کد خبر: ۹۵۵|
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۹۲ - ۱۶:۲۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در مشهد گفت: مذاکرات ایران و غرب، دستاوردهای مستقیم و غیر‌مستقیمی دارد که تا کنون در حوزه دستاوردهای غیر مستقیم آن موفقیت‌آمیز عمل کرده‌ایم. وی در عین حال، تیم مذاکراتی را به خویشتن‌داری دعوت کرد.
با مذاکره نشان دادیم ایران اهل صلح و بیزار از سلاح هسته‌ای است

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دکتر رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در حاشیه سفر مشهد گفت: در بحث مذاکرات دو نوع دستاورد قابل پیش‌بینی است؛ از لحاظ دستاوردهای مستقیم، کمترین انتظار ما از غربی‌ها لغو همه تحریم‌هاست و بیشترین آن ‌که به این نتیجه برسیم‌ باید همه سلاح‌های شیمیایی در منطقه از میان برود. دستاورد دوم این که در دمکراسی تبعیض قائل نشوند؛ مثل مردم بحرین که حکومت مردمی می‌خواهند. در مورد دستاوردهای غیرمستقیم مذاکرات نیز باید گفت در دنیا طی هشت سال گذشته، فضایی درست کردند که ایران به دنبال جنگ و کشتار است.
در این دوره از مذاکرات چهره‌ واقعی ایران شفاف شد و ما توانستیم ‌رژیم صهیونیستی را به شدت عصبانی کنیم و نشان دهیم ‌ایران به دنبال صلح و بیزار از بمب هسته‌ای و شیمیایی است. این را باید به تیم مذاکره‌کننده بگویم که نباید در مذاکرات هیجان‌زده و ذوق‌زده شوند.

رضایی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره کارکرد دولت یازدهم در زمینه نرمش قهرمانانه پاسخ داد: در تمام دوران رهبری آیت‌الله خامنه‌ای، سیاست خارجی تحت نظارت ایشان بوده و البته این بدان معنا نیست که دولت‌ها اشتباه نکردند و این اشتباه به میزان بصیرت دولت‌ها متغیر بوده است. هر جا بصیرت باشد میزان تندروی و کندروی کاهش می‌یابد؛ برای نمونه، در زمان آقای احمدی‌نژاد چرا به توافق آقای لاریجانی با سولانا عمل نشد یا چرا به توافقات‌ با پوتین ‌عمل نشد و پشت پا زده شد؛ این کندروی و تندروی‌ها مشکلاتی را پدید آورد.

وی اظهار امیدواری کرد که دولت یازدهم، تجربه‌های گذشته را با توسل به مشی اعتدال خود به کار گیرد.

ارسال نظر
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
رضا تيموري
|
-
|
۱۶:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۷
0
0
نشريه حريم امام(ره) به مناسبت چهلمين روز رحلت عالم مجاهد حضرت آيت اله طاهري خرم آبادي گفتگويي با دکتر محسن رضايي انجام داده که مشروح آن به شرح زير است:

*چطور با آيت الله طاهري خرم آبادي آشنا شديد؟
**قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در سال هاي 56 و 57 رابطه مان را با حوزه علميه تقويت کرديم. با اين که هنوز انقلاب به طور جدي شروع نشده بود به اين نتيجه رسيده بوديم که مبارزه و فعاليت هاي انقلابي بدون ارتباط با روحانيت به انحراف کشيده مي شود. انحراف مجاهدين خلق کاملا خودش را نشان داده بود و نگراني جدي در مبارزين اسلامي به وجود آورده بود. ما اولين گروه چريکي بوديم که تلاش کرديم رابطه مان را با روحانيت و مخصوصاً حوزه علميه قم زياد کنيم تا آن انحرافات گريبانگير ما نشود، مثل منافقين به التقاط کشيده نشويم و افکار مارکسيستي در مبارزين ما اثر نکند. تشکلي در حوزه علميه قم به نام جامعه مدرسين وجود داشت که عمده امورات سياسي حوزه را رقم مي زد. از يک طريقي با حضرات آيات راستي کاشاني، رباني املشي و شرعي آشنا شديم و جلساتي برگزار کرديم. ابتدا خانه آيت الله راستي کاشاني مي رفتم. از طريق آيت الله راستي کاشاني کم کم با آقايان ديگر جامعه مدرسين از جمله آيت الله طاهري خرم آبادي آشنا شديم. لذا قبل از اين که انقلاب پيروز شود از طريق ارتباط با جامعه مدرسين با آيت الله طاهري آشنا شدم. پختگي آقاي طاهري و مباحثاتي که با ايشان داشتيم باب دوستيمان با ايشان را باز کرد.
