کد خبر: ۴۳۲۸|
تاریخ انتشار: ۰۲ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۲:۳۹
شهید ابومهدی المهندس، در مصاحبه با مجله «شاهد یاران» (شماره 87، دی 1391)، بخشی از خاطرات خود درباره امام (ره)، محسن رضایی و شهید اسماعیل دقایقی را بازگو کرده است.
اشاره: شهید ابومهدی المهندس، قائم مقام فرماندهی حشد الشعبی عراق که همراه با سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید، در دوران دفاع مقدس از مجاهدان عراقی عضو تیپ 9 بدر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مبارزه با صدام بوده که در مصاحبه با مجله «شاهد یاران» (شماره 87، دی 1391) با عنوان «علمدار احرار بدر»، بخشی از خاطرات خود درباره امام (ره)، محسن رضایی و شهید اسماعیل دقایقی و دوران مبارزه با صدام را بازگو کرده است.

شهید ابومهدی المهندس در این مصاحبه می گوید: ما [در دوران دفاع مقدس] بر این عقیده بودیم که شهید دقایقی و آقای محسن رضایی کانال ارتباطی تیپ ۹ بدر با امام خمینی(ره) هستند. به تعبیری این احساس را داشتیم که از طریق شهید دقایقی و آقای رضایی با امام ارتباط عمیق داریم. محوریت آقای رضایی و شهید دقایقی را یک محور پاک، دوست داشتنی، مخلص، متدین و معتقد به امام (ره) می‌دانستیم که به مجاهدین عراقی اعتماد کامل دارند.

مجله «شاهد یاران»، در ابتدای مصاحبه، در یک زندگینامه مختصر نوشته است:

جمال جعفر آل ابراهیم، مشهور به ابو مهدی مهندس هم با شهید مورد نظرمان هم سن و سال بود که در سال ۱۹۵۴ در شهر بصره در جنوب عراق تولد یافت. او در سال ۱۹۷۷ از دانشگاه پلی تکنیک بصره فارغ التحصیل شد و به استخدام بخش مهندسی هوایی فرودگاه نظامی الشعیبه در غرب بصره در آمد.
امام (ره)، محسن رضایی و شهید دقایقی از نگاه شهید ابومهدی

او همچون سایر جوانان متدین و مبارز عراق در سن جوانی توسط شهید صباح عباس مسئول تشکیلات حزب الدعوه در دانشگاه‌های عراق به حزب الدعوه اسلامی پیوست. ابو مهدی مهندس در این گفت‌وشنود خاطر نشان کرده که اغلب همفکران او در آن تشکیلات چه در بغداد و چه در بصره توسط عوامل امنیتی حزب بعث به شهادت رسیدند و او نیز که مورد تعقیب قرار داشت در سال ۱۹۸۰ به کویت هجرت کرد.

نامبرده پس از انفجار‌های سال ۱۹۸۳ در تعدادی از مراکز حیاتی کویت، ناگزیر به ایران آمد و مستقیما به تیپ ۹ بدر پیوست. ابو مهدی مهندس در آغاز سال ۱۹۸۵ به عضویت مجلس اعلاى انقلاب اسلامی عراق در آمد که شهید محراب آیت الله سید محمد باقر حکیم ریاست آن را به عهده داشت.

او همچنین در سال ۱۹۸۸ به عضویت شورای مرکزی مجلس اعلا و در سال ۲۰۰۳ پس از سرنگونی رژیم صدام به عراق بازگشت و فعالیت‌های سیاسی خود را از سر گرفت و در اولین دوره انتخابات پارلمانی عراق جدید در سال ۲۰۰۵ برگزار شد، به مجلس آن کشور راه یافت. ابو مهدی مهندس که مدت‌ها در کنار شهید اسماعیل دقایقی در تیپ ۹ بدر حضور داشته در گفت‌وشنود با ما خاطرات دل‌نشین خود را بازگو کرده که با هم می‌خوانیم:

در ابتدای بحث تاریخچه فعالیت نیرو‌های مجاهد عراقی قبل از انتصاب شهید اسماعیل دقایقی به فرماندهی تیپ ۹ بدر را شرح دهید...

در حقیقت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مردم مسلمان عراق به ویژه محافل شیعی آن کشور، انقلاب را تأیید کردند و با آن همگام شدند. در آن هنگام طیف تندرو حزب بعث عراق به سرکردگی صدام در پی این پیروزی شکوهمند و به منظور زمینه سازی برای جنگ با ایران، احمد حسن البکر رئیس جمهوری وقت را از قدرت عزل کرد و پاکسازی گسترده‌ای را در درون حزب بعث به عمل آورد. شیعیان عراق به‌خصوص حوزه‌های علمیه و طرفداران حزب الدعوه را به محاصره در آورد و همه گرو هها و سازمان‌های مخالف به ویژه شخصیت‌های دینی و علمی را به طرز وحشیانه سرکوب کرد.

