کد خبر: ۳۱۹۵|
تاریخ انتشار: ۰۹ آبان ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۹

بسمه تعالی
قیام علیه کاپیتولاسیون
نقطه عطف نهضت ملی مردم ایران به رهبری مرجعیت دینی

رویکرد استعماری علیه ملت‌هایی که به حاکمانی ناتوان یا وابسته گرفتار بوده‌اند همواره زمینه وابستگی و تحقیر این ملت‌ها در برابر رژیم‌های استعمارگر بوده است. استعمارگران کوشیده‌اند با تثبیت و تحکیم وابستگی در ملت‌های مستضعف و حمایت از حاکمان دست‌نشانده و وابسته، استعمارگری خود را توسعه داده و نظام روابط مبتنی بر استعمار و استثمار ملت‌ها را تثبیت کنند. کشورهای استعمارگر، از مسیر روابط استعماری با این جوامع، از سویی منابع ایشان را به غارت برده‌اند و از سوی دیگر با درونی‌سازی وابستگی در میان کارگزاران و مردمان این جوامع، اراده آن‌ها را به بند کشیده‌اند. خروجی این نظام استعماری، ملت‌ها و جوامعی ضعیف، فقیر و وابسته بوده که ثروت‌های طبیعی و نیروی انسانی خود را منفعلانه در خدمت بیگانه قرار داده و در ازای آبادی روزافزون بیگانگان، برای خود فقر و عقب‌ماندگی خریده‌اند. این چکیده‌ای از منطق استعمارگری در قبال ملت‌های مستضعف است.
روابط مبتنی بر استعمار، شئون مختلفی دارد؛ یکی از این شئون که در تاریخ معاصر ما شهرت ویژه‌ای یافته «کاپیتولاسیون» است. کاپیتولاسیون در ادبیات سیاسی به معاهداتی مبتنی بر حقوق ویژه کنسولی اتباع یک کشور در قلمرو کشور دیگر، بر اساس معافیت‌های حقوقی، قانونی و حق قضاوت کنسولی تعریف می‌شود. بر مبنای این سنخ از معاهدات، اتباع کشور مبدا ضمن اقامت در کشور مقصد از حقوق شهروندی ویژه‌ای برخوردار و در عین حال از (همه یا بخشی از) قوانین حقوقی و کیفری این کشور معاف می‌شوند. در شرایطی که تعارضی صورت بگیرد و قضاوت حقوقی یا کیفری لازم آید، اتباع کشور مبدا از حق کنسولی خود بهره‌مند شده و در نظام حقوقی و کیفری کشور متبوعشان پاسخ‌گو خواهند بود.
کاپیتولاسیون در نخستین صورت‌ خود، رنگ و بوی استعماری کمتری داشته و بیشتر از جنس امتیازات پادشاهی بوده که پادشاهانی از امپراطوری عثمانی، ایرانی و... به دولت‌های فرنگی اعطا می‌کرده‌اند تا روابط فی‌مابین را تحکیم کنند. این روابط از سویی یک‌طرفه نبوده و از سویی از سر ضعف و زبونی یا اجبار اعطا نمی‌شده و حتی زمینه‌ساز رقابت میان طرف‌های فرنگی در هم‌پیمانی، حمایت، روابط تجاری، اقتصادی و نظامی ایشان نسبت به دولت‌های عثمانی، صفوی و مانند آن بوده است. ماهیت این روابط اما به مرور زمان دست‌خوش تحولاتی می‌شود.
تحول در روابط مبتنی بر کاپیتولاسیون، ناشی از بروز ضعف در دولت‌ها بوده است. اهل دقت گواهی می‌دهند که کاپیتولاسیون در صورت سابق خود که خوی استعماری دول فرنگی در آن چندان ظاهر نبوده نیز جاده صاف‌کن استعمار بوده است. خوی استعمارگر دول فرنگی همواره چنین بوده که به وضع موجود در استعمار پیدا و پنهان ملت‌ها و جوامع دیگر قانع نبوده‌اند. همین خوی سیری‌ناپذیری باعث شده تا ایشان در طول تاریخ استعمارگری‌شان از هر فرصتی برای توسعه و تعمیق سلطه‌گری خود بهره ببرند. نمونه‌ای از این منش را در تاریخ روابط مبتنی بر کاپیتولاسیون می‌بینیم که با بروز ضعف در دولت‌های هدف، رنگ و بوی استعماری آن نمود بیشتری پیدا کرد و به مرور در قامت یک الگوی تمام‌عیار استعماری درآمد. در این سیر تحول، معاهدات مبتنی بر کاپیتولاسیون از حالت داوطلبانه و امتیازات اهدایی پادشاهان، به معاهداتی با چاشنی اجبار و سلطه بدل شد.
ایران در دوران قاجار شاهد اولین تجربه‌های خود از این جنس استعمار بوده و تلخ‌ترینِ این تجارب همان معاهده معروف ترکمان‌چای است که همواره مایه ننگ تاریخ شاهنشاهی ایران خواهد بود. در این تجربه تلخ، معاهده‌ای استعماری که روح کاپیتولاسیونی بر آن حاکم است در شرایطی بر ما تحمیل شد که بازنده میدان نبرد بودیم. در این وضعیت علاوه بر از دست دادن بخش‌هایی از خاک سرزمین‌مان باید امتیازات ویژه گمرکی، تجاری و حقوقی به طرف مقابل ‌پرداخت می‌کردیم. این وادادگی تحقیرآمیز، زمینه‌ای بود برای تعمیم وابستگی و باج‌دهی حکومت قاجار در تعامل مبتنی بر استعمار با دولت‌های سلطه‌گر دیگر. تصویر ایران در این شرایط مانند جسد نیمه‌جان یک قربانی در چنگال کفتارها و لاشخورها می‌ماند که هر یک می‌کوشند سهم بیشتری به دندان بکشند.