*نقش علما را در هدايت جامعه اسلامي چگونه ارزيابي مي کنيد؟
**اگر نگاهي به بيداري اسلامي کنيم بهتر مي توانيم جواب اين سؤال را بدهيم. مشکلي که امروز بيداري اسلامي دارد اين است که رهبري ندارد. يعني اگر بيداري اسلامي مصر رهبري داشت يا در يمن و تونس رهبري قوي داشتند نبايد اين مشکلات در اين کشورها پيدا مي شد. از آن طرف حضور امام در صحنه رهبري مردم در انقلاب و نبود ايشان در قضيه ملي شدن نفت کاملاً احساس مي شود. يعني اگر نهضت ملي شدن نفت يک فردي مثل امام داشت آن حوادث غمبار اتفاق نمي افتاد. مثال ديگر خود جنگ است. جنگ از بزرگترين حوادث تاريخ ملت ايران است. سکانداري امام باعث شد با سربلندي و موفقيت از حادثه جنگ بيرون بياييم. مي شود گفت در جوامع اسلامي رهبران ديني هستند که قادرند جامعه را هدايت کنند. اگر اين رهبران ضعيف باشند يا در خط مقدم هدايت جامعه نباشند هيچ گاه جامعه روي پيروزي و موفقيت را به خود نخواهد ديد.
*آيت الله طاهري خرم آبادي از نيروهاي موثر در سپاه بودند. چطور شد ايشان به سپاه آمدند؟ نقش ايشان در همدلي و هماهنگي نيروهاي سپاه چه بود؟
**دقيقا وقتي فرمانده سپاه شدم احساس کردم سپاه بايد از بُعد اعتقادي تقويت شود. تا قبل از آن گروه هاي سياسي زيادي وارد سپاه شده بودند به طوري که در بعضي استان ها به خاطر نفوذ گروه هاي انحرافي، سپاه آن استان را منحل کرديم و سپاه دوباره از صفر درست شد. بنابراين ضرورت اين که يک کار اعتقادي درست و فراگير در سپاه صورت بگيرد مرا به فکر واداشت يکي از علماي قم، که از نظر اعتقادي و سياسي سوابق درخشاني داشته و مورد تاييد و اعتماد کامل امام باشند را به امام پيشنهاد دهيم لذا با آقاي طاهري خرم آبادي صحبت کرده و ايشان را به محضر حضرت امام پيشنهاد داديم. سه ماه بعد از اين که فرمانده سپاه شدم حکم آقاي طاهري خرم آبادي هم صادر شد. ايشان در همين مدتي هم که آمد کارهاي بزرگي را انجام داد. البته آقاي طاهري خرم آبادي بعد از مدتي آقاي فاکر را جاي خودش گذاشت و با نظر امام به پاکستان رفت. چون شيعيان پاکستان و حوزه هاي علميه آن کشور خيلي فشار مي آوردند که ايشان به آن جا برود. امام هم نظر اکيدي روي شيعيان پاکستان داشتند و روي آن جا حساب باز کرده بودند. ده ماه بيشتر از عزيمت آيت الله طاهري به پاکستان نگذشته بود که احساس کردم بدون آقاي طاهري اداره جنگ و سپاه بسيار سخت شده است. در سپاه، آن انسجام لازم کمتر شد چون من هم هميشه جبهه بودم. لذا عدم حضور ايشان انسجام سپاه را ضعيف کرده و تفرقه هايي به وجود آمده بود. علاوه بر اين مي ديديم جنگ دارد طولاني مي شود و بايد جنبه هاي اعتقادي را روزبروز تقويت کنيم. خلاصه