این سرکوب از روز اول سپتامبر سال ۱۹۷۹ و تا آخرین روز حکومت صدام ادامه داشت. اوج این حمله وحشیانه در اعدام شهید آیت الله سید محمد باقر صدر) ره (و ده‌ها تن از کادر‌های جنبش اسلامی عراق تجلی یافت. در نتیجه این اقدامات سرکوبگرانه ده‌ها تن از کادر‌های جنبش اسلامی و مردم بی‌گناه عراق از کشورشان فرار کردند و به جمهوری اسلامی پناه آورند، و در شهر‌های مناطق مرزی همچون اهواز، آبادان، کرمانشاه و سایر شهر‌های ایران به ویژه تهران و قم مستقر شدند و در ابتدای ورود فعالیت‌های فرهنگی و تبلیغی خود را آغاز کردند.

ولی با آغاز تجاوز نظامی عراق به جمهوری اسلامی، جوانان مجاهد عراقی برای مبارزه با صدام، به حمل اسلحه روی آوردند، و در پادگان شهید صدر در ۲۰ کیلومتری اهواز استقرار یافتند و به دفاع از جمهوری اسلامی شتافتند که تعداد زیادی از آنان به شهادت رسیدند و در گلزار شهدای اهواز به خاک سپرده شدند.

بعد از آزاد سازی خرمشهر و در پاسخ به پیام امام خمینی (ره) که عراقی‌ها را به سازماندهی گرو ههای بسیجی دعوت کرده بودند، در همان پادگان شهید صدر اهواز یگان بسیج مجاهدین عراقی تشکیل شد. دوره آموزشی این افراد در اواخر سال ۱۳۶۱ مصادف با سالگرد شهادت آیت الله سید محمد باقر صدر آغاز گشت و در اوایل سال ۱۳۶۲ پایان یافت. در پایان این دوره آموزشی، یک گردان رزمی به نام گردان شهید صدر و دو گروهان دیگر شکل گرفتند. بعد از گذشت مدت کوتاهی، گردان امام موسی کاظم (ع) و گردان شهید دستغیب و گردان شهید بهشتی تشکیل شد آنگاه گردان انصار الحسین (ع ) مخصوص نیرو‌های عشایر جنوب عراق شکل گرفت.

مأموریت این گردان‌ها در ابتدای امر دفاعی و شرکت در عملیات شناسایی بود، ولی بعد از گذشت مدتی در قالب تیپ امام صادق (ع) سازماندهی شدند و حالت رزمی به خود گرفتند. در اواخر سال ۱۳۶۳ با انتصاب شهید اسماعیل دقایقی به فرماندهی این تیپ، کار عملیاتی سه گردان از گردان‌ها در محور‌های جبهه جنوب آغاز گردید، و اولین اقدام او شرکت دادن تیپ در عملیات بزرگ بدر بود که منطقه الترابه» در هور الهویزه در این عملیات توسط مجاهدین عراقی آزاد گشت. در حقیقت شرکت مجاهدین عراقی در عملیات بدر در سایه فرماندهی اسماعیل دقایقی، و تصرف منطقه الترابه» آزمون موفقی برای این شهید بود. شهید اسماعیل دقایقی بعد از این عملیات، گردان انصار الحسین را در سازمان سه گردان فوق الذکر ادغام کرد و این تیپ از آن روز به میمنت عملیات بدر به» تیپ ۹ بدر «نام‌گذاری شد.

شهید دقایقی برای یکپارچگی و سازماندهی مجاهدین عراقی چه روشی و چه ابتکار عملی به کار برد؟

اقدامات سرکوبگرانه رژیم بعث همه هواداران و نیرو‌های جنبش اسلامی عراق را به‌شدت شوکه کرده بود. مجاهدین عراقی که با سرکوب وحشیانه توأم با زندان و شکنجه از خانه و کاشانه خود آواره شده بودند؛ بنابراین اصل حضور مجاهدین عراقی در جبهه‌های جنگ در کنار رزمندگان سلحشور ایران یک اصل عقیدتی و بر اسلامی انجام تکلیف شرعی بود. بر مبنای دستورات امام خمینی) ره (و دفاع از آرم آن‌ها و اهداف مقدس اسلامی بود.

گفت‌وگوی منتشر نشده با شهید ابو مهدی مهندس

برای رویارویی با صدام و حزب بعث طاغوتی عراق بود. مجاهدین عراقی حضور در جبهه‌های نبرد حق و باطل را یک فرصت بزرگ یافتند تا در برابر طاغوتیان جهاد کنند. تهاجم صدام این فرصت را برای مجاهدین عراقی فراهم کرد؛ لذا اصل حضور مجاهدین عراقی در جبهه‌ها روشن اسلامیت که یک اصل اعتقادی درونی برای نجات عراق و سرنگونی رژیم صدام بود. البته قبل از انتساب شهید اسماعیل دقایقی به فرماندهی تیپ ۹ بدر، فرماندهان متعددی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وجود داش تند که در امر سازماندهی و مسلح نمودن مجاهدین عراقی کمک می‌کردند. زمینه حضور مجاهدین را در جبهه‌ها فراهم می‌کردند.

شهید دقایقی چه ویژگی‌هایی داشت؟

یکی از ویژگی‌های شهید دقایقی شجاعت او بود. شجاعت فقط به حضور او در جبهه محدود نبود. یکی از نشانه‌های شجاعت او نحوه تعامل با برادران مجاهد عراقی و اعتماد سازی متقابل با نیرو‌های مجاهد بود. در حقیقت با آمدن شهید دقایقی یک نوع اعتماد متقابل بین او و سایر نیرو‌های مجاهدین عراقی به وجود آمد.

