کد خبر: ۴۳۱۶|
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۳۹۹ - ۱۶:۲۵
دلنوشته سردار شیری در سالروز شهادت شاهمرادی، ستاره درخشان لشکر قمر بنی هاشم(ع):
پایگاه اطلاع رسانی دکتر محسن رضایی / یادداشت / سردار مصطفی شیری:

شاگردان مکتب خمینی در کل دفاع مقدس، خوب شاگردی کردند و درس های این مکتب که بازآموزی از کربلا و عاشورا بود را خوب فراگرفته و اجرا کردند. دانش آموزان و دانشجویان این مکتب، ترم به ترم جلو آمدند و یکی پس از دیگری فارغ التحصیل شدند و با نمره ممتاز، پیش مدرّس مکتب عاشورا حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) رفتند.

این دانشجویان، ترم های مختلف را در دانشگاه جنگ، در عملیات های فرماندهی کل قوا، ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس، محرم، رمضان، خیبر، بدر، والفجرها و کربلاها به نحو احسن پاس کردند و مُهر تایید ارباب بی کفن خود را دریافت کردند.

یکی از دانشجویان این دانشگاه، ستاره درخشان لشکر قمر بنی هاشم، سردار رشید اسلام، محمدعلی شاهمرادی (رضوان الله علیه) است. او خیلی از ترم ها را گذرانده بود ولکن نمره ی قبولی و مُهر تایید را در قبل از ظهر روز ۲۰ دیماه ۶۵ در عملیات کربلای پنج دریافت کرد و مزد زحمتها، تلاشها، مجاهدتها، محرومیتها، مجروحیتها، بی خوابیها، گرسنگیها، شماتتها، بی مهریها و کم لطفیها را به خوبی دریافت کرد.

عملیات کربلای ۴ با همه ی فراز و نشیب و تلخی و ناکامی هایش به پایان رسید.

به قرارگاه تیپ برگشته بودیم. به شاهمرادی گفتم امکان مرخصی هست؟ یک نگاهی کرد و گفت: خیر، ما تا دو هفته دیگر باید آماده باشیم. 

همه گردانها و واحدها باید خودشان را آماده می کردند و آنهایی که در عملیات گذشته آسیب دیده بودند، باید خود را ترمیم می کردند. 

یک روز به من گفت: آماده شو جایی برویم. گفتم به چشم. مرا سوار تویوتا کرد، رفتیم در منطقه عمومی شلمچه، یک بازدیدی کردیم. منطقه تا چشم کار می کرد، دشت بدو بدون هیچ عارضه ای و بخشی هم آب گرفتگی. ایشان فرمودند که اینجا باید عملیات کنیم. من عرض کردم: شاه، ایجا هیچگونه عوارض ندارد و زمین دشت است و آب گرفتگی هم دارد. چگونه می خواهید بجنگید؟ یک لبخند ملیح و یک نگاهی کرد...

گذشت تا شب عملیات شد. بنده و حاج امیر کوهکن را مامور کردند‌ که دو تا از گردانها از جمله گردان حضرت رسول (ص) را باید ببرید و در محل پیش بینی شده مستقر کنید. 

این کار انجام شد. در همین حین، یک هواپیمای عراقی هدف پدافند هوایی واقع شد و در هوا آتش گرفت و در حال سقوط بود که خلبان آن با چتر بیرون پرید و شور و هیجان عجیبی منطقه را فراگرفت و برای نیروها و بسیجیانی که تازه وارد منطقه شده بودند، بسیار شیرین بود.

هر کسی دنبال کار و ماموریت خود بود. 

عملیات در شب ۱۹ دیماه شروع شد و قبل از ظهر ۲۰ دیماه، پس از چند ساعت از آغاز عملیات، دیگر کسی صدای َشهید شاهمرادی یار صمیمی بسیجیان  را پشت بی سیم نشنید؛ صدایی که امیدبخش و همیشه پمپاژ انرژی و روحیه بود. 

همه دچار شوک شده بودند. به شدت ناراحت و متاثر بودند. لکن  شرایط عملیات به گونه ای بود که هرگونه غفلت و سهل انگاری موجب آسیب و تلفات مضاعف می شد.

فرمانده بزرگوار تیپ، سردار زاهدی، وظیفه سختی داشت و باید خلاء این فرمانده شجاع و مقتدر را که در قلوب بسیجیان و سایر نیروها و مسئولین واحدها و گردانها جا داشت، پُر می کرد. ولوله ای در بین نیروها افتاد. گریان، محزون و بعضی ناراحت بودند؛ به گونه ای که یکی از این فرماندهان، شهید آقابزرگی عزیز، گفته بود: ماندن بعد از شاهمرادی لذتی ندارد. و پس از چند ساعت او هم به شهادت رسید.