خلأ آقاي طاهري خرم آبادي کاملا احساس مي شد. ضمن اين که تا قبل از حضور آقاي طاهري خرم آبادي نمايندگي امام بيشتر در مرکزيت سپاه حضور داشت و در سراسر بدنه سپاه نبود اما ايشان فضلاي بزرگي را از حوزه علميه به سپاه دعوت کردند از جمله حضرات آقايان محمدي عراقي، سعيدي امام جمعه فعلي قم، دري نجف آبادي، دين پرور، سيد هادي خامنه اي و مجموعه اي از فضلاي جوان و آماده و پاي کار را به سپاه آوردند. اين آقايان در بخش هاي فکري، آموزش عقيدتي ـ سياسي، انتشاراتي و تبليغاتي سپاه فعال بودند. با آمدن اين آقايان وضعيت عقيدتي ـ سياسي سپاه چند پله بالا رفت و در بُعد آموزش عقيدتي و مسائل سياسي پيشرفت قابل توجهي کرد. پس از سفر آيت الله طاهري خرم آبادي به پاکستان خلأ ايشان کاملاً احساس مي شد. البته جناب آقاي فاکر و جناب آقاي محلاتي هم خيلي زحمت مي کشيدند ولي خلأ ايشان پر نشد. ديديم اين طور نمي توانيم جنگ و سپاه را اداره کنيم. لذا دوباره خدمت حضرت امام رفتيم و تقاضا کرديم آقاي طاهري خرم آبادي را برگردانند چون اصلا بدون ايشان نمي توانستيم جنگ و سپاه را اداره کنيم. قبل از اين هم آقاي رسول زاده که با آقاي طاهري ارتباط نزديکي داشت را به پاکستان فرستاده بوديم. آقاي طاهري گفته بود: «ديگر کار تمام شد. بيخود دنبال نکنيد. من اين جا مشغول هستم. مسائل آموزشي و درسي شروع شده. الان شيعيان و حوزه هاي علميه پاکستان انسجامشان بهتر شده و به من تکيه کرده اندو من هم کارهاي اساسي خوبي را در اينجا شروع کرده ام. اين جا تشکيلاتي درست شده و همه الان فعال شده اند و من نمي توانم برگردم، چرا که کارهاي اينجا متوقف مي شوند.» آقاي طاهري آدم خيلي زرنگي بود. چون احساس کرد تلاش هايي براي برگرداندن ايشان به سپاه شروع شده به مقام معظم رهبري که آن موقع رييس جمهور بودند، گفت: «شما به امام بگوييد که براي من خيلي سخت است که دوباره برگردم. اگر به شما گفتند من برگردم نپذيريد. براي من بسيار سخت است که کارهاي پاکستان را که تازه بنيان نهاده ام رها کنم و به سپاه برگردم.» تعابير خيلي حادي هم به کار برده بودند. ولي با همه اين تلاش هاي آقاي طاهري و انتقال نظرات ايشان توسط حضرت آيت الله خامنه اي به حضرت امام موثر واقع نشد و امام حکم انتصاب مجدد ايشان را به نمايندگي در سپاه صادر کردند که در آن کاملا به ضرورت هاي بازگشت آيت الله طاهري به ايران و استقرار در سپاه تاکيد شده بود. حکم ايشان هم بي سابقه بود. احکامي که امام براي نمايندگانشان مي نوشتند معمولاً بيش از سه چهار خط نبود در حالي که حکم آقاي طاهري چهارده پانزده خط بود. اين نشان از اهميت حکم بازگشت آقاي طاهري به سپاه دارد.