ویژگی دوم شهید دقایقی، صداقت و راستگویی او بود. صداقت او خیلی روشن و آش کار بود. آدم مخلص و فداکار بود. انسانی متدی نبود که هیچ وقت قرآن از دست او زمین گذاشته نمی‌شد. هر جا که می‌رفت قرآن همراه داشت. از هر فرصتی که فراهم می‌شد قرآن را باز می‌کرد و قرآن می‌خواند. مطلب مهمتر این است که شهید اسماعیل دقایقی به مجاهدین عراقی با چشم برادر نگاه می‌کرد و نه به‌عنوان افراد بیگانه. هر چند که روش فرماندهی او قاطع و مقرراتی بود، ولی شکی نیست که مجاهدین عراقی به او مانند یک برادر نگاه می‌کردند.

مجاهدین عراقی قبل از اینکه مطیع دستورات او باشند، او را مانند پدر و برادر خود می‌دانستند. با این وصف دل همه را به دست آورده بود. وقتی که شهید دقایقی را با سایر فرماندهان سپاه آن زمان که با تیپ ۹ بدر همکاری می‌کردند مقایسه کنیم. می‌بینیم روش و تعامل او بهتر از دیگران بود. از نظر فکری و فرماندهی و صبر و سعه صدر خیلی از دیگران بهتر بود. می‌زان توانمندی او برای برقراری روابط دوستانه با دیگران بیشتر بود. در آن زمان میانگین سنی نیرو‌های مجاهد عراقی بین ۱۵ تا ۷۰ سال بود.

کسانی که معاصر شهید دقایقی بودند چه نوجوان و چه بزرگ‌سال احساس می‌کردند که با او روابط دوستانه و شخصی دارند. این ویژگی و سایر ویژگی‌های شهید دقایقی باعث شده بود که مورد اعتماد مجاهدین عراقی قرار گیرد. از زمانی که شهید دقایقی اعتماد سازی را آغاز کرد و مورد اعتماد مجاهدین عراقی قرار گرفت، عملیات‌های تهاجمی تیپ ۹ بدر به‌طور منظم آغاز گردید. شرکت تیپ ۹ بدر در عملیات بزرگ بدر اولین عملیات تهاجمی مجاهدین عراقی در جبهه‌ها به شمار رفت و این برکت فرماندهی و اصرار شهید دقایقی بود.

این ویژگی‌ها به مجاهدین عراقی انگی زه داد تا به شهید دقایقی اعتماد کنند و در سایه فرماندهی او بجنگند. او با افرادی در درون تیپ بدر آش نا شد که واقعاً با اخلاص و فداکار بودند. اغلب مجاهدین عراقی در آن برهه از عراق فرار کرده بودند و بخش دیگری هم آواره شده بودند، یا به‌دلخواه خودشان به ایران مهاجرت کرده بودند. در میان آن‌ها افراد بی‌سواد و افراد تحصیل کرده از قبیل پزشک، مهندس، درجه دار نظامی وجود داشت.

از زمانی که شهید دقایقی این اقشار مختلف را شناخت، با مدیریت خود از این توانمندی‌ها بهره برداری کرد. به‌طور مثال واحد مهندسی تیپ بدر در مرحله‌ای هشت مهندس داوطلب در اختیار داشت. شهید دقایقی با ویژگی‌های منحصربه‌فردی که داشت، توانست از خود یک شخصیت محوری در تیپ ۹ بدر بسازد.

شهید دقایقی با چه معیاری فرماندهان گردان‌های تیپ ۹ بدر را از میان مجاهدین عراقی انتخاب می‌کرد؟

همانگونه که به این نکته اشاره کردم، شهید دقایقی مجاهدین عراقی را از نزدیک شناخت. متقاعد شد که مجاهدین افرادی فداکار و بسیجیان نمونه هستند. به همین خاطر کار بهره برداری از آنان را آغاز کرد. در تیپ امام صادق) ع (قبل از آمدن شهید دقایقی، مسئولیت یک مجاهد عراقی در سطح جانش ین فرمانده گردان بود.

شهید دقایقی بعد از عملیات بدر کار انتصاب فرماندهان گردان‌ها را از میان مجاهدین عراقی آغاز کرد. در عین حال اصرار داشت که مسئولیت واحد‌های اداری و ستادی را هم به دست مجاهدین عراقی بسپارد. حتی مسئولیت واحد‌های تدارکات، تبلیغات و اداره عقیدتی و سیاسی را به عهده برادران مجاهدان عراقی گذاشته بود. بعد از عملیات کربلای ۲ کار به جایی رسید که مسئولیت ستاد تیپ را هم به یکی از مجاهدین عراقی سپرد. گمان کنم که برادران مسئول قرارگاه منطقه هشت به این انتصاب‌ها اعتراض کردند و گفتند که مسئول پرسنلی نباید از مجاهدین عراقی باشد.

