شیمیایی شدن بود شدت گرفت و بستری شد اما پزشکان کاری از دست‌شان برنیامد تا آنکه او را از دی ماه ۱۳۸۲به آلمان فرستادند.

پزشکان آلمانی تشخیص داده بودند بیماری او ناشی از مسمومیت شیمیایی حاصل از گازهایی است که در جنگ به کار رفته بود. آنها نوع گازهای شیمیایی را هم مشخص کرده بودند. سرانجام، سردار کریمی در روز 15 شهریورماه ۱۳۸۳ بر اثر جراحات ریوی ناشی از استشمام گازهای شیمیایی به شهادت رسید.

کلید واژه های مطلب: محسن رضایی ، داوود کریمی ، شمخانی ، علایی
ارسال نظر
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
بسیجی جانباز گمنام
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۴
0
1
حاج داود کریمی را اولین بار در روز دوم حمله هویزه دیدم، آن ساعتی که چند هواپیمای عراقی از بالای سر تانک، نفربر و نیروهای ما عبور کرد و نیروهای اطراف کرخه کور(کرخه نور فعلی) را بمباران کرد ساعت _ اگر اشتباه نکنم _ حدود 15:40 دقیقه بود. داشتم برای شهیدعلی حاتمی و شهید جمال دهشور، شهید محسن غدیریان و... برادران مستقر سپاه سوسنگرد که آن ساعت جلوتر از همه نیروها بودند و در حلقه محاصره (L) مانند تانک‌های عراقی محاصره شدند، مقداری نان و خرما می‌بردم. برادر عزیز سردار احمد غلامپور در فاصله 5 متری من بود، شدت تیراندازی تیربارهای روی تانک و نفربر عراق به سمت ما بسیارزیادبود، به حول قوه الهی راه افتادم که جلوتر بروم، ترکشی زوزه کشان به سمت شمخانی و من آمد،خیز رفتم وقتی سر بلند کردم برادر شمخانی عندربهم یرزقون شد، مرتباً صدای حاج احمد غلامپور را می شنیدم که اسمم را فریاد می‌کرد و می گفت جلوتر نرو. ولی من توجه نمی‌کردم، اصلاً به فکر خودم نبودم، حدود 70 تا 80 نفر از بهترین برادران من جلوتر بودند از جمله حسین علم‌الهدی و... از برادر احمد پنجاه متری فاصله گرفتم، ناگاه از روبرو در میان خاک و دود و بوی باروت و شلیک رگبار انواع سلاح یک نفر یقه مرا گرفت، و با صدای بلند با نهیب گفت: برادرکجا می‌ری؟ مگه نمی‌دونی چند متر دیگر اون جلو الان قتلگاه می‌شه؟ در بیش از چهار ماه استقرارم در سوسنگرد و هویزه و شناسایی‌های متعدد که آن روزها «اطلاعات و عملیات» تشکیل نشده بود و برادران شناسایی به عنوان« گشتی شناسایی» انجام وظیفه می کردند. حاج داود را اولین بار دیدم. گفتم برادر تو کی هستی؟ که یقه‌ام را گرفتی و می گویی جلوتر قتلگاه می‌شود، نرو. ناگاه صدای زوزه ترکش توپ باعث شد هر دو نفرمان با کمک موج انفجار دورتر از خود، به زمین پرت شویم. در این گیر و دار باز بلند شدم که جلوتر بروم، صحنه قتلگاهی که حاج داود حدس زده بود با چشمانم دیدم. کنار لبه جاده(T) دراز کشیدم و مشاهده کردم تانک‌های عراقی نیروهای پیشرو ما(شهید حسین علم‌الهدی و شهید محسن غدیریان و....) را دور کردند حسین یک آرپیجی شلیک کرد و یکی از تانک‌ها زد. تازه به فکرم رسید که نان وخرما را رها کنم و به دنبال آرپی جی بروم هرچه روی زمین گشتم آرپی جی نیافتم، تمام این ماجرا حدود دو یا سه ساعتی طول کشید. چون در محاصره مانده بودم از طرفی مسئولیتم این بود که آخرین وضعیت را به برادر عزیز سردار شهید حمید تقوی(آن موقع مسئول کل شناسایی های منطقه بود) و راهنماهای محلی و چند نفر غیر بومی مثل من که بسیجی داوطلب بودیم از زیر مجموعه شهید حمید تقوی(در سامرا عراق در دی ماه شهید شد۱۳۹۳). بیش از سه ساعت آن جا به حالت دراز کش مثل یک مرده فقط با دور بین شکاری چشمی که برای شناسایی به همرا داشتم صحنه‌های دردناکی دیدم. عبور نفربراز روی شهدا و بعضی از افسران عراقی از روی تانک با اسلحه انفرادی مثل کلت و کلاش زخمی ها را شهید می کردندو... نفربرها و تانک‌های ارتشی‌مان هم همان ساعت‌های اولیه با رها سازی دودهای غلیظ از اگزوز پی. ام.پی‌ها یک دیوار دودی درست کرده و خودروها و نفرات پشت این پرده دود به سمت عقب به طرف پشت کرخه کور عقب نشینی کردند. هوا کم کم تاریک می‌شد. عراقی ها نور افکن‌های خودروها و زرهی‌شان را روشن گذاشته بودند و گاهی هم منور می‌زدند، این عمل قبل از تاریک شدن کامل در دشت هویزه بود از تاریکی استفاده کردم حدوداً 500 متری سینه خیز به عقی برگشتم _ شاید هم کمتر، چون ترس عجیبی سراپای وجودم را فرا گرفته بود- زمان برایم بکندی می گذشت به علت این که شناسایی آن منطقه قبل از حمله همیشه با من بود کاملاً آشنایی به منطقه داشتم ساعت حدوداً 9:30 شب بود که به جاده هویزه به سوسنگرد خود را رساندم موتورم را که قبلا در چاله‌ای مخفی کرده بودم روشن کردم و به مقرمان در سوسنگرد رفتم. برادر احمد غلامپور و برادر حمید تقوی را در جریان آن‌چه را که دیدم قرار دادم. حمید خوشحال شد که من برگشتم از طرفی هر سه نفر شروع به گریه کردیم. یادم نیست خود حمید یا غلامپور ماجرارا برای برادر حسین کلاه کج و برادر عزیز جعفری و برادران عندلیب و.. بازگو کردند. احمد و حمید به من گفتند استراحت کن صبح زود بعد از نماز باید بروی و آخرین و ضعیت را گزارش کنی، همان کاررا کردم. بعد از نماز صبح سریعا با موتور به منطقه رفتم و... در گیر کمین عراقی‌ها شدم و... ما پیرو آن پیر جماران، معمار کبیر انقلاب اسلامی و مقلد امام‌المسلمین رهبر عظیم‌الشأن انقلاب اسلامی هستیم. و شاگرد عزیز جعفری‌ها احمد غلامپورها مرتضی قربانی‌ها حسین خرازی‌ها علی عاقل مسجدی‌ها علی زاهدی‌ها و..................................... تا آخر ایستاده‌ایم و منتظر اشارات «آقا» برای حمله به هر شیطان بزگ و اذنابشان هستیم. نثار روح همه شهدای اسلام علی‌الخصوص شهید داود کریمی صلوات و حمد و سوره
علی رشیدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۴۴ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۰
0
0
خداوندرحمتش کندمظلومانه جنگیدومظلومانه زیست ومظلومانه به دیارحق شتافت
علی رشیدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۴۴ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۰
0
0
خداوندرحمتش کندمظلومانه جنگیدومظلومانه زیست ومظلومانه به دیارحق شتافت