*ايشان از شخصيت هاي موثر در نهضت بودند و تاثير بسياري بر روحيه رزمندگان اسلام داشتند. عملکرد ايشان را در بحران هاي انقلاب چطور ارزيابي مي کنيد؟
**در هفت سالي که فرماندهي سپاه و جنگ را بر عهده داشتم هميشه در جبهه ها بودم اما هر وقت احساس مي کردم آقاي طاهري خرم آبادي در تهران نشسته خيالم راحت بود. ايشان يک آرامشي در تمام بدنه سپاه به وجود آورد. نوعي اطمينان در حل و فصل مسائل داخلي سپاه ايجاد مي کرد. آن قدر به حاج آقا اعتقاد داشتم که خيلي از مسائل مربوط به فرماندهي را مي گفتم به آقاي طاهري بگويند. آقاي طاهري هم همين طور در بعضي مسائل مربوط به نمايندگي که احساس مي کرد بهتر است من تصميم بگيرم به افراد مي گفت: نظر آقا محسن را در اين باره بپرسيد. اين همکاري و اعتماد متقابل بين من و آقاي طاهري يک انسجام واقعا آهنين و پولاديني در مرکزيت به وجود آورده بود که به اداره جنگ خيلي کمک مي کرد. مسئله ديگر معنويت و اخلاق ايشان بود. آثار معنوي و اخلاقي ايشان کاملا در سپاه مشهود بود. فضاي اخلاقي که آقاي طاهري در سپاه درست مي کرد روي جنگ، اداره سپاه و خودسازي پاسداران اثر مي گذاشت. ايشان در مسائل شرعي بسيار وارد بود. مجتهد کاملي بود و مسائل شرعي پاسداران و خانواده هاي آنان را حل مي کرد. مثلا دوستان اطلاعاتي که در فعاليت هاي اطلاعاتي ابهام پيدا مي کردند که آيا بعضي از کارها از نظر شرعي درست است يا نيست، سؤالات اعتقاديشان را با حاج آقا مطرح مي کردند. يعني ايشان مسائل و سؤالات شرعي، اطلاعاتي، امنيتي، اعتقادي و فردي افراد را با تسلط جواب مي داد. البته بعضي وقت ها هم با همکاري آقاي راستي کاشاني بود. امام فرموده بود مسائل اطلاعاتي را از اين آقايان سؤال کنيد. ولي خود ايشان هم در حل مسائل موثر بود. علاوه بر اين در بُعد مسائل کلامي هم شبهات فرماندهان و مسئولين سپاه را جواب مي داد. يادم است ايشان بحث تقواي مالي را مطرح کرده بود و مي گفت بعضي وقت ها ممکن است متدينين تقواي فردي داشته باشند، نماز را سر وقت بخوانند و اخلاقشان خوب باشد ولي تقواي مالي نداشته باشند. يعني آن دقت و توجهي که بايد در بيت المال بکنند را نداشته باشند. اين دقت و ظرافت ها هم از تقواي ايشان نشئت مي گرفت هم از آگاهي و اطلاعاتي که به معارف اسلامي داشت. در حل مسائل اعتقادي و شرعي فرماندهان مسئولان پاسداران هم در سپاه نقش کم نظيري داشت. در يک کلام مي توانم بگويم هر وقت آقاي طاهري را مي ديدم يا حضورش را در سپاه حس مي کردم يک آرامشي به من دست مي داد. اين ها از تاثيرات آقاي طاهري است.
*مختصري پيرامون ويژگي هاي ايشان بفرماييد!
تعابير مقام معظم رهبري در پيامي که به مناسبت ارتحال آيت الله طاهري خرم آبادي صادر کردند بسيار گوياست. ويژگي هاي شخصيتي ايشان قبل و بعد از انقلاب در فضاهاي سياسي، بعد از رحلت امام، در زمان مقام معظم رهبري و ... فراتر از آثار حضور ايشان در سپاه است. يکي از ويژگي هاي مهم آقاي طاهري هوشمندي ايشان بود. انسان بسيار زيرک و دانا بودند. در احاديث و روايات داريم که مومن بايد کيئس و هوشمند باشد. مصداق اين حديث را در زمان خودمان آقاي طاهري خرم آبادي مي دانم. بسيار هوشمندانه حرکت مي کرد. البته لازمه حرکت هوشمندانه اين است که آدم صبور هم باشد. آقاي طاهري خرم آبادي صبور هم بود. يک هوشمند صبور بود. در انقلاب بعد از امام معدود افرادي هوشمند و صبور داشتيم که مي توان از مقام معظم رهبري و آيت الله طاهري خرم آبادي به عنوان مصاديق اين سخن ياد کرد. اين صبر و تحمل را در آقاي طاهري خرم آبادي بارها و بارها در حوادث سخت انقلاب ديديم. ويژگي ديگر آقاي طاهري حيا بود. آدم بسيار باحيايي بود. از رفتار، گفتار و کلامش کاملا حيا ديده مي شد. مسئله ديگر تسلطش بر علوم اسلامي مثل فقه و اصول و کلام و مسائل سياسي بود. حتي سال هاي آخر هم که ايشان را مي ديدم گاهي وقت ها يک سؤالاتي مي کرد که در اخبار خيلي محرمانه وجود داشت. يعني مسائل سياسي را با دقت پيگري مي کرد. آگاهي هاي سياسي بالايي