شهید دقایقی نسبت به این اعتراض چه واکنشی نشان داد؟

شهید دقایقی آمد در درون تیپ واحد بسیج تشکیل داد و یک مجاهد عراقی را به نام ابو ابراهیم نجفی در رأس آن قرار داد که در عملیا تهای بعدی به شهادت رسید. او گفت که ۹۰ در صد نیرو‌های بسیجی تیپ عراقی هستند. آنگاه مسئولیت سایر بخش‌ها را به برادران سپاهی ایرانی واگذار کرد. حتی قوانین و مقررات سپاه پاسداران را متناسب با اوضاع و احوال مجاهدین عراقی تعدیل کرد. اصولا کوشید هویت تیپ ۹ بدر را صد در صد عراقی کند و این کار را انجام داد. حضور برادران ایرانی را در تیپ کاهش__ داد.

این راهکار فقط از قدرت مدیریت شهید دقایقی ناشی نمی‌شد. بلکه به دلیل میزان اعتمادی بود که به مجاهدین عراقی داشت. برای افسران عراقی احترام خاص قایل بود و از آن‌ها برای آموزش نیرو‌های تیپ استفاده کرد. زمانی که مسئله بهره برداری از اسیران آزاده عراقی در تیپ بدر مطرح شد. از افسران آزاده هم به‌خوبی استفاده کرد.

اشاره کردید که مجاهدین عراقی، نیرو‌های مؤمن و معتقدی بودند، بفرمایید که نحوه جنگیدن آن‌ها در جبهه‌ها چگونه بود؟ شکی نیست که مجاهدین عراقی خیلی با انگیزه می‌جنگیدند. چرا که آن‌ها برای رهایی کشورشان از شر یک رژیم مستبد می‌جنگیدند. این انگیزه قبل از آمدن شهید دقایقی هم وجود داشت. مجاهدان عراقی این احساس را داشتند که دیدگاه‌های شهید دقایقی به دیدگاه‌های امام خمینی) ره (نزدیک است.

ما بر این عقیده بودیم که شهید دقایقی و آقای محسن رضایی کانال ارتباطی تیپ ۹ بدر با امام خمینی) ره (هستند. به تعبیری این احساس را داشتیم که از طریق شهید دقایقی و آقای رضایی با امام ارتباط عمیق داریم. محوریت آقای رضایی و شهید دقایقی را کی محور پاک، دوست داشتنی، مخلص، متدین و معتقد به امام می‌دانستیم که به مجاهدین عراقی اعتماد کامل دارند. بعد از گذشت مدت کوتاهی احساس کردیم که شهید دقایقی یکی از مجاهدین عراقی است. با یکایک ما آش نا شده بود. از اخلاق و رفتار و آداب و رسوم و سنت‌های ما شناخت داشت.

ضمن اینکه هیبت فرماندهی و مدیریت خود را حفظ کرده بود، بکلی خودمونی شده بود. یکی دیگر از ویژگی‌های برجسته شهید دقایقی، مشورت خواهی باکا در‌های سابقه دار تیپ بود. همیشه در تصمیم گیری‌ها با مجاهدین عراقی مشورت می‌کرد. این مشورت خواهی خیلی خوب به مجاهدین انگیزه مقاومت و پایداری می‌بخشید. اصولا تصمیمات سرنوشت سازی که اتخاذ می‌شد به‌طور مشترک بود.

با وجودی که او به‌عنوان فرمانده و تصمیم گیرنده نهایی بود، ولی تصمیم گیری‌های او با مشورت مجاهدین عراقی اتخاذ می‌شد. شهید دقایقی در هنگامه عملیات در پیشاپیش مجاهدین حرکت می‌کرد. به‌طور مثال در جریان عملیات کربلای پنج پیش از اینکه نیرو‌های مجاهد عراقی وارد منطقه صالحیه شوند، شهید دقایقی به شهادت رسید. این یک نکته مهمی است که او در همه عملیات‌ها پیشاپیش مجاهدین حرکت می‌کرد. معمولاً رزمندگان و مجاهدان به فرماند‌های اعتماد پیدا می‌کنند که آن فرمانده پیشاپیش آن‌ها حرکت می‌کند و نه پشت سر آن‌ها.

ایده بهره برداری از آزادگان عراقی در جنگ توسط چه کسی مطرح شد؟

مجاهدین عراقی بعد از عملیات بزرگ بدر، در عملیات قدس چهار و عملیات عاشورای چهار شرکت کردند. شهید دقایقی بعد از این عملیات با کادر تیپ ۹ بدر جلسه‌ای تشکیل داد و درباره لزوم توسعه تیپ بدر صحبت کرد. در آن جلسه صحبت شد که تعداد زیادی از اسیران عراقی که در اردوگاه‌ها و کمپ‌های نگهداری اسرا در ایران بسر میبرند افرادی متدین هستند. تعداد زیادی از آن‌ها با نیرو‌های ایرانی نجنگید هک و خود را تسلیم کرده‌اند. تعداد زیادی‌شان هم از جنگ فرار کرده و به جمهوری اسلامی پناه آورده بودند.

