کد خبر: ۴۰۸۱|
تاریخ انتشار: ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۰:۰۵
سردار غلامپور از فرماندهان ارشد سپاه در دوران دفاع مقدس، به تشریح برخی ویژگی‌های فرماندهی در عملیات آزادسازی خرمشهر پرداخت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دکتر محسن رضایی، سردار احمد غلامپور فرمانده قرارگاه قدس (یکی از 3 قرارگاه عملیاتی آزادسازی خرمشهر) و فرمانده بعدی قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس، در یادداشتی ضمن استقبال از انتشار اسنادی همچون تلفنگرام فرماندهی که هفته گذشته در اختیار رسانه ها قرار گرفت، به تشریح برخی ویژگی‌های فرماندهی در عملیات آزادسازی خرمشهر پرداخت.

روایت سردار غلامپور از فرماندهی آقامحسن در آزادسازی خرمشهر

متن یادداشت سردار غلامپور به این شرح است:

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، اخیرا در اقدامی پسندیده، تصویر سند تلفنگرام فرمانده کل سپاه در روز اول عملیات الی بیت‌المقدس خطاب به فرماندهان سپاه سراسر کشور را منتشر کرد و این اقدام‌ مثبت مرکز اسناد، فرصت خوبی برای تشریح ماجرای این سند و توضیح برخی حقایق درباره آزادسازی خرمشهر و دفاع قهرمانانه ملت سرافراز ایران فراهم‌ نمود.

مکتوبم را با ذکر خاطره ای از سرداربزرگ اسلام، شهید حاج قاسم سلیمانی آغاز می‌کنم:

حاج قاسم قهرمان بین المللی جبهه مقاومت

حاج قاسم سلیمانی قهرمان بین المللی جبهه مقاومت، فرماندهی یکی از تیپ های عملیات آزاد سازی خرمشهر را عهده داربود. مدتی قبل از شهادتش، به من گفت: «حاج احمد، یادت هست لشگر 5 عراق در عملیات بیت المقدس، چقدر جنگید و چه فشاری روی ما آورد؟ توی خواب هم نمی دیدیم که روزی برسد که باعنایت خدا، فرمانده همان لشکر 5 عراق، دو زانو مقابل ما بنشیند و کسب تکلیف کند. خدایا بزرگیت را شکر.»

در این مکتوب، درپی آنم که بمناسبت سالگرد آغاز عملیات آزادسازی خرمشهر و انتشار تلفنگرام فرماندهی سپاه در روز شروع این عملیات بزرگ، فشارها و سختی‌های آن عملیات را بیشتر توضیح دهم تا جوانان ما بنگرند که با پشت سرگذاشتن چه سختی هایی، به تعظیم فرماندهان ارتش عراق درمقابل فرماندهان ایران رسیدیم.

ابلاغیه فرمانده سپاه در روز آغاز عملیات ( 10‌ اردیبهشت 1361) یعنی 23 روز قبل از آزادی خرمشهر صادر شد و دلیل آن نابرابری شدید امکانات انسانی و تجهیرات ما در مقایسه با عراق در جبهه خرمشهر بود که آقامحسن تلاش می کرد همان حداقل امکانات موجود را به نحو احسن بازیابی، سازماندهی و بکارگیری کند و با ایجادیک تحول،  همه ظرفیتها را بسوی هدف اصلی، یعنی آزادسازی خرمشهر هدایت نماید.

امروز که به آن دوران و مظلومیت ملت ایران می اندیشم و خاطرات سختی ها و کمبودهای فراوان را به یاد می آورم، بغض، گلویم را می فشرد.

مقدمتاً در نظر بگیریم که در نیمه دوم سال 1360 فرماندهان صحنه جنگ تغییر کردند. محسن رضایی فرماندهی کل سپاه و شهید صیاد فرماندهی نیروی زمینی ارتش، اداره جنگ را به عهده گرفتند و قرارگاه مشترک کربلا، برای ادامه جنگ، راهبردی را با دو هدف تدوین کرد:

1- آزادسازی مناطق اشغالی

2- تعقیب و تنبیه متجاوز

عملیات بیت المقدس از نظر نقش فرماندهی، خصوصا فرماندهی سپاه در چند موضوع شایسته بررسی است

در اجرای این راهبرد، عملیات بیت المقدس باهدف آزادسازی مناطق اشغالی( به ویژه در جنوب )طراحی و اجرا شد که از نقطه نظر نقش فرماندهی، بالخصوص فرماندهی محسن رضایی شایسته بررسی است:

1-انتخاب منطقه عملیات:
در طراحی این عملیات، با توجه به نحوه آرایش دشمن، انتخاب منطقه شرق کارون به عنوان محل اصلی عملیات، نشان دهنده نبوغ و خلاقیت فرماندهی بود زیرا دشمن به دلیل داشتن تفکر کلاسیک ،هرگز حمله مااز محور شرق کارون را احتمال نمی داد.

نکته دیگر درباره انتخاب محل عملیات، اصرار فرماندهی در عبور از کارون و رسیدن به جاده اهواز - خرمشهر در یک مرحله بود. دلیل اصلی این اصرار، بسته شدن عقبه دشمن و مهمتر از آن رسیدن به نقطه ای بود که آقامحسن از آن به عنوان قلب منطقه یاد می کرد.

فرمانده سپاه معتقد بود با رسیدن به این نقطه، دشمن در ادامه عملیات ،دچار تردید خواهد شد که یا خطر محاصره دو لشگر خود را بپذیرد و یا عقب نشینی کند، که این‌ پیش بینی محقق شد.