داشت. فرد عالم به زمان خودش بود. شرايط زمان خودش را درک مي کرد. از ديگر ويژگي هاي ايشان اين که اصلا اهل هياهو و مصاحبه و تشخص پيداکردن و رساله دادن و اين ها نبود. بيشتر دلش مي خواست در گمنامي به سر ببرد تا اين که در هياهو باشد. از ويژگي هاي ديگرش علاقه به انجام کارهاي بنيادين بود. هميشه دلش مي خواست کارهاي بنيادين انجام دهد. مثل همين موسسه بقيه الله که ايشان درست کرد. خب چند تن از خبرگان مجلس خبرگان از شاگردان و محصولات همين موسسه هستند. علاوه بر اين در مدتي که در شوراي نگهبان بودند به اين نتيجه رسيده بودند که اظهارنظر فقهي در رابطه با مسائل مهم جاري کشور و مسائل حکومتي ساده نيست لذا مجمع فقهي شوراي نگهبان را تأسيس کرد. به ذهن ايشان رسيده بود يک مجموعه پژوهشي در رابطه با مسائل فقهي به وجود بيايد که به مجتهدين نظر بدهد. يعني يک مجتهد بايد پشتوانه فعاليت هاي پژوهشي فقهي هم داشته باشد. اين ايده خيلي جالب و بنيادين بود. بعضي مراکز پژوهشي هستند که به دولتمردان و کارشناس ها مشورت مي دهد. ايشان چنين مرکزي در نظر داشت تا به فقهاي شوراي نگهبان مشورت بدهد و کمک بکند. همچنين در سپاه تاکيد زيادي بر آموزش داشت. اصولا ايشان اهل کارهاي بنيادين بود. اين هم تقريبا تناسب داشت با اين که اهل هياهو نبود. بيشتر مي خواست که کارهاي زيربنايي و ريشه اي انجام دهد تا کارهاي سطحي و تبليغاتي.
*در پايان خوب است خاطره اي هم از ايشان بفرماييد!
**خاطره اي هم از ايشان دارم؛ بعد از اين که امام در بستر بيماري افتاد، آن روز هاي آخر خيلي نگران شدم که نکند خداي نکرده امام از ميان ما برود. به ذهنم آمد که اگر خداي نکرده امام از ميان ما رفت و خبرش پخش شد عکس العمل دنيا چيست؟ آيا از خلأ امام سوءاستفاده اي نمي شود؟ آيا به ايران حمله اي نمي شود؟ بعد به اين نتيجه رسيدم که جنگي نمي شود اما احتمال دارد منافقين از مرزهاي غربي وارد ايران شوند. منافقين در پادگان هاي عراق چهار پنج هزار نفر نيرو داشتند و صدام هم از آن ها حمايت مي کرد. لذا به ذهنم آمد ممکن است منافقين از ناحيه کرمانشاه وارد ايران شوند. تقريبا 24 ساعت قبل از رحلت حضرت امام رفتم کرمانشاه، در قرارگاه آن جا مستقر شدم و به همه فرماندهان اعلام آماده باش کردم. فرماندهان خيلي تعجب مي کردند که چرا آماده باش اعلام کرده ام. با دفتر امام هم تماس داشتم. وقتي از فرمانده لشگرها گزارش وضعيت نيروهايشان آمد ديديم خيلي از لشکرها نيروهايشان کم شده و نيروي آنچناني ندارند. چون چند ماهي مي شد که آتش بس را پذيرفته بوديم و همه جنگ را تمام شده مي دانستند. لشکرها به شدت از نيرو خالي شده بود. عملا کسي به جبهه ها نمي آمد ولي اين احتمال که منافقين از همين موقعيت که نيرو نداريم استفاده کنند و بيايند خيلي مرا مضطرب و نگران کرده بود. تماس گرفتم با دفتر امام که با احمد آقا يا مقام معظم رهبري صحبت کنم. قابل ذکر است که در شب رحلت حضرت امام(ره) هيأت رئيسه مجلس خبرگان در دفتر امام حضور داشتند. آقاي طاهري خرم آبادي (که آن موقع ديگر در سپاه حضور نداشت) گوشي را برداشت. به آقاي طاهري گفتم: «من کرمانشاهم و مراقبم. شما خيالتان راحت باشد ولي مشکلمان کمبود نيروي شديد است. اگر مي توانيد کمک کنيد!» لرستان مجاور کرمانشاه است و تقريبا اولين استاني بود که مي توانست به کرمانشاه نيرو بفرستد. ضمن اين که جوانان لرستان به کوهستان آشنا بودند و در مناطق کوهستاني جنگيده بودند. آيت الله طاهري پس از تلفن من به علماي لرستان تلفن زده بود که نيرو بفرستيد. واقعا يک قيامي شده بود. يعني وقتي جوانان لرستان فهميده بودند حاج آقا طاهري خواسته به جبهه بروند، با اين که همه جنگ را تمام شده مي دانستند و دنبال زندگي شان رفته بودند، جمعيت بسيار انبوهي از لرستان به کرمانشاه آمد. اين ها را در لشکرهاي کرمانشاه مستقر کرديم. البته بعد هم با مقام معظم رهبري صحبت کردم که الان اين جا هستم و نگران نباشيد. حدود ساعت يازده شب بود که گفتند امام به ملکوت اعلي پيوست.