شهید دقایقی با تیزهوشی که داشت طرح بهره برداری از این اقشار از اسیران عراقی را گرفت و به منظور بهره برداری از آن‌ها با فرماندهی سپاه پاسداران آقای محسن رضایی و مسئولان کمیته نگه داری اسرای عراقی تم اسلامی بر قرار کرد. بی تردید نباید در این بحث نقش شهید آیت الله سید محمد باقر حکیم را که در کمیسیون اسرای عراقی عضویت داشت نادیده گرفت. مقام‌های یاد شده پس از بررسی این طرح به این نتیجه رسیدند که ابتدا و به‌عنوان نمونه افراد مشخصی از اسیران عراقی را آزاد نمایند و از آن‌ها در تیپ ۹ بدر بهره برداری کنند.

اولین گروهی که آزاد شدند به پادگان مجاهدین عراقی در شهر سنقر انتقال یافتند. در آن زمان مسئولیت بخش فرهنگی دوره بازآموزی مجاهدین عراقی را به عهده داشتم و برادر ابو احمد الم قدم که در حال حاضر یکی از فرماندهان ارتش عراقی می‌باشد مسئول نظامی آن دوره بود. قبل از اینک هک من و ابو احمد وارد پادگان سنقر شویم، آزادگان عراقی دو روز قبل وارد آنجا شده بودند و پیرامون آن‌ها سیم خاردار کشیده بودند تا به نظر مسئولان کمیته اسرا، فرار نکنند.

دقیقه مانند زندان. من و برادر ابو بهاء نسبت به این سیم خاردار اعتراض کردیم. وقتی هم که شهید دقایقی به آنجا آمد و به او گفتیم که ما با نگهداری آزادگان در میان سیم خاردار مخالفیم. اگر قرار است به مجاهدین بپیوندند، پس چرا پیرامون آن‌ها سیم خاردار کشیده‌اند؟ ما حاضر نیستیم آن‌ها را تحویل بگیریم. شهید دقایقی این موضوع را پیگیری کرد و به مسئولان ذیربط ابلاغ کرد و اصرار ورزید که با آن‌ها به‌عنوان مجاهد عراقی تعامل شود. در جلسه‌ای که با مسئول امنیتی آزادگان تشکیل شد گفته شد که تعداد زیادی از اسیران عراقی اظهار ندامت کرده و در داخل اردوگاه‌ها خود را «توابین» نامید‌ه‌اند و در صورت آزادی آن‌ها به تیپ ۹ بدر بپیوندند. ما به میمنت نام حر بن یزید ریاحی از آن پس آن‌ها را «حُر» یعنی آزاده نام گذاری کرده‌ایم.

درست است که این افراد تواب نامیده شده‌اند، ولی وقتی تواب نامیده می‌شوند که هنوز در اردوگاه‌های است بسر می‌بردند. اما اگر با موافقت مسئولین سپاه آزاد شدند و به تیپ ۹ بدر پیوس تند دلیلی ندارد که هک آن‌ها را همچنان درون سیم خاردار نگه داری کنیم؛ لذا باید آزاده تلقی شوند.

به هر حال شهید دقایقی اولین دوره بازآموزی این آزادگان را دوره «حمزه سید الشهداء») ع (نام‌گذاری کرد و از شرکت کنندگان این دوره در عملیات کربلای ۲ بهره برداری کرد این آزادگان در این عملیات مانند سایر مجاهدین عراقی جنگیدند و تعداد ۱۲ تن از آنان به شهادت رسیدند.

شهید اسماعیل دقایقی بعد از موفقیت این تجربه همچنین از دومین و سومین دوره بازآموزی آزادگان عراقی، دو گردان دیگر تشکیل داد که نیرو‌های آن در قالب یک گردان در عملیات کربلای پنج شرکت کردند. اسماعیل در آن سه دوره بازآموزی توجه خود را معطوف افسران و درجه داران آزاده عراقی کرد و در این زمینه گام‌های بلندی برای پایه گذاری ارتش مستقل آینده عراق برداشت. اگر چه تعداد آزادگان عراقی زیاد نبود، ولی شهید دقایقی با دورنگری چشم انداز پایه گذاری ارتش آینده عراق را در سر می‌پروراند.

هیچ وقت به عملکرد شهید دقایقی اعتراض نمی‌کردید؟

همانگونه که قبلا به آن اشاره کردم شهید دقایقی خیلی از کار‌های تیپ ۹ بدر را با مشورت مجاهدین عراق انجام می‌داد. ولی گاهی با برخی از عملکرد‌های او که اعتراض می‌کردیم، با دلیل قانع کننده ما را به قبول آن متقاعد می‌کرد. به‌طور مثال روزی ما تعدادی از مجاهدین عراقی نسبت به واگذاری مسئولیت به برادر مجاهد ابو احمد مقدم به شهید دقایقی اعتراض کردیم و به او گفتیم که تعیین نامبرده به‌عنوان مسئول ما کار درستی نیست.

گفت‌وگوی منتشر نشده با شهید ابو مهدی مهندس

آن روز در یکی از کانتینر‌های پادگان شهید غیور اصلی اهواز نشسته بودیم که او با شنیدن اعتراض ما عصبانی شد و اولین بار بود که او را عصبانی دیدم. بعد به ما گفت که شما با این طرز فکر می‌خواهید در عراق انقلاب کنید؟ با این طرز فکر نمی‌توانید انقلاب کنید. باید موقعیت هر یک از این افسران را حفظ کنید. هویت و جایگاه افسر و سرباز عادی باید محفوظ بماند. با این وصف این قشر از نظامیان عراقی هم صمیمانه به شهید دقایقی علاقه‌مند شدند و با هر یک از مجاهدین و آزادگان روابط صمیمانه برقرار کرد.

