کد خبر: ۱۲۹۷|
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۰:۳۴
موضوعات گفتگو: بازگشت به سپاه پاسداران، تبیین تلاش دشمن برای توسعه جنگ‌های نیابتی به مرزهای ایران، تهدیدات نظامی اخیر علیه کشورمان، وضعیت منطقه، دفاع مردم یمن، آزادسازی خرمشهر
مشروح گفتگوی دبیر مجمع با خبرگزاری فارس

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دکتر رضایی، آنچه در ادامه می‌آید مشروح گفت‌و‌گوی 2 ساعته  خبرگزاری فارس، با محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و فرمانده اسبق سپاه پاسداران است:

آقای دکتر، اگر اجازه دهید اولین سوال را درباره حضور شما با لباس سپاه در کنار فرماندهان و در حضور فرمانده معظم کل قوا در دانشگاه امام حسین (ع) ‌آغاز کنیم. شما پس از 18سال با لباس سپاه به این عرصه بازگشتید، فلسفه این موضوع چه بود و سطح همکاری خود با سپاه پاسداران را توضیح دهید.

بنده ابتدا از رهبر بزرگوار انقلاب تشکر می‌کنم که ما را مفتخر کردند که این لباس سبز را که لباس شهادت، غیرت و ایستادگی است بپوشم را دوباره لذا از اینکه این افتخار را به من دادند صمیمانه از ایشان تشکر می‌کنم. شاید این مسئله به روحیات بنده باز می‌گردد؛ هر جا که احساس خطر کنم سعی می‌کنم آنجا حاضر شوم، برای مقابله با یک خطری از سپاه بیرون آمدم و امروزه برای مقابله با خطر دیگری لباس رزم را با اجازه مقام معظم رهبری پوشیده ام . البته من در مجمع تشخیص هستم و در مسائل فرهنگی و سیاسی و در کمک به اداره کشور و دولت فعال خواهم بود . به انجام وظیفه در مسئولیت دبیری مجمع و ریاست کمیسیون اقتصاد کلان در مجمع ادامه می دهم ولی در کنار آن به فرماندهان نیروهای مسلح هم بنا به ضرورت کمک می‌کنم و تجارب دفاعی خود را به نسل های بعدی سپاه منتقل می کنم.

آقای رضایی! ماجرای شعار دادن شما در مراسم دانشگاه امام حسین(ع) پس از سخنان رهبر انقلاب چه بود چون تا به حال سابقه نداشته است.

جریان این‌طور بود که من کنار آقا ایستاده بودم. دیدم آقا روی همین فراز آمدند که من خبر دارم برخی از این سران قصد دارند جنگ‌های نیابتی را به مرزهای ما بکشانند، اگر این کار را کنند ما جواب محکمی به آنها خواهیم داد.  لذا فریاد «الله اکبر» سر دادم و دیگر دانشگاهیان همه همراهی کردند. امروزه باید روحیه دفاع و آمادگی را در کشور بالا ببریم.البته باید تلاش کرد از هر نوع بحران و جنگ جدید در منطقه جلوگیری کرد . باید از آتش جدید جلوگیری شود.

دیروز چه خطری را احساس کردید؟ و امروز چه خطری را احساس می‌کنید؟

پس از دفاع مقدس احساس خطر کردم که اقتصاد کشور یکی از مهم‌ترین مسائل ما در طی 10 و 20 سال آینده خواهد بود، حتی تحریم اقتصادی را نه به عنوان کلمه تحریم بلکه با عنوان محاصره اقتصادی پیش‌بینی کرده بودم. این در یادداشت‌های شهید باقری هم هست که اگر به خاطرات ایشان مراجعه شود ایشان صحبت‌هایی را که من در سال 60 و در عملیات فتح‌المبین برای فرماندهان داشتم را نوشتند، ایشان می‌گوید برادر محسن گفت «آمریکا همانطور که از منافقین و بنی‌صدر به نتیجه نرسید از این جنگ، هم به نتیجه نخواهد رسید ولی بعد از جنگ دو کار علیه ما انجام خواهند داد، اول اینکه ایران را محاصره اقتصادی می‌کنند و دوم اینکه اعراب را به جای اسرائیل روبه‌روی ما قرار خواهند داد».

سند این هم موجود است؟

عین دستخط شهید باقری وجود دارد. بنده در مدت 20 سال گذشته خطر را بیرون از پادگان‌‌ها و درون زندگی مردم و معیشت آنان جست‌وجو می‌کردم و مطمئن بودم که آمریکا ما را محاصره اقتصادی خواهد کرد البته حتی اگر برخی تندروی های دولت قبلی هم صورت نمی‌گرفت ما تحریم اقتصادی می‌شدیم چراکه آمریکا به دنبال این بود که ما را به محاصره اقتصادی درآورد، بنابراین اگر آنجا این کار را نمی‌کردند جای دیگر حتماً این کار را انجام می‌دادند. خوشبختانه و به لطف پروردگار ضربه فلج‌کننده‌ای که فکر می‌کردند 6 ماهه ملت ایران از پای درمی‌آید اینطور نشد و ناچار شدند راه مذاکره را در پیش بگیرند البته ما آسیب دیدیم و خیلی بهتر می‌توانستیم با محاصره اقتصادی مقابله کنیم.

امروز تهدیدات تغییر کرده است هر چند که مسئله اقتصاد مهم است مسئله امنیت و اقتدار هم مهم شده است . این حرکتی که عربستان از یمن و بحرین و سوریه شروع کرده احتمالا ادامه خواهد داد. متأسفانه باید بگوییم برخی کشورهای منطقه عامل دست آمریکا و اسراییل شده و به  حوادث دیگری در منطقه دست خواهد زد؛ البته الان نمی‌توانم دقیق بگویم به کویت حمله می‌شود یا به عمان یا در جنوب عراق حادثه ای می آید اما ماجراجویی دیگری در پیش است . سیاست آمریکا و صهیونیسم این است که اعراب را رو در روی ما قرار دهند و آنها را با ما درگیر کنند بنابراین احساسم این است که در حال حاضر باید لباس پاسداری را بپوشم و از راهپیمایی روز قدس هم این کار را شروع کردم. آن زمان هم هنوز مقام معظم رهبری تصویب نکرده بودند و از این رو بنده بدون درجه و بدون کلاه و با همان لباس پاسداری سال‌های اول انقلاب حضور یافتم.