این لکه ننگ هرگز از پیشانی نظام شاهنشاهی ایران پاک نشد. با وجود آن‌که به برکت بیداری پیشوایان مذهبی، نخبگان مردمی و توده‌های ملت، مبارزاتی علیه این جریان شکل گرفت و در نهایت به اعلان لغو معاهدات مبتنی بر کاپیتولاسیون در ایران انجامید اما این اقدام پهلویِ اول چیزی بیش از یک اقدام سیاسی تبلیغاتی نبود. اعلان لغو کاپیتولاسیون از سوی دولت‌های استعمارگر جدی گرفته نمی‌شد؛ چرا که زمینه هموار استعمار که همان روح وابستگی و دست‌نشاندگی حاکمان است هم‌چنان پابرجا بود. رویکرد مبتنی بر تزویر رژیم پهلوی در لغو نمایشی کاپیتولاسیون، پس از دخالت آشکار دول استعماری در تغییر مهره خود و با بازگشت رسمی کاپیتولاسیون به صحنه سیاسی ایران برملا شد.
پهلوی دوم در خوش‌خدمتی به ارباب امریکایی خود که حیات سیاسی خود را مدیون او بود احیای رسمی کاپیتولاسیون را کلید زد. این لایحه شوم پس از تایید سنای شاهنشاهی، در مجلس شورای ملی نیز تصویب شد تا سند بردگی ملت ایران در دوران معاصر رقم بخورد. این اقدام پهلوی اما بیش از هرچیز تیشه‌ای بود به ریشه نظام شاهنشاهی و استبداد متکی بر استکبار استعمارگران. اعلان خبر تصویب و ابلاغ لایحه کاپیتولاسیون کافی بود تا نقطه عطفی اساسی باشد برای نهضت ملت ایران در مبارزه با حاکمیت اراده بیگانگان و نظام استبداد شاهنشاهی. این نقطه عطف با آگاهی و فرصت‌شناسی زعیم ملت مسلمان، امام روح‌الله موسوی خمینی(ره) رقم خورد تا نهضت اسلامی ملت ایران جانی تازه گرفته و سیر تاریخی آن سرعت پذیرد.
امام خمینی(ره) در پیام تاریخی خود پیرامون کاپیتولاسیون، که خطاب به علما و روحانیون و دیگر اقشار ملت مسلمان ایران صادر شد، پرده از حقیقت این اقدام پهلوی برداشت و ابعاد آن را برای عموم نخبگان و ملت آشکار ساخت و در سخنرانی انقلابی با همین موضوع همگان را به قیام در برابر این ننگ فراخواند. به این ترتیب با برملا شدن رسوایی رژیم پهلوی در این اقدام وطن‌فروشانه، شمارش معکوسِ برافتادن بنیان شاهشنشاهی دست‌نشانده در ایران سرعت گرفت. با این حساب مبارزه با این شان از شئون استعمار در ایران، زمینه‌ای بود برای انقلاب اسلامی که فرصت را برای ریشه‌کن ساختن همه شئون وابستگی فراهم آورد.
در دوران پس از انقلاب به برکت نظام اسلامی، رهبری امام خمینی(ره) و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، حضور تمام قد مردم در صحنه‌های مختلف و تلاش مجاهدانه فرزندان ایران اسلامی در مسیر خودکفایی، توانسته‌ایم در عرصه‌های مختلف به پیشرفت‌های بزرگی دست یابیم. حوزه امنیتی و دفاعی یکی از مهم‌ترین این زمینه‌ها بوده که در شرایط تحریم تمام‌عیار، با ایمان به خدا و خودباوری، مرزهای دانش، صنعت و مهارت را درنوردیده است. هم‌چنین است پیشرفت‌های خیره‌کننده دانشمندان و پژوهشگران ما در رشته‌های مختلف علم و فن‌آوری مانند دانش و صنعت هسته‌ای، هوافضا، پزشکی، نانو، لیزر، پتروشیمی و رشته‌ها و حوزه‌های متعدد دیگر. با این وجود اما هم‌چنان در زمینه‌های متعددی که عمدتا بسیار حیاتی و استراتژیک هستند دچار عقب‌ماندگی‌هایی هستیم که ما را در برابر بیگانگان آسیب‌پذیر می‌کند و زمینه وابستگی کشورمان را فراهم می‌سازد.
از سویی لازم است با تقویت بنیه خود در زمینه‌هایی هم‌چون فرهنگ و اقتصاد راه را بر آسیب‌هایی که از این نواحی متوجه ما می‌شود ببندیم و از سوی دیگر باید هوشیار باشیم تا به دام‌های استعماری زورگویان گرفتار نیاییم. همچنان که گفته شد خوی استعماری دولت‌های سلطه‌گر، سیری‌ناپذیر است و از هر فرصتی برای توسعه و تعمیق نفوذ و سلطه‌گری خود بهره می‌برد. باید مراقب صورت‌های نوین استعمارگری و کاپیتولاسیون‌های پیچیده امروزی که متناسب با دنیای امروز طراحی شده باشیم. مراقبت از ارزش‌های انقلاب اسلامی در زمینه‌های مختلف، خصوصا در زمینه سیاست خارجی و ملاحظه این موازین در روابط خارجی، شاه‌کلید حفظ استقلال و مصونیت از استعمار و الگوهای مبتنی بر کاپیتولاسیون و استثمار است.


ارسال نظر