شخصا چه خاطره‌ای از شهید دقایقی دارید؟

با توجه به مسئولیتی که درتیپ ۹ بدر داشتم و یکی از نزدیکان شهید دقایقی به شمار می‌رفتم. خاطرات زیادی از او دارم. ابتدا در واحد مهندسی تیپ فعالیت داشتم و در واپس ین روز‌های حیات شهید دقایقی مسئول تبلیغات شدم. شهید دقایقی از آگاهی سیاسی نسبتا بالایی برخوردار بود. بینش سیاسی او بسیار عالی بود.

در درجه اول از صحن هک سیاسی عراق شناخت کامل داشت. یکی از نکات مهم راهکار شهید دقایقی این است که روابط او فقط با مجاهدین عراقی محدود نبود. چه او با همه اقشار سیاسی معارض عراقی مقیم جمهوری اسلامی ایران ارتباط برقرار کرده بود. در آن مرحله حدود ۲۰۰ هزار عراقی در ایران بسر می‌بردند که شهید دقایقی با اغلب محافل مهاجران و آوارگان عراقی روابط انسانی داشت.

او اولین کسی بود که به اردوگاه‌های محل اسکان آوارگان عراقی توجه کرد. خارج از بحث اداری از اردوگاه‌ها بازدید به عمل می‌آورد و برای بهبود زندگی آوارگان امکانات مهندسی و رفاهی به اردوگاه‌ها ارسال می‌کرد. شهید دقایقی از محافل و حس ینی ههای عراقی‌های مقیم قم و تهران بازدید به عمل می‌آورد و سخنرانی می‌کرد. روابط او باشخصیت‌های سیاسی و احزاب معارض عراقی خیلی روشن و صمیمانه و بر اساس احترام متقابل بود به ویژه باشخصیت‌هایی که در تیپ ۹ بدر تأثیر گذار بودند.

او با آن شخصیت‌ها می‌نشست و سیاست و راهکار‌های خود را شرح می‌داد و تبادل نظر می‌کرد. همیشه توصیه می‌کرد که تیپ بدر به همه گرو ههای معارض عراقی تعلق دارد. بشرط اینکه به حزب گرایی و گروه‌گرایی در تیپ بدر دامن نزنند. شهید دقایقی مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق را تنها نهاد رسمی دربرگیرنده احزاب و گروه‌های معارض عراقی می‌دانست و به‌طور مستقیم با آن ارتباط داشت. بر این اساس به ما توصیه می‌کرد که رسماً با مجلس اعلام کرد که گویا دولت در تبعید بود همکاری کنیم.

در عین حال توصیه می‌کرد به سایر احزاب و گرو ههای سیاسی احترام قایل شویم بشرط اینکه فعالیت‌های فرهنگی‌شان را در تیپ بدر متوقف کنند. گرو هها و احزاب سیاسی معارض هم دیدگاه‌های شهید دقایقی را محترم شمردند و روابط خود را با او حفظ کردند، و برای تصمیم گیری‌های فرماندهی تیپ ۹ بدر احترام قایل شدند؛ لذا بسیاری از علما و شخصیت‌های سیاسی و مردمی و مسئولان احزاب عراقی همواره از تیپ بدر بازدید به عمل می‌آوردند.

این گفته چه اندازه واقعیت دارد که مجاهدین عراقی شهید اسماعیل دقایقی را به‌عنوان صدر دوم نامیده بودند؟

این نام‌گذاری بعد از شهادت اسماعیل دقایقی اتفاق افتاد. ما مجاهدین عراقی شهید دقایقی را خیلی دوست داشتیم و برای او احترام خاص قایل بودیم. شهادت او به‌شدت ما را اندوهگین کرد. من شخصا بعد از شهادت شهید آیت الله سید محمد باقر صدر چنین احساسی داشتم. شهید صدر مانند ستون خیمه ما در داخل عراق بود. مرجع تقلید و رهبر دینی ما بود. شهادت مظلومانه او ما را یتیم کرد. اکثر نیرو‌های مردمی عراق تا این لحظه همچنان برای شهادت مظلومانه شهید صدر افسوس می‌خورند. شهادت صدر داغی بر دل‌های مجاهدین عراقی گذاشته است.

هنگامی که اسماعیل دقایقی هم به شهادت رسید، مجاهدین و همه آزادی خواهان عراق را داغ دار کرد. مجاهدین را یتیم کرد. پس از شهادت اسماعیل دقایقی دوباره احساس یتیمی کردیم. همانگونه که با شهادت آیت الله صدر احساس یتیمی کرده بودیم؛ لذا پیامد‌های ناگوار از دست دادن شهید دقایقی و شهید صدر همچنان بر سر مجاهدین عراقی سایه افکنده است. احساس می‌کنم نیرو‌های سابق تیپ ۹ بدر اکنون هم همین احساس را دارند. چرا که شهید دقایقی بخشی از مظلومیت مردم مسلمان عراق را بر دوش داشت. هرگاه از شهید دقایقی یاد می‌کنند با اندوه و افسوس از او یاد می‌کنند. البته حق او به‌عنوان یک سردار بزرگ جبهه و جنگ ادا نشده است.