الان ایشان تصویب کردند و در خدمت ایشان هستم، من خود را سرباز رهبر انقلاب می‌دانم و آماده هر نوع همکاری که ایشان لازم بدانند هستم و کاملا آماده‌ام. امیدوارم موقعیتی فراهم شود که به برادران شهیدم بپیوندم و این همه فاصله بین ما و آنها شکل نگیرد. البته وظیفه‌ای که در حال حاضر به عهده دارم و مقام معظم رهبری تصویب کرده‌اند این است که تجارب خود را به فرماندهان و نسل‌های آینده منتقل کنم؛ به نظر من کادرسازی برای آینده کشور بسیار مهم است. من معتقدم در کشور شهید باقری‌ها، همت‌ها و باکری‌ها هستند و ما باید آنها را از بین جوانان گمنام شناسایی و دست آنها را بگیریم و آنها را برکشیم و همچنان ایران قهرمان پرور را ان‌شاءالله داشته باشیم.

مقام معظم رهبری درباره تلاش دشمن برای کشاندن جنگ‌های نیابتی به مرزهای ایران صحبت‌های بسیار مهمی را مطرح کردند، رهبر معظم انقلاب همچنین تأکید کردند که واکنش جمهوری اسلامی بسیار سخت خواهد بود، بفرمایید که ایشان ناظر به چه شرایطی این مسئله را مطرح کردند و واکنش ایران به هر گونه تجاوز احتمالی به چه شکل است؟

مقام معظم رهبری از روی احساسات یا بدون مطالعه صحبت نکردند، ایشان نه تنها درباره آینده کشور و انقلاب تحلیل دارند بلکه خبر هم دارند و معمولا ایشان تا به نتیجه مطمئنی نرسند هیچ چیزی را به ملت ایران نمی‌گویند. بنابراین سخن مقام معظم رهبری را باید جدی گرفت و باید قبول کنیم که چنین خواب و خیال‌ها و رویاهایی در ذهن برخی از سران منطقه به وجود آمده و ظاهرا صدام دیگری در حال شکل‌گیری است.

یک صدام بعثی دیگر در منطقه در حال شکل‌گیری خواهد بود، وظیفه ما همانطور که رهبری هم فرمودند این است که ابتدا نصیحت و دوستی کنیم و رابطه خود را با سران منطقه حفظ کنیم و تا حد ممکن مانع از بروز چنین بحران‌هایی شویم اما اگر بحران اتفاق افتاد دیگر ما تصمیم‌گیرنده هستیم چه زمانی بحران را پایان دهیم.

ما هیچ گاه از شروع جنگ و بحران استقبال نمی‌کنیم اما اگر اقدامی کردند دیگر ما هستیم که تعیین می‌کنیم که چه زمانی و چگونه باید جنگ را قطع کنیم،‌کما اینکه پس از آزادی خرمشهر که در آستانه آن قرار داریم، جنگ را به داخل خاک عراق کشاندیم و روزی رسید که آنها التماس می‌کردند که ما را رها کنید اما حرف ما روشن بود و می‌گفتیم شما حقوق ملت ایران را بدهید و مرزهای بین‌الملل را به رسمیت بشناسید، ما نیز رها می‌کنیم. بنابراین آن کسی که فرمان داد جنگ پایان پیدا کند صدام نبود بلکه امام بود یعنی امام فرمان پایان جنگ را صادر کردند. در حال حاضر نیز همینطور است ما به هیچ وجه از درگیری‌ها استقبال نمی‌کنیم و تلاش خواهیم کرد جلوی هرگونه درگیری را بگیریم و اجازه ایجاد آن را ندهیم اما اگر ایجاد شد ما قاطعانه پاسخ می‌دهیم، اینکه چگونه پاسخ خواهیم داد بحث‌های نظامی است و مصلحت نیست که در اینجا مطالبی در این خصوص بگویم چگونه پاسخ خواهیم داد اما پاسخ ما قوی‌تر از پاسخی است که به صدام دادیم.

ما در جنگ ایران و عراق محدودیت‌هایی داشتیم و نتوانستیم پاسخ لازم را بدهیم اما این بار به صراحت اعلام می‌کنیم که پاسخی که ما به هر متجاوزی به ایران خواهیم داد، قوی‌تر از پاسخ‌مان به صدام حسین خواهد بود.

مقام معظم رهبری تهدیدی مبنی بر تحریم گازی اروپا داشتند و تأکید کردند اگر بنا به تحریم باشد ما اروپا را از نظر گازی تحریم خواهیم کرد، آیا در این خصوص تدابیری اندیشیده شده است؟

در حال حاضر بحث مذاکرات ادامه دارد و همه ما از تیم مذاکره‌کننده دفاع می‌کنیم تنها موضوعی که همه به آن توجه داریم این است که تیم مذاکره کننده از خط قرمز عبور نکند، در حال حاضر همه به دنبال تقویت دولت و تیم مذاکره‌کننده هستیم. مهم این است که تیم مذاکره‌کننده رهنمودهایی که رهبر معظم انقلاب می‌دهد را رعایت کند و اگر دقیق، آن را رعایت کنند میزان موفقیت آنها بیشتر خواهد بود. یعنی عمل به خط قرمزهای رهبری باعث شکست مذاکرات نخواهد شد و بالعکس مذاکرات را موفق می‌کند.