2-استفاده صحیح از عنصر زمان:
 به یاددارم بعد از عملیات فتح مبین، آقامحسن به فرماندهان تاکید کرد که برادران، ما در حال مسابقهء سرعت با دشمن هستیم و اگر در پای کار آمدن برای انجام عملیات بعدی، سرعت عمل نداشته باشیم دشمن، راه ما را خواهد بست. لذا  با وجود اینکه هنوز خستگی عملیات فتح المبین از تن فرماندهان خارج نشده بود،آقامحسن اصرار داشت که  برای عملیات بعدی یعنی بیت المقدس آماده شوند؛ فاصله این دو عملیات، بسیار کم‌ و حدود یک ماه بود.

3-هنر تغییر در طرح‌ریزی حین اجرای عملیات: 
در عملیات بیت المقدس جهت اصلی طرح ما حرکت از شرق کارون بود ولی زمانی که دو لشگر عراق عقب نشینی کردند و نیروهای عراق در شرق بصره تقویت شدند، ما تازه به مرز رسیده بودیم و لذا موازنه قوا بین ما و دشمن به هم خورد.

در واقع عراق با 4 لشگر قوی خود در شرق بصره آرایش گرفت، در حالیکه توان نیروهای ما به دلیل فشردگی عملیات و فشارهای دشمن ،به حداقل رسیده بود. به همین دلیل، فرماندهی، سریعا طراحی را تغییر داد و قرارگاه فجر را از منطقه فتح المبین برای کمک، به پایین آورد و در نهایت، جهت طرح عملیات را از حالت شرقی - غربی به شمالی - جنوبی تغییر داد.

به این ترتیب فرماندهی توانست خرمشهر را که در اشغال دشمن بود به عنوان هدف اصلی انتخاب کند تا با همان نیروی حداقلی، بحول وقوه الهی خرمشهر از اشغال دشمن خارج شودو درپی همین طراحی بود که بیش از 19 هزار نفر از سربازان عراقی در این شهر به اسارت ما درآمدند.

4-توسعه سازمان رزم:
 از دیگر هنرهای فرماندهی این بود که توانست با سازماندهی مجدد توان موجود، تیپهای سپاه را از 12 تیپ در فتح المبین به 17 تیپ در این عملیات گسترش دهد و یگانهای تخصصی مانند توپخانه و زرهی و ادوات را با استفاده از غنایم دشمن راه اندازی کند.

روایت سردار غلامپور از فرماندهی آقامحسن در آزادسازی خرمشهر

در چنین فضایی توانستیم در برابر یک دشمن قوی، مجهز، پولدار و مصمم، با عنایات الهی و در نبردی طاقت فرسا و نابرابر، تجاوز سراسری قوای بیگانه را دفع کنیم و در برابر یک هجوم گسترده، دوام بیاوریم.

جنگ یعنی تحمیل اراده
یک تعریف کلاسیک از جنگ هست که می‌گویند جنگ یعنی تحمیل اراده. رزمندگان اسلام اجازه ندادند دشمن اراده‌اش را که اشغال خاک کشور و تجزیه ایران بود بر ما تحمیل کند و حتی اجازه ندادندیک وجب از خاک کشورمان اشغال شود و این مهم، باید برای نسلهای امروز تشریح شود که بدانند پدرانشان سه هفته پوتینها را از پای درنیاورند تا با لطف خدا خرمشهر را از دشمن قوی، مجهز و مورد حمایت قدرتهای منطقه ای و بین المللی پس گرفتند.

امسال نخستین سالی است که درسوم خرداد، جسم حاج قاسم سلیمانی در میان ما نیست. خوب است با توجه به حضورونقش حاج قاسم و یگانش در عملیات آزادسازی خرمشهر،  باشرح  خاطره ای که درابتدای این مکتوب آوردم ، از او یاد کنم:

تیپ ۴۱ ثارالله در نبردی سخت فداکارانه جنگیدند و به بهترین شکل ممکن ماموریت خود را به انجام رساندند.

در عملیات بیت المقدس، حاج قاسم فرمانده تیپ 41 ثارالله و به عنوان یکی از تیپهای قرارگاه قدس بود و ماموریت سختی به وی واگذار شد که با عمده قوای دشمن درگیر شودو نیروهای دیگر با عبور از کارون بتوانند خود را به جاده اهواز خرمشهر برسانند.

نبرد سختی در منطقه عملیاتی تیپ های قرارگاه قدس جریان داشت که تیپ 41 ثارالله نیز در نبردی سخت، جانانه و نزدیک با دشمن (به طوری که گاهی فاصله بین ما و دشمن به کمتر از 30 متر می رسید)، فداکارانه جنگیدند و موفق شدند به بهترین شکل ممکن، ماموریت خود رابه انجام برسانند.

بعد از عقب نشینی دشمن به پشت مرزها، یکی از نقاط مرز که دشمن اصرار داشت اجازه چسبیدن به مرز را ندهد، منطقه کوشک یعنی محل عملیات تیپ 41 ثارالله بود وازجبهه مقابل، فشار زیادی از  لشکر 5 عراق به حاج قاسم و بچه های تیپ کرمان وارد شد.

عملیات تمام شد و جنگ پایان یافت و زمان، برق آساگذشت. حدود2سال قبل، حاج قاسم که اینک فرماندهی نیروی پرافتخار قدس سپاه راعهده دار بود، به من گفت: "حاج احمد، یادت هست لشگر 5 عراق در عملیات بیت المقدس، چقدرجنگیدوچه فشاری روی ما می آورد؟ توی خواب هم نمی دیدیم که روزی برسد که باعنایت خدا، فرمانده همان لشکر 5 عراق، دوزانو مقابل ما بنشیند و کسب تکلیف کند. خدایا بزرگیت را شکر".

یاد حاج قاسم سلیمانی و شهدا به ویژه شهدای عملیات بیت المقدس گرامی باد.

انتهای پیام/


ارسال نظر