همانگونه که میدانید هر یک از لشکر‌ها و سپاه‌های شرکت کننده در دفاع مقدس به یک شهر و استان تعلق دارد و هر مسلمان یاد سرداران شهید خود را به خوبی گرامی و زنده نگه می‌دارد. ولی چون شهید دقایقی به تیپ ۹ بدر تعلق داشت و مجاهدین عراقی مظلوم واقع شده بودند، شهید دقایقی هم تا حدودی مظلوم واقع شده است. شکی نیست که جهاد و پیکار شهید دقایقی در قالب تیپ بدر به نمایندگی از سوی جمهوری اسلامی ایران خیلی جدی و کیفی بوده است. در این جهاد خستگی ناپذیر مجاهدین عراقی هم سهمی داشته‌اند. به ویژه در زمینه تشکیل تیپ ۹ بدر.

ولی شهید دقایقی نماد این تیپ بوده است. یعنی پرچمدار نهضت اسلامی عراق بوده است. به‌طور مثال وقتی از نهضت امام حسین (ع) صحبت می‌کنیم، معتقدیم که پرچمدار این نهضت حضرت ابا الفضل العباس (ع) بوده است. اگر خواسته باشیم درباره پرچمدار تیپ بدر صحبت کنیم باید به دو دستان قطع شده شهید دقایقی اشاره کنیم.

احساس می‌کنم هنگامی که درباره شهید دقایقی صحبت می‌کنید، انگار یکی از عزیزان خود را از دست داده‌اید. این طور نیست؟

در حقیقت من آخرین فرزند خانواده‌ام هستم. وقتی که مادرم را از دست دادم حدود ۲۶ ساله بودم و احساس حزن و اندوه کردم که همچنان این احساس را دارم. زمانی که شهید صدر و شهید دقایقی را از دست دادم همین احساس را داشتم. من همچنان با احساس حزن و اندوه زندگی می‌کنم. شاید روزی نیست که به یاد اسماعیل دقایقی نباشم. اکنون هم وقتی دو تن از مجاهدین سابق تیپ بدر در کنار هم می‌نشینند حتماً از شهید دقایقی به نیکی یاد می‌کنند. او را پدر و برادر و فرمانده خود می‌دانند. مانند مادری دلسوز و مهربان می‌دانند. خداوند او را رحمت کند.

رمز موفقیت شهید دقایقی را در تیپ ۹ بدر در چه می‌دانید؟

من معتقدم که شهید دقایقی یک شخصیت قوی بود و انتخاب او هم به فرماندهی این تیپ کار حساب شده و دقیق بوده است. همچنین معتقدم که اوضاع صحنه عراق او را تحت تأثیر قرار داد. مظلومیت و جهاد ملت مسلمان عراق نقش بسزائی در تبلور راهکار و مدیریت شهید دقایقی در تیپ ۹ بدر داشت.

شاید شخصیت شهید دقایقی در مراحل گذشته نمایان نشده بود. ولی با آمدن او به تیپ بدر این شخصیت کاملا تبلور یافت. با همه ویژگی‌هایی که به آن اشاره کردم شجاعت، اعتقاد، اخلاص، اعتماد و ذوب بودن او در شخصیت امام خمینی) ره (از او یک فرمانده به تمام معنی واقعی به وجود آورده بود. بعد از عملیات عاشورای ۴ ما را در منطقه هور الهویزه گردهم آورد و به ما گفت که امروز قرار است امام خمینی سخنرانی کنند که در برنامه اخبار ساعت ۱۴ رادیو پخش می‌شود.

او افزود که امام در این سخنرانی از مسئولان می‌خواهد که در کار عملیات در جبهه وقفه‌ای ایجاد نشود؛ لذا بر ما واجب است که وظایفمان را ادامه دهیم. شهید دقایقی سپس از ما نظر خواهی کرد که دیدگاهتان درباره رهنمود‌های امام) ره (چیست؟ برادرانی که در جلسه حضور داشتند همه اعلام آمادگی کردند و شهید دقایقی پس از چند روز نیرو‌های تیپ را به کردستان انتقال داد تا در داخل خاک عراق به عملیات دست بزنند. از میان مجاهدین عراقی کی یگان رزمی و چریکی به نام «نیرو‌های امام خمینی» تشکیل داد که این نیرو‌ها به داخل عراق نفوذ کرده و به مدت سه ماه در منطقه کردستان مستقر شدند. شهید دقایقی علاوه بر فعالیت نظامی کلاسیک در جبهه‌ها یک نوع کار نهضتی را نیز در داخل خاک عراق آغاز کرده بود. یعنی از نهضت همگانی و فراگیر مردم عراق بر ضد رژیم صدام بحث را شروع کرده بود. مجاهدین را تشویق می‌کرد به امکانات درونی خود تکیه کنند و جمهوری اسلامی ایران هم از آن‌ها پشتیبانی خواهد کرد.

درباره سرنوشت ملت عراق پس از سرنگونی صدام می‌اندیشید. یعنی با دورنگری درباره سرنوشت مردم عراق پس از صدام بحث می‌کرد. همواره تأکید کرد که مجاهدین عراقی باید در تعیین سرنوشت آینده عراق نقش حیاتی داشته باشند.