آقای دکتر! به موضوع خط قرمزها در مذاکرات هسته‌ای اشاره داشتید، آقای ولایتی اخیرا در گفت‌وگو با سایت رهبری تأکید کردند اگر تیم مذاکره‌کننده از خط قرمزها عبور کند رهبری صریح با مردم صحبت خواهند کرد، آیا چنین عبوری از خط قرمزها اتفاق افتاده و چرا چنین موضعی از سوی مشاور بین المللی رهبر انقلاب مطرح شد؟

رهبر انقلاب در منافع ملی و ارزشهای انقلاب با هیچ کس تعارفی ندارد . امیدوارم که همه چیز به خوبی پیش برود و چنین مساله ای پیش نیاید. رهبری در جزئیات دخالت نمی‌کنند و جزئیات را به عهده دولت گذاشته‌اند. ولی مهم رعایت خطوط قرمز است، خطوط قرمز کاملا برای تیم مذاکره کننده تعیین شده و انتظار ما این است که آنها این مسئله را رعایت کنند.

اینکه حساسیت بیشتر شده مربوط به خود آمریکایی‌هاست، نه رهبر انقلاب و نه هیچکدام از ما، تا دو سه ماه قبل آنقدر که روی خطوط قرمز صحبت می‌ شد حرف  زده نمی شد. ولی امروزه آمریکایی‌ها هم در فکت‌شیت و هم در حرف‌هایی که اخیرا می‌زنند صحبت‌هایی می‌کنند که با چارچوب مذاکرات همخوانی ندارد لذا این نگرانی‌ها را آمریکایی‌ها درست کرده‌اند.

یکی از این خط قرمزها مسئله بازدید از تأسیسات نظامی کشورمان است که آقای عراقچی گفته بود که می‌شود به صورت مدیریت شده این بازدیدها صورت بگیرد اما رهبری با موضعی قاطعانه اعلام کردند که ما اجازه هیچگونه بازرسی را نخواهیم داد، ارزیابی شما در مورد این مسئله چیست؟

صحبت‌های مقام معظم رهبری صحبت‌های منطقی و بر اساس استانداردهای بین‌المللی است، ما در حال یک مذاکره رسمی و مشروع با طرف‌های مقابل خود هستیم و مراکز فعالیت هسته‌ای ایران نیز کاملا مشخص است. اگر امروز هر نوع شک و تردید جدید را طرف مقابل درست کنند فردا هم خواهند گفت که ما غیر از پادگان‌ها و سایت‌های نظامی می‌خواهیم خانه‌های مسئولان را نیز بازدید کنیم؛ در حقیقت رهبری راه های جدیدی را بستند که مذاکرات زودتر به نتیجه برسد و اگر جلوی آن گرفته نشود هیچ انتهایی ندارد و تا صد سال دیگر آمریکا هر 6-5 سال می‌تواند یک چیزی بگوید.

امروز می‌گویند سایت‌های نظامی و 4-3 سال دیگر می‌گویند می‌خواهیم خانه رئیس‌جمهور، خانه رییس مجلس و یا رییس مجمع را بازدید کنیم و بعد از آن هم دوباره موضوع جدیدی را مطرح خواهند کرد. ایشان این مسئله را بست البته سایت‌های نظامی به کلی سری هستند و به امنیت ملی بستگی دارند و مسائل دفاعی ما در آن است ولی این کار آنها تبدیل به قاعده‌ای خواهد شد که تداوم آن بر خلاف نفس مذاکرات است چرا که مذاکرات برای پایان دادن است نه برای شروع یک اختلاف جدید. اگر آقایان می‌خواهند بگویند که ما صداقت نداریم مسئله هسته‌ای را با ایران تمام کنیم خب این را صادقانه بگویند که قصد نداریم مسئله هسته‌ای با ایران تمام شود، از ابتدا آنها گفته‌اند که ما می‌خواهیم مسئله هسته‌ای را با شما تمام کنیم. ما هم به این دلیل قبول کردیم اما حالا می‌خواهند درست در وسط معامله یک شک و تردید جدیدی درست کنند و این نشان می‌دهند که آنها نمی‌خواهند مسئله هسته‌ای تمام شود.

ارزیابی شما از ادامه مذاکرات با توجه به تهدید نظامی آمریکا و حتی تهدید اتمی اسرائیل چیست؟

بعید می‌دانم آقای اوباما خیلی در این تهدیدات جدی باشد. ظاهرا فشارهای زیادی به او آمده و می‌خواهد با این کارها یک مقدار افکار داخلی آمریکا و فشار صهیونیست ها کم کند، ما منتظر میز خواهیم بود تا ببینیم روی میز چه چیزی رد و بدل خواهد شد؛ آیا در روی میز هم این حرف‌هایی که بیرون از اتاق می‌زنند، می‌خواهند تکرار کنند؟ قطعا اگر این حرف‌هایی را که بیرون از اتاق مطرح می‌کنند روی میز هم مطرح کنند مسیر مذاکرات ممکن است تغییر یابد.