سردار زاهدی، بنده را مامور کرد که یک پیام از فرماندهان به مناسبت شهادت شهید شاهمرادی بگیریم. امیر شمخانی فرمانده نیروی زمینی سپاه بود. ایشان در قرارگاه قدس مستقر بود. فرمانده قرارگاه، سردار جعفری بود و سردار حجازی هم معاون او. به امیر شمخانی مراجعه و درخواست پیام کردم. ایشان با تعجب و شگفتی گفت: مگر شاهمرادی هم شهید شد؟ عرض کردم بله. ایشان اظهار تواضع کردند که من کی ام که برای ایشان پیام بدهم؟ بروید پیش آقامحسن. (برادر محسن رضایی فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس).

بنده به همراه برادر عزیزم، آقای عزیزاللهی (مدیرعامل موسسه راویان فتح) حرکت کردیم به سمت قرارگاه خاتم الانبیا. اغلب مسئولین بودند. ظاهراً برنامه دعای توسل بود و حاج صادق مشغول خوندن دعا و روضه بودند و صدای گریه و ناله بلند بود. 

موضوع به اطلاع آقامحسن رسید و پس از مدتی، آن پیام تاریخی را صادر کرد و شخصیت حقیقی شاهمرادی از زبان فرمانده سپاه به مردم، فرماندهان، رزمندگان و خانواده شهید معرفی گردید. و آن عبارت به یاد ماندنی «ستاره درخشان لشکر قمر بنی هاشم(ع)» از متن آن پیام است.*

خوب است در این ایام که سالگرد شهادت این شهید والامقام هست، وصیت نامه ی جامع آن مرد بزرگ، که از نظر اخلاقی، معرفتی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و دفاعی مهم است را بازخوانی کنیم و در زندگی خود و فرزندان و جامعه، عملیاتی کنیم. 

بلاشک، انتظار شهدا از ما، عمل کردن و خدمت به نظام و اطاعت و تبعیت از ولی فقیه و نائب امام زمان (علیه السلام)، امام خامنه ای عزیز می باشد.

درود می فرستم به روح پُر فتوح شهدای دفاع مقدس، به ویژه شهدای عملیات کربلای ۴ و ۵، شهید شاهمرادی و شهید خرازی و همچنین شهدای جبهه مقاومت بویژه حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و همراهانشان.

سلام و صلوات خدا نثار روح امام خمینی (رضوان الله علیه) باد که این راه را به همه ما نشان داد.
امروز ۲۰ دیماه ۹۹، سالروز به شهادت رسیدن برادر، فرمانده، همکلاسی و دوست دوران تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان، سپاه زرین شهر، کردستان و جنوب تا لحظه شهادت، «شهید شاهمرادی» عزیز است. امید است که دست مرا هم بگیرند و شرمنده شهدا در روز جزا نباشم.

خادم گروه جهادی سیدالشهداء، مصطفی شیری
جهاد همچنان ادامه دارد...

پی نوشت:
*متن کامل پیام برادر محسن رضایی به مناسبت شهادت سردار شاهمرادی به این شرح بود: «سلام بر لشکر قهرمان قمر بنی هاشم که همچون پیکان الهی و خنجری برّان بر قلب دشمن وارد شد و صفوف کفار را در هم شکست. مبارک باد بر شما که هدیه ای الهی را بر آستان حضرت حق تقدیم کردید. شاهمرادی، ستاره درخشان لشکر قمر بنی هاشم به حضور سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین بار یافت. برادر دلیری که ترس، از مقابل او فرار میکرد و مرگ وحشت زده به گوشه های تنگ و تاریک سنگرهای دشمن می خزید. می خروشید و غرش الله اکبر او آنچنان کوبنده بود که نیروهای دشمن در مقابل او هر نوع اراده ای را از دست می دادند. درود بر پدر و مادر و خانواده گرانقدر این شهید بزرگوار و سلام بر رهروان و ادامه دهندگان معظم شهید شاهمرادی، لشکر سرافراز قمر بنی هاشم که امید است روح بلند این شهید حرکتی نوین را در این لشکر به ارمغان آورده و جاودان سازد. فرماندهی کل سپاه پاسداران - محسن رضایی - 24/10/65 ».
ارسال نظر