کد خبر: ۳۷۸۳|
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۷
خویشتن داری و صلابت موجود در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران که همواره پس از انقلاب اسلامی سال 1357 شعار همکاری و تعامل مسالمت آمیز و دوستانه با همه کشورهای مشروع جهان را سر داده است، تنها معطوف به قرن معاصر نیست و در طول تاریخ گذشته نیز قابل ردیابی و مشاهده است.

ایرانیان صرف نظر از اینکه در قالب چه حکومتی زندگی می کنند، در طول تاریخ طولانی و هزاران ساله خود، جز در مواردی معدود هیچگاه عزم تهاجم به کشورهای همسایه نگرفتند و در مقابل بارها و بارها از جنوب و شمال و از شرق و غرب آماج حملات دشمنان بودند.
این تاریخ گذشته که بر اساس آن غالباً حمله نظامی از سوی کشورهای همسایه و یا ابرقدرت صورت گرفته و در مقابل دفاع از مرزها و آب و خاک مورد تأکید ایرانیان بوده است، اکنون به بخشی از فرهنگ و کنش های سیاسی و نظامی مردم و حاکمیت ایران بدل شده است.
اگرچه در سخنان مقامات سیاسی نظامی و نیز افکار عمومی کشور، کمتر انگیزه و علاقه حمله به کشورهای همسایه، کشورگشایی، انتقام جویی دیده می شود، اما از آنسو در ادبیات مردم و مسئولان ایرانی همواره سخنان آتشینی در مورد دفاع از ناموس، اسلام، ایران و آب و خاک کشور دیده می شود.

این رویه را می توان در آخرین نبرد نظامی ایرانیان با کشورهای همسایه و قدرت های جهانی که در دوران هشت سال دفاع مقدس رخ داد نیز به خوبی مشاهده کرد. پس از حمله رژیم بعث عراق به ایران در شهریور 1359 این مردم و مسئولان ایرانی بودند که به دفاع از کشور خود پرداختند و در دوران پس از جنگ نیز علی رغم رشد قابل توجه نظامی و ضعف بسیاری از کشورهای منطقه نه تنها هیچگاه به فکر حمله و کشورگشایی نبودند، بلکه همواره از تمامیت ارضی کشورهای همسایه و متحد حمایت کردند و در حد توان برای تأمین امنیت نظامی و سیاسی این کشورها مثل عراق، سوریه و افغانستان کوشیدند.

این رویکرد غالب که فکر و ذهن میلیون ها ایرانی و مقامات مسئول را همواره به فکر دفاع مشغول کرده است، این بار و در برابر کشور زورگو و گستاخی چون آمریکا که پاسخ اعتماد مردم و مسئولان ایرانی را در ماجرای برجام به بدترین شکل داد، نیز تکرار شده و با کدهای فراوان قابل مشاهده است.

آمریکایی ها و به ویژه رئیس جمهور این کشور با درک این روحیه ایرانیان، در ماه و سال های گذشته به صورت پیوسته ایران را مورد تهدید قرار داده است و طبیعتاً چون در برابر تهدیدهای مطرح شده همواره گفتمان دفاع را مشاهده کرده است، در این مسیر گستاخانه تر پیش روی می کند.
اکنون که تهدیدهای نظامی و فشارهای اقتصادی آمریکا تقریباً به اوج رسیده و بر همگان ثابت شده است که این کشور و حاکمانش عزمی جدی برای تهاجم همه جانبه به ایران را دارند، هنوز هم ادبیات تفکر تدافعی در میان مردم و مسئولان ایرانی مشاهده می شود. با این تفاوت که این بار اتخاذ چنین نگاه و رویکردی آنهم در برابر بازیگری که در منطقه ژئوپلیتیک جنوب غرب آسیا مالکیت جغرافیایی ندارد، به نظر منطقی نیست و در ماه های گذشته ثابت شد که با این رویکرد بسترها برای افزایش تهدید و گستاخی فراهم خواهد شد.

در این میان اما، دکتر محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، پس از افزایش تهدیدهای نظامی و فشارهای اقتصادی آمریکا، در صفحه مجازی خود مطلبی را منتشر کرد که اگرچه کمتر از سوی مقامات ایرانی مورد توجه قرار می گیرد، اما به نظر در چنین شرایطی مورد نیاز است و باید بیشتر مورد توجه سایر مسئولان قرار بگیرد.
دکتر رضایی در همین رابطه نوشت: «آقای ترامپ، به آقای روحانی گفته است مراقب باش. شما که بیش از 50 هزار نیرو زیر تیغ ایران دارید و اینگونه دیوانه وار تهدید می کنید باید مراقب باشید.»
در این گفته های دکتر رضایی، مشاهده می شود که ادبیات تدافعی مقامات سیاسی ایرانی این بار از آن چارچوب سنتی و تاریخی خود خارج شده است و تبدیل به یک ادبیات تهاجمی شده است؛ ادبیاتی که شاید طرح آن در برابر کشورهای همسایه و با هدف کشورگشایی صحیح نباشد، اما در برابر کشوری چون آمریکا که بارها ثابت کرده است در شرایط عادی و مسالمت آمیز اهل تعامل با ایران نیست، بسیار ضروری است.