رهبر معظم انقلاب در روز مبعث به موضوع جاهلیت مدرن اشاره کردند و فرمودند این جاهلیت مدرن خطرناک‌تر از جاهلیت صدر اسلام است؛ با توجه به جایگاه ویژه جمهوری اسلامی بین ملت‌های مسلمان ایشان تأکید داشتند که ما می‌توانیم با این جاهلیت مقابله کنیم، پیشنهاد شما برای نحوه مقابله با این جاهلیتی که در منطقه شکل گرفته چیست؟

جاهلیت مدرن یعنی استفاده از ابزار دانش و مخصوصا رسانه و افکار عمومی برای توجیه نسل‌کشی؛ الان در یمن چه جنگی است؟ جنگ با آب و غذا، جنگ با کودکان بی‌سرپرست، این سوژه‌ها می‌تواند تمام دنیا را بسیج کند مشروط به اینکه صدای آنها به گوش دنیا برسد. الان افسران و ژنرال‌های عربستان به مخازن آب یمنی‌ها حمله می‌کنند، به پمپ بنزین‌ها حمله می‌کنند، به کودکان مهاجر و آواره از شهرها که به کوهستان‌ها رفته‌اند حمله می‌کنند و در حقیقت یک نسل‌کشی مدرن شکل گرفته است، اگر آگاهی کامل به مردم جهان داده شود سوال می‌کنند که جریان چیست و چه خطر عظیمی در یمن هست که برای خنثی کردن آن باید این همه جنایت انجام شود، هیچ کسی از آنها این جنایات را قبول نخواهد کرد. آنها از دانش و فن آوری در نسل کشی استفاده می‌کنند. همین بمب‌های مخصوصی که از فاصله 50 کیلومتری هواپیما بمب را می‌اندازد و می‌رود،‌ با چه سلاحی او را بزنند؟ در صدر اسلام مشرکان شمشیر داشتند و باید نزدیک می‌آمدند بالاخره این رویارویی چهره به چهره صورت می‌گرفت، ولی اینها بمب‌های ناپالم و آتش‌زا به روی مردم شلیک می‌کنند که همه چیز را می‌سوزاند، ترکش ندارد اما آتش آن اتومبیل‌ها و خانه‌های مردم را از بین می‌برد و ایجاد رعب و وحشت می‌کند، در مقابل این جاهلیت مدرن که از رسانه و افکار عمومی برای نسل‌کشی و این همه جنایت استفاده می‌کنند معلوم است که ما باید هر روز نسبت به گذشته در پیشرفت علم، فناوری، تقویت رسانه‌های کشور، ارتباط گیری با افکار عمومی دنیا تلاش بیشتری انجام دهیم تا بتوانیم در مقابل این جاهلیت مدرن بایستیم.

ارزیابی شما از تجاوز نظامی آل سعود به یمن که بسیاری از تحلیلگران آن را جنگ نیابتی آمریکا می‌دانند چیست؟ اینکه تا مقطعی داعش مطرح بود و در حال حاضر آل‌سعود شده است. بازی آنها در منطقه را چطور تحلیل می کنید؟

عربستان تاکنون به هیچ چیز دست پیدا نکرده است. زمانی که عربستان حملات خود را آغاز کرد انصارالله و مردم یمن در بیشتر از 50 درصد کشورشان مسلط نبودند و بقیه کشور یا دست القاعده بود یا دست رئیس‌جمهور فراری، اما از زمانی که آنها حملات خود را شروع کردند تقریبا در تمام یمن مردم یکپارچه شده‌اند حتی قبل از حمله سعودی به یمن عربستان یک تعداد طرفدار داشت و یکسری از عشایر با عربستان همکاری می‌کردند اما همان عشایر هم به دلیل اینکه به کشورشان تجاوز صورت گرفته و به غرور ملی‌شان آسیب وارد شده است با سعودی مخالفت می‌کنند بنابراین عربستان هیچ چیز در این جنگ به دست نیاورده است اما با این وجود در این باتلاق گرفتار شده و می‌خواهد ادامه دهد.

این ادامه دادن یک ظرفیتی دارد یعنی افکار عمومی، شورای امنیت و خود سازمان ملل و کشورهای دیگر تا مدت دیگری تحمل می‌کنند اما از یک مقطعی به بعد اوضاع به ضرر عربستان تغییر خواهد کرد اگر عربستان می‌توانست 40 روزه کار را تمام کند، می‌توانست به یک موفقیتی دست پیدا کند اما چون موفق نشده و جنگ در حال طولانی شدن است اوضاع بر علیه عربستان برمی‌گردد.

در مورد فعالیت داعش در منطقه تحلیل شما چیست؟

نباید داعش را دست کم گرفت. من به فرماندهان نیز قبل از حادثه الرمادی عرض کردم که مسئله داعش را جدی بگیرید، داعش تاکنون 3 عملیاتی طرح‌ریزی شده انجام داده که 2 عملیات آن موفق بوده و یکی از آنها شکست خورده؛ یکی موصل، دیگری الرمادی و یکی دیگر نیز کوبانی یا عین‌العرب بوده است. آنها در الرمادی و موصل موفق شدند اما در عین‌العرب ناچار شدند بعد از مدتی عقب نشینی کنند و تلفات سنگینی نیز دادند. لذا الان که در تکریت به آنها حمله شد، آنها اکثر نیروهای خود را بردند و بخش زیادی از نیروهایی که در الرمادی می‌جنگند کسانی هستند که از تکریت فرار کرده‌اند؛ چون آنها تن به کشته شدن نمی‌دهند و وقتی می‌بینند جریان درحال غلبه کردن است بلافاصله نیروهای خود را به جای دیگری می‌برند بنابراین باید مسئله داعش را جدی گرفت.

سیاست راهبردی جمهوری اسلامی برای مهار آتش یمن در نهایت چیست؟

سیاست همان چیزی است که وزارت امور خارجه‌مان اعلام کرد و تأکید داشت که مسئله را یمنی - یمنی می‌داند؛ یعنی گروه‌های یمنی باید دور یکدیگر جمع شده و خودشان به صورت مسالمت‌آمیز دولت را تشکیل دهند. ما از این مسئله حمایت می‌کنیم. اینکه از بیرون قدرتی چه منطقه‌ای و چه بین‌المللی بخواهد دولتی را به آنها تحمیل کند قطعاً با شکست مواجه می‌شود. ما موافق هستیم یمنی‌ها خودشان دور هم جمع شوند و تشکیل دولت بدهند.

یکی از مسائلی که در این زمینه مطرح می‌شود موضوع هزینه‌کرد امنیتی و دفاعی جمهوری اسلامی است، چقدر این هزینه‌ها در حمایت از مردم مظلوم یمن بازدهی داشته است؟

جمهوری اسلامی حتی برای دفاع خودش در مقابل صدام حسین هم خیلی پول خرج نکرد، ما در دفاع مقدس از 100 میلیارد دلار درآمد کشور ایران طی 8 سال فقط 20 میلیارد دلار هزینه کردیم،‌ یعنی 20 درصد از ارز را خرج کردیم، جمهوری اسلامی در این نوع مسائل بسیار اقتصادی عمل می‌کند. حتی در داخل و برای دفاع از خود حالا چه برسد به بیرون از خودش؛ بیشتر حمایت‌های ایران، مستشاری، امدادرسانی ،معنوی و به شکل سیاسی است و در روابط بین‌الملل و کنفرانس اسلامی و جاهای دیگر است لذا هزینه‌های جمهوری اسلامی قابل مقایسه نیست.

ضمن اینکه امروز امنیت ما با امنیت منطقه گره خورده است. اگر می‌خواهیم امروز مرزهایمان امن باشد نباید اجازه دهیم متجاوزین در سوریه و یمن موفق شوند چراکه در این صورت فردا باید در مرزهای خودمان با آنها بجنگیم. بنابراین اینکه ما درحال حاضر به کشورهای دیگر کمک می‌کنیم اولاً بعد انسانی، بعد اسلامی و سپس بعد منافع ملی دارد. بنابراین منافع ملی ایجاب می‌کند که ما در حد توانایی برای امنیت خود و منطقه کمک کنیم.

یکی از مسائل که اخیراً نیز سرلشکر جعفری،‌ فرمانده سپاه پاسداران مطرح کرد، این بود که دشمنان با زبان سلاح بیشتر آشنا هستند و ما هم قصد داریم با همین زبان با آنها روبرو شویم. ارزیابی شما از این اظهارنظر چیست؟

ایران همیشه در ابتدا با زبان،نصیحت می کند، امام و رهبر انقلاب نیز همیشه اول نصیحت کرده‌اند؛ ولی اگر آنها دست به سلاح بردند در این صورت جز مقاومت و دفاع کردن با هیچ زبانی نمی‌شود با آنها صحبت کرد.

با توجه به تحولات 7-6 سال اخیر و ورود عربستان به فضای جدید، به نظر شما چه پیچیدگی‌هایی درباره نقش‌آفرینی ترکیه و اسرائیل و همچنین راهکار برای خروج از این فضا وجود دارد؟

به نظر من ما باید 2 کار انجام دهیم؛ یکی در داخل کشور خودمان ،ما باید ظرفیت‌سازی بیشتری انجام دهیم، یعنی در مسئله اقتدار کشور باید سرمایه‌گذاری بیشتری کنیم و لازمه آن نیز این است که به اقتصاد کشور توجه کنیم، اقتصاد هم اقتدار و امنیت ما را پشتیبانی می‌کند و هم زندگی مردم را. بنابراین اگر اقتصاد ما جهش کند هم وضع مردم بهتر شده و هم بیکاری و گرانی حل می‌شود و از آن طرف نیروهای مسلح نیز پشتیبانی بیشتری برای تولید سلاح، مهمات و ساز و برگ نظامی پیدا می‌کنند.

ما باید در کشور اقتصاد مقاومتی را جدی بگیریم و اینکه چه زمانی مذاکرات به نتیجه می‌رسد یا چه مقدار از تحریم‌ها برداشته می‌شود، را خیلی در محاسبات خود دخیل نکنیم.

بعد دوم مسئله دیپلماسی است. درحال حاضر دوستان وزارت خارجه زحمت طاقت‌فرسایی برای مذاکرات هسته‌ای می‌کشند، اما اگر تیرماه هم مسئله حل نشد و مثلاً تیرماه به شهریور و بهمن ماه موکول شد، مسایل دیگر خارجی آسیب می بیند ظرفیت سیاست خارجی ایران باید بیش از یک پرونده شود. پیشنهاد من این است که ما ظرفیت دیپلماسی ایران را چند پرونده‌ای کنیم یعنی بتوانیم همزمان 3 پرونده را شبیه هسته‌ای دنبال کنیم.

به صورت دقیق‌تر درباره این سه‌پرونده‌ای شدن توضیح دهید.

به طور مثال باید حداقل یک پرونده هسته‌ای را داشته باشیم، در یک پرونده مسئله منطقه را دنبال کنیم و در پرونده سوم با کشورهایی مانند چین و روسیه همکاری کنیم و در سطح بسیار بالا حتی از شخصیت‌های که در عرصه دیپلماسی حضور ندارند بهره گرفته و آنها را تیم‌بندی کنیم. از شخصیت هایی مثل آقای ولایتی می توان در سیاست خارجی استفاده کرد.

آقای ولایتی ،پتانسیل خیلی خوبی است اما چرا از این پتانسیل استفاده نشود؟ ایشان حاضر است با دولت همکاری کند، یعنی اگر ما درحال حاضر 3 آقای ظریف دیگر داشته باشیم که به وزیر خارجه کمک کنند باز هم مناسب است. چراکه بار سیاست خارجی ایران چرا که بار سیاست خارجی ایران با کمک این آقایان بهتر برداشته می شود.البته آقای ظریف و دوستانشان با تمام توان کار می‌کنند، اما ما باید در سیاست خارجی ظرفیت‌سازی کنیم و سیاست خارجی ما حداقل باید 3 پرونده‌ای شود و در کشور نیز پتانسیل انسانی این کار وجود دارد.

اگر اجازه دهید آخرین سوال در خصوص منطقه را مطرح کنم؛ با توجه به اهمیت کشور عراق در جهان عرب -به تعبیر مقام معظم رهبری‌- برنامه آمریکا برای تجزیه کشورهای اسلامی و به ویژه عراق را چطور تحلیل می‌کنید.

من یک بحث بسیار مفصل تحت عنوان مرزشکنی دارم، طی 70-80 سال گذشته و بعد از فروپاشی عثمانی و پس از جنگ جهانی اول، یک تفکر صهیونیستی راه افتاد که اجازه ندهند جهان اسلام آرامش پیدا کند. لذا هر 50-40 مرزهای جهان اسلام مورد سوال قرار می‌گیرد، اولین بار اسرائیلی‌ها این کار را کردند و گفتند «از نیل تا فرات»؛ یعنی معتقدند مرزهای  مصر و سوریه و عراق باید حذف شود و یک بخشی از ایران و کویت هم  باید به اسرائیل داده شود .اولین ندا از اینجا به گوش رسید.

40-30 سال قبل فرد دیگری که همین حرف را به صورت دیگری طرح کرد .و این صدا از جهان اسلام به گوش رسید صدام حسین و حزب بعث بود، آنها گفتند ما برای چه این همه کشورهای عربی داشته باشیم ما سه کشور عربی بیشتر نباید داشته باشیم، مصر، عربستان و عراق. لذا مرام حزب بعث و صدام حسین کسی بود که از حزب بعث مرزشکنی در منطقه  را علنی کرد و در جنگ ایران و عراق درباره سه جزیره ما می‌گفت که متعلق به عراق است. همین سه جزیره‌ای که نزدیک تنگه هرمز هستند.

سومین گروهی که می‌گفت مرزهای جهان اسلام باید متزلزل بماند، داعشی‌ها هستند آنها اصلا نه تنها دولت اسلامی شام و عراق بلکه درباره کل مرزهای جهان اسلام معتقدند آن را انگلیس درست کرده و کل این مرزها باید از بین برود.

چهارمین گروهی که این مساله مرزشکنی را مطرح کردند وهابی‌های عربستان سعودی هستند که به یمن حمله کردند.

پنجمین گروه در این زمینه آقای «جو بایدن» معاون رئیس جمهور آمریکاست  که او تازه فقط عراق را مطرح کرده اما آنها برای سوریه و یمن هم طرح دارند.

در مورد عراق این مساله را علنی کردند و ممکن است یکی دو سال دیگر نیز بگویند سوریه شمالی با مرکزیت حلب و سوریه جنوبی با مرکزیت دمشق؛ جالب است که ترکیه و قطر بیشتر در سمت شمال کمک می‌کنند و عربستان و اردن نیز در جنوب سوریه به النصره کمک می‌کنند یعنی عملاً نوعی تقسیم‌بندی با سوریه صورت گرفته است. بنابراین برای تجزیه کشورها ادامه همان طرح صهیونیستی آمریکایی 70 سال قبل است.

این مرزشکنی تفکر آنهاست چرا که جهان اسلام نباید به اعتقاد آنها آرامش داشته باشد و اگر ایران و کشورهای اسلامی آرامش داشته باشند پیشرفت می‌کنند و تمدن می‌سازند و به علم و فناوری و اقتدار دست می‌یابند لذا آنها باید مرزهای جهان اسلام را زیر سوال ببرند تا همیشه درگیری و جنگ وجود داشته باشد و هیچ‌گاه آرامش حاصل نشود.

در این صورت مساله حل خواهد شد و امنیت اسرائیل حفظ می‌شود و آمریکایی‌ها نیز نفت را می‌برند و جهان اسلام نیز صبح تا شب درگیر خود یا بیرون می‌مانند. لذا حتی زمان‌هایی که خود کشورهای اسلامی درگیری ندارند می‌بینیم که آمریکایی‌ها حمله می‌کنند مانند حمله آمریکا به افغانستان و عراق یا ماشین اسرائیل راه می‌افتد و به لبنان حمله می‌کند، حالا موتور اسرائیل پایین آمده و ما شاهد این هستیم که عربستان حمله می‌کند لذا این درگیری مساله یمن نیست بلکه یک تفکر و رویکرد است و دیکته نوشته شده پشت صحنه است که جهان اسلام نباید آرامش داشته باشد.

آقای دکتر اگر اجازه بدهید وارد فضای سیاست داخلی کشور شویم. می‌خواهیم کمی به فضای قبل و کاندیداتوری در سال 92 برای انتخابات ریاست جمهوری بازگردیم، در آن زمان آقای ضرغامی رئیس وقت صدا و سیما با 14 نامزد احتمالی جلسه داشت، با شما هم جلسه‌ای برگزار شد؟

به احتمال قوی، اما خاطرم نیست، احتمالاً چنین جلسه‌ای داشته‌ام.

بعد از پیروزی آقای روحانی در انتخابات 92 با ایشان جلسه داشتید؟

بله من در یک جلسه خصوصی پیش آقای روحانی رفتم و گفتیم که ما کاملا برای همکاری با جنابعالی چون منتخب مردم هستید آمادگی داریم و حاضر هستیم همه برنامه‌ها و ایده‌هایی را که داشته‌ایم به شما بدهیم و دریغ هم نخواهیم کرد چرا که رقابت‌ها تمام شده و اکنون فضای همکاری است.

با توجه به سبقه دولت‌های گذشته آیا توصیه خاصی به آقای روحانی داشتید؟

چند نکته به ایشان گفتم و به صورت مکتوب نیز برنامه‌های خود را برای ایشان فرستادم.

برنامه‌های شما درباره چه مسائلی بود؟

  70 تا 75 درصد برنامه‌های من اقتصادی بود و این را برای آقای روحانی فرستادم اما خاص چند مورد مانند ساختار بودجه کشور که باید تغییر پیدا کند و اینکه همه کشورها در صحنه بین‌المللی لابی دارند و ایران هم باید لابی داشته و در کشورهای غربی نیز باید از لابی برخوردار باشد، صحبت کردم.