بعد از گذشت ۲۶ سال از شهادت اسماعیل دقایقی، اکنون درباره او چگونه فکر می‌کنید؟

شهید دقایقی آدم با هوش و عاقل بود. او در عین حالی که عاشق آرمآن‌های امام) ره (و انقلاب اسلامی بود، معش وق مجاهدین عراقی هم بود. ما همیشه بر این عقیده بودیم که آدم خدمتگزاری است و دوست دارد به مبارزات ملت س تمدیده عراق خدمت کند. یعنی بین مجاهدین عراقی و شهید دقایقی یک نوع احساس متقابل وجود داشت. بر این اساس مجاهدین عراقی تحت فرماندهی شهید دقایقی فداکاری وصف ناپذیری به عمل آوردند.

آن‌ها خود را در مسلخ عشق قربانی کردند. مجاهدین عراقی تنها در دوران دفاع مقدس حدود یک هزار شهید تقدیم آرمان خود کردند. شهید دقایقی ما را دوست داشت و ما او را دوست داشتیم. او خود را فدای آرمان مقدس ما کرد و ما نیز خود را فدای او کردیم. این فداکاری متقابل عملا یکی از نشانه‌های صدور انقلاب اسلامی بود. اگر خواسته باشید انقلاب را صادر کنید، بیایید اندیشه امام) ره (را به وسیله راهکار شهید دقایقی و جوانان امثال او صادر کنید.

آخرین سخن شما درباره شهید دقایقی چیست؟

با وجودی که شهید دقایقی حدود یک سال و ده ماه میان ما بود و فرماندهی تیپ بدر را به عهده داشت. ولی در این مدت کوتاه توانست تیپ بدر را سازماندهی کند. کار بزرگی را پایه گذاری کرد. مجاهدین عراقی در عملیاتی که به فرماندهی شهید دقایقی شرکت کردند این عملیات را بهترین تجربه در تاریخ جهاد خستگی ناپذیر خود میدانند. شجاعت و بردباری را از او آموختند. در عملیات کربلای ۲ حدود ۱۲۰ مجاهد عراقی به شهادت رسیدند.

این تعداد شهید محافل عراقی مقیم ایران را تکان داد. شهید دقایقی همه عراقی‌ها در شهر‌های مختلف ایران را برای شرکت در تشییع پیکر‌های پاک این شهیدان بسیج کرد. بعد از شهادت این مجاهدین، میزان داوطلبان عضویت در تیپ ۹ بدر به طرز چشمگیری افزایش یافت. او آدم متدین و مخلص و مطیع فرامین امام خمینی) ره (بود.

در صورت امکان چند جمله هم به زبان فارسی درباره شهید دقایقی سخن بگویید.

روزی همراه شهید دقایقی در جمع رزمندگان در هور الهویزه بودم و برای ما چای آوردند و یکی از جوانان گفت من چای نم یخورم. شهید دقایقی از او پرسید سیگار هم نمیکشید؟ آن جوان گفت خیر سیگار هم نمیکشم. دقایقی از او پرسید: مجرد یا متأهل هستید؟ آن جوان گفت مجرد هستم. شهید دقایقی به او گفت: «شما چه جور رزمنده هستی؟ نه متأهل هستی و نه سیگار میکشی و نه چای می‌خوری؟.»

خاطره دیگری که از شهید دقایقی دارم این است که وقتی که قرار شد دو گردان از تیپ ۹ بدر را به داخل خاک عراق اعزام کند، فصل زمستان و برف باران بود. گردان امام موسی کاظم) ع (و گردان شهید بهشتی را در قالب یک گردان ادغام و آن را گردان امام خمینی) ره نام‌گذاری کرد. نیرو‌های این گردان نتوانستند به اهدافشان برسند و عقب نشینی کردند. در حین عقب نشینی خسته بودند و لازم بود از ارتفاعات عبور کنند تا وارد خاک ایران شوند. شهید دقایقی که همراه نیرو‌ها حرکت م یکرد اسلحه و مهمات افرادی را که خسته شده بودند به دوش گرفت و در پیشاپیش آن‌ها از کوه بالا رفت. این حرکت میزان تواضع او را نشان می‌دهد.

شهید دقایقی همانگونه که قبلا به آن اشاره کردم از میزان آگاهی بالایی برخوردار بود. از رفتار مجاهدین عراقی به‌شدت مراقبت می‌کرد. می‌توان گفت که آن‌ها را زیر ذره بین داشت و ذهن و فکر آ نها را از نظر اعتقادی پرورش می‌داد. با وجودی که یک ش خص نظامی بود، اما به تربیت عقیدتی خیلی اهمیت قایل بود.

تبلیغات و اطلاع رسانی را خیلی حایز اهمیت می‌دانست. همیشه اهل مطالعه بود. همواره اوضاع و احوال عراق و مردم آن کشور را جویا می‌شد. به جمع آوری اطلاعات نظامی اکتفا نمی‌کرد. بلکه از عموم اوضاع عراق اطلاعات جمع آوری می‌کرد. با این وصف می‌توان گفت که یک شخصیت جامع و چند بعدی داشت.

منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 87، دی 1391
ارسال نظر