*يکي از دلايل محبوبيت آيت الله طاهري اعتدالگرايي ايشان بود. اين حتي در تشييع جنازه شان هم نمود داشت. غالب علما و بزرگان از همه طيف ها و سليقه هاي فکري و سياسي در تشييع ايشان شرکت و ابراز تاثر و تالم کرده بودند. اين ويژگي ممتاز ايشان را تشريح بفرماييد! چنين خصوصيتي چقدر در هدايتگري مجموعه نظام موثر است؟
**اعتدالي که جناب آقاي طاهري داشت يک اعتدال فعالانه بود؛ اعتدال منفعلانه نبود. يعني در عين حال که معتدل بود خيلي در کاهش اختلافات فعال بود. اعتماد زيادي به ايشان بود. همين برخورد معتدلانه باعث شده بود هر دو جناح به ايشان اعتماد کنند و دوستش داشته باشند. تجربه نشان داده جامعه ما نيازمند اعتدال فعالانه اي است که در عين حال که از افراط و تفريط جلوگيري مي شود به بي تفاوتي و انفعال کشيده نشويم. لذا شخصيت آقاي طاهري خرم آبادي الگوي خوبي براي عبور کشور ما از شرايط فعلي است. چون ما هم اعتدال را مي خواهيم و هم فعاليت و فعال بودن را. هر دو مورد نياز ماست.
*از خصوصيات ديگر ايشان مراوده با بزرگان در زدودن بداخلاقي هاي سياسي و اجتماعي بود. اين خصوصيت در کشاندن فضاي جامعه به سمت اخلاقي شدن چقدر مؤثر بود؟
**يکي از مهم ترين ارکان اسلام اخلاق است. يعني قوانين اسلامي يا جامعه اسلامي بدون اخلاق اسلامي تحقق پيدا نمي کند و اجرا نمي شود. يکي از بسترهاي اجراي اسلام اخلاق اسلامي است. حکومت اسلامي بدون پايه اخلاقي نمي تواند بر دل ها حکومت کند. مهم ترين ويژگي حکومت اسلامي حکومت کردن بر دل هاست. يک بُعد حکومت بر دل ها اعتقادات است، يک بُعدش هم اخلاق و رفتارهاست. بنابراين هر بداخلاقي سياسي در جامعه اسلامي يک ظلم بزرگ به جمهوري اسلامي است. هر برخورد غيراخلاقي به جمهوري اسلامي آسيب و زيان وارد مي کند.
*در تقويم انقلاب آمار شهداي روحانيت نسبت به جمعيتشان در مقايسه با شهداي اقشار ديگر در صدر قرار دارد. اين پيشتازي در روحيه رزمندگان اسلام چه تاثيري داشت؟
**در طول جنگ در خط مقدم و سطوح فرماندهي و بُعد تبليغات از دوستان روحاني استفاده مي کرديم. جهاد اسلامي از اين حضور پرشور برخوردار بود. طلبه هايي داشتيم که به عنوان تک ور و آر.پي.جي زن و تيربارچي بودند. طلبه هايي داشتيم که فرمانده توپخانه بودند. طلبه هايي داشتيم مثل آقاي بشردوست که فرمانده قرارگاه بودند. طلبه هايي داشتيم که مبلغ بودند مثل شهيد بزرگوار ميثمي که نماينده ولي فقيه بود. روحانيت در جبهه در همه سطوح جنگ حضور داشت.
*متشکريم!