ما در اروپا و کلاً در روابط بین‌الملل از ظرفیت‌های محلی خود آن کشورها هیچ استفاده‌ای نمی‌توانیم انجام دهیم؛ مثلا در درون آمریکا افرادی که مخالف سیاست‌های جمهوری خواهان یا دموکرات‌ها هستند کم نیستند و طرفدارانی که ما در درون آمریکا یا اروپا داریم تعداد کمی نیستند بنابراین یکسری از پیشنهادات تخصصی و ریز اینچنینی را فرصت پیدا کردم و به آقای روحانی گفتم.

ایشان از طرح و نظرات شما استفاده کردند؟

دیگر از این مورد اطلاعی ندارم.

درمورد مساله سیاست داخلی و بحث اعتدال و عدم درگیری و تندروی نیز صحبت خاصی با آقای روحانی داشتید.

به ایشان گفتم اگر شما بتوانید یک موفقیتی به دست آورید گفتمان اعتدال در کشور تثبیت می‌شود ولی اگر شما شکست بخورید ممکن است ما به سمت یک افراط‌گرایی برویم و شکست شما زمانی خواهد بود که این اعتدال به معنای واقعی خود تحقق پیدا نکند.

آقای دکتر! با وجود این که تکذیب کرده‌اید اما دوباره زمزمه‌هایی مبنی بر کاندیداتوری شما برای انتخابات مجلس شنیده می‌شود.

خیر من کاندیدای انتخابات مجلس نخواهم شد

درباره جبهه ایستادگی نیز گفته می‌شود شما از این جبهه منفک شده‌اید؟

البته کسانی که دوستان ما هستند ممکن است بروند و فعالیت‌هایی انجام دهند اما به هیچ وجه بنده در انتخابات مجلس شرکت نخواهم کرد و دنبال تشکیلات سیاسی هم نیستم.

یعنی با جبهه ایستادگی نیز دیگر تعامل و ارتباط نخواهید داشت؟

من با همه گروه های سیاسی که در مسیر منافع ملی و ارزش های انقلاب باشند ارتباط خواهم داشت ولی خود تشکل سیاسی ایجاد نکرده ام.

برنامه خاصی برای همکاری جهت حضور در انتخابات مجلس هم نخواهید داشت؟

خیر البته یک بحث‌هایی بین بنده و آقای لاریجانی و آقای قالیباف بود که دیگر آن بحث‌ها را ادامه ندادیم و یکی دو جلسه نیز با هم داشتیم.

برای همین انتخابات مجلس؟

بله برای همین انتخابات بود.

یعنی به نتیجه نرسیدید یا شکست مدل‌های سه نفر دوره‌های قبل باعث پایان جلسات شما شد؟

این جلسات تا قبل از عید برگزار شد اما ادامه پیدا نکرد.

ارزیابی شما از ائتلاف اصولگرایان و نشست سه جانبه آیات مصباح، موحدی و یزدی چیست؟

من معتقدم این دو جناح یعنی هم اصولگرایان و هم اصلاح‌طلبان باید بازسازی شوند و هر دو جریان نیاز به اصلاح جدی دارند. این دو جناح اگر در چارچوب نظام و قانون عمل کنند یک سرمایه سیاسی برای ما هستند منتها اصلاح‌طلبان در حادثه فتنه، امتحان خوبی پس ندادند و به دلیل ورود گروه‌های تندرو، بعد از رحلت حضرت امام به افراط‌گری‌ کشیده‌ شدند. اصلاح‌طلب‌ها از یک بعد باید خود را اصلاح و بازسازی کنند و اصول‌گرایان نیز از بعد دیگر. من معتقد به یک اصلاح بنیادین در هر دو جناح هستم.

اصول‌گرایان در چه حوزه‌ای باید دست به اصلاح و بازسازی بزنند؟

اصول‌گرایان مشکلاتشان بیشتر تک‌روی است یعنی برخلاف اصلاح‌طلبان که کار جمعی‌شان بیشتر است، اصول‌گرایان تک روی‌های بسیاری دارند و باید این تک‌روی را کنار بگذارند با این تک‌روی به هیچ نتیجه‌ای نخواهند رسید. شاید یک مقدار احساس غرور به آنها دست داده و شاید احساس کرده‌اند یک پشتوانه‌ای از نظام دارند و خیالشان راحت شده، وحدت و کار جمعی را جدی نمی‌گیرند.

اصلاح‌طلبان باید از نظر محتوایی و دور شدن از شعارهای اولیه خود فکری بکنند و اصول‌گرایان باید از نظر تشکیلاتی در خود، بازسازی انجام دهند . هر دو جناح می توانند با اصلاح خود ظرفیت سیاسی برای تداوم مردم ‌سالاری دینی در کشور باشند.

آقای دکتر! اشاره‌ای به بحث فتنه داشتید یکی از مطالبی که در این زمینه مطرح است بصیرت شما در انتخابات 88 است که به نوعی از مسیری که آقای موسوی و کروبی رفتند حمایت نکردید آیا شما در آن مقطع توصیه‌ای به آنها داشتید؟

مسیری که من رفتم هم یک مسیر امنیتی و دفاعی بود و هم یک مسیر سیاسی و عقلانی بود.

فوق‌العاده هم خطرناک بود یعنی با آتش‌بازی کردن بود. هدف من این بود که مسائل خیابانی را به مسیر قانونی بکشانم اگر این اتفاق می‌افتاد و آن دو نفر تمکین می‌کردند دستاورد نظام در این اعتراضات، بیشتر از انتخابات بود.

اگر معترضین از طریق قانون شکایات خود را پیگیری و به آنها رسیدگی و نتایج اعلام می‌شد و حتی اگر اعتراضات یک ماه هم طول می‌کشید رتبه‌بندی ما از نظر دموکراسی در دنیا 10 پله بالا می‌رفت اما این آقایان نه ‌تنها اینکار را نکردند بلکه با تبدیل شدن اعتراضات به مسیرهای غیر قانونی همان دستاورد انتخابات هم آسیب وارد شد و آن را هم زیر سوال بردند.