باید گفت در شرایط حساس کنونی این ادبیات و موضع گیری آن هم در برابر تهدیدهای گستاخانه آمریکایی ها لازم بود. چرا که می دانیم کشور آمریکا هم اکنون در منطقه جنوب غرب آسیا و در همسایگی ایران بیش از 50 هزار نیروی نظامی و هزاران میلیارد دلار سرمایه دارد و حفاظت از این داشته ها برایش بسیار مهم است.

آمریکایی ها اکنون و در فاصله کمتر از 2 هزار کیلومتری مرزهای ایران بیش از 30 پایگاه نظامی دارند که در هر کدام از این پایگاه های نظامی هزاران نیروی نظامی، میلیاردها دلار تسلیحات نظامی و زیرساخت های عمرانی وجود دارد. با این تفاوت که آمریکایی ها در منطقه جنوب غرب آسیا مالک تمام و کمال زمین نیستند و نه تنها مناطق محدودی را به واسطه کسب اجازه از کشورهای منطقه در اختیار دارند، بلکه قدرت مانور و دفاع کمتری را نیز از این حیث در اختیار دارند.

1پایگاه نظامی در قرقیزستان، 1 پایگاه نظامی در تاجیکستان، 9 پایگاه نظامی در افغانستان، 2 پایگاه نظامی در پاکستان، 10 پایگاه نظامی در عراق، 2 پایگاه نظامی در کویت، 1پایگاه نظامی در قطر، 4 پایگاه نظامی در عمان، 2 پایگاه نظامی در امارات، 1 پایگاه دریایی در خلیج فارس، 2 پایگاه دریایی در دریای عرب و 1 پایگاه دریایی در اقیانوس هند از جمله پایگاه های نظامی آمریکا در جنوب غرب آسیا است.

بر خلاف باور بسیاری که این پایگاه های نظامی را یک تهدید خطرناک علیه منافع ملی ایران می دانند، باید دقت داشت که فلسفه وجودی این پایگاه ها و علت صدور مجوز تأسیسشان در خاک کشور ثالت توسط آمریکا نه جنگ افروزی بلکه تأمین امنیت و دفاع از کشور میزبان بوده است.
به بیان بهتر کشوری مثل امارات متحده عربی در پی تبلیغات ایران هراسی گسترده و تنش های منطقه ای با این شرط به آمریکا اجازه ورود به خاکش و استقرار تسلیحات نظامی را داده است که این رویه ضامن امنیت امارات باشد و طبیعتاً از هرگونه تنش و نا امنی نگران است. این اتفاق در مورد اکثرکشورهای منطقه به ویژه سه کشور متحد ایران یعنی عمان، عراق و افغانستان نیز وجود دارد.

از آن سو نباید فراموش کرد که افکار عمومی آمریکا و شهروندان این کشور به شدت نسبت به صحت و سلامت نیروهای نظامی خود در کشورهای دیگر حساس هستند و هرگونه تهدید و یا خسارت جانی و مالی به آنها با فشار فراوان مردم آمریکا رو به رو خواهد شد.

با تأکید بر اینکه جغرافیای جنوب غرب آسیا و گستردگی خاک جمهوری اسلامی ایران در شمال، شرق، جنوب و غرب این منطقه استراتژیک در کنار محدودیت های فضایی آمریکا در منطقه با تهدیدهای گستاخانه رئیس جمهور آمریکا اصلاً همخوانی ندارد، باید به این نکته نیز اشاره کرد که آمریکایی ها در سال های گذشته دو بار تجربه جنگ مستقیم در جنوب غرب آسیا را یک بار در افغانستان و یک بار در عراق تجربه کرده اند، تجربه هایی که نه تنها دستاورد مطلوبی برای آنها نداشت، بلکه آنها را اسیر جنگ های فرسایشی کرد.

این بار کشورهای منطقه نیز تمایل چندانی به آغاز یک جنگ دیگر را ندارند، اما چون به تجربه برای آنها ثابت شده است که ایران آغازگر جنگ نخواهد بود، به نوعی از این حیث اطمینان خاطر دارند و چندان نگران خسارت های احتمالی به خودشان نیستند. لذا برای فروکش کردن تنش های پیش آمده تلاشی نمی کنند.

با تفاسیری که مورد اشاره می توان گفت مقامات سیاسی نظامی ایران و افکار عمومی نباید توانمندی های جغرافیایی کشور و نیز توانمندی های نظامی موجود را نادیده بگیرند و این بار در برابر بازیگر گستاخ و زورگویی چون آمریکا که ثابت کرده است اهل تعامل مسالمت آمیز با ایران نیست، نه از موضع دفاع بلکه باید از موضع تهاجم و تهدید سخن بگویند.

مواضعی که به خوبی در نوشته های دکتر رضایی در چند کلمه کوتاه گنجانده شد و اگر در میان مردم و مسئولان عمومیت یابد، به خوبی خواب آمریکایی ها و به ویژه رئیس جمهور این کشور را آشفته خواهد کرد.


ارسال نظر