البته تنها آن دو نفر اشتباه نکردند و از این طرف نیز کسانی بودند که با بنده همکاری نکردند و مرا زیر انتقاد گرفتند که شما چرا شکایت کردید؟ من مسیر قانونی را طی کردم و زمانی که شورای نگهبان نتایج را تایید کرد من نیز تمکین کردم. اگر از همه اطراف به این مساله کمک می‌شد مطمئن باشید دستاورد نظام خیلی زیاد بود.

با آن دو نفر حرف زدم و آقای کروبی گفت قرار شده ما با آقای موسوی با یکدیگر عمل کنیم و به من فرصت دهید تا با آقای موسوی مشورت کنم.

همان دفعه اول این تماس را داشتید.

همان روزی که به شورای نگهبان رفتم چون شورای نگهبان از ما سه نفر دعوت کرد من هم شرکت کردم اما آن دو نفر نیامدند؛ بعد از اینکه برگشتم به آنها تلفن زدم و گفتم  شورای نگهبان رفتار خوبی داشتند و آقای یزدی و آقای جنتی از بنده به خاطر رفتار اخلاقی در مناظره‌ها تمجید کردند و اگر شما هم بروید تحویلتان می‌گیرند و قطعا با شما همکاری خواهند کرد. آقای کروبی گفت من قبول دارم اما اجازه دهید با آقای موسوی مشورت کنم ولی آقای موسوی گفت ما یک جلسه با ستاد داریم و این نکته را آنجا مطرح خواهم کرد، به ایشان گفتم تا کی به من پاسخ خواهید داد که گفت من تا 12 شب پاسخ می‌دهم. اما در نهایت نه آقای کروبی و نه آقای موسوی به من هیچ پاسخی ندادند.

با توجه به اینکه در آستانه فتح خرمشهر و روز مقاومت قرار دادیم، سوالی در این زمینه از حضرتعالی دارم، شما قبل‌تر درباره فتح خرمشهر گفته بودید که عراق با فتح خرمشهر کل اهدافش باطل شد و تنها در یک نقطه شکست نخورد، درباره اهمیت فتح خرمشهر و چرایی و چگونگی این مساله برایمان بیشتر توضیح دهید.

اگر من بخواهم بحث خرمشهر را یک تمثیلی بزنم شما دو کشتی‌گیر را مقایسه کنید که یکی از آنها آمده یک زیر خم خطرناکی از رقیب خود گرفته و می‌خواهد او را خاک کند، در همین شرایط آن کشتی‌گیری که در حال خاک شدن است صحنه را برگرداند و طرف مقابل را خاک کند. قضیه فتح خرمشهر چنین چیزی بود؛ یعنی در خرمشهر ما صحنه را کاملا برگرداندیم. تا قبل از آزادی خرمشهر آنها حساب می‌کردند که ما چه زمانی تسلیم خواهیم شد اما بعد از آزادی خرمشهر اوضاع تغییر کرد و از آن طرف افتاد که صدام چه زمانی شکست خواهد خورد.

بنابراین صحنه به کلی در آن مقطع تغییر کرد و کشوری که از موضع ضعف و ناتوانی روی آن تحلیل می‌کردند تبدیل به کشور قدرتمندی شد که بیایند و صدام را از دست آن نجات دهند. بنابراین همه تلاش‌ها به دنبال این رفت که صدام را نجات دهند. تا قبل از آزادی خرمشهر آنها دنبال این بودند که چه امتیازی از ما بگیرند و می‌گفتند استقلال ایران را می‌گیریم و آمریکایی‌ها دوباره به ایران باز می‌گردند و در واقع هزاران خواب و خیال دیده بودند، صدام هم می‌گفت من اروند را به ایران نمی‌دهم و اگر صلح‌ هم بکنم اروند مال من است؛ عربستان هم رویاهایی برای خود داشت و در واقع هر کس امتیازاتی برای خود در نظر داشت تا قبل از آزادی خرمشهر از ما بگیرد.

وقتی که خرمشهر آزاد شد تمام این خواب و خیال ها به هم ریخت آنها به دنبال این افتادند که  چه امتیازی به ایران ندهند و ایران ول کند، اول اینکه قطع‌نامه 1975 الجزیره را مسکوت کنند و اعتراف نکنند چنین قراردادی وجود دارد. دوم اینکه در مساله اسرا در ذهنشان این بود که یک مدت بسیار طولانی مثلا هر سالی 200 تا 500 نفر آزاد  کنند. در ذهنشان این بود که ابهام میمک را همچنان نگه دارند که میمک متعلق به عراق است.

کلاً بعد از فتح خرمشهر همه افکار به این سمت رفت که چه امتیازاتی به ایران ندهند. همین نشان می دهد که خرمشهر واقعا یک نقطه استراتژیک برای تغییر موازنه قوا از نظر دفاع بود. از نظر استقلال ایران هم این مساله تثبیت شد، اگر دولتی در هر نقطه‌ای از جغرافیا بخواهد تثبیت شود یا باید یک قدرت بین‌المللی پشت سر آن قرار بگیرد که بگویند استقرار یافت یا خودشان ثابت کنند با ثبات‌اند. آزادی خرمشهر ثابت کرد که جمهوری اسلامی تبدیل به یک دولت شده است و از بی ثباتی عبور کرده است و در واقع دولتی به اسم جمهوری اسلامی در عالم و در جغرافیای سیاسی جهان شکل گرفته است. چرا که خودش می تواند سر پای خود بایستد.

این از نظر استقلال ما دستاورد بسیار بزرگی بود که با فتح خرمشهر استقلال ما به یک معنا و تثبیت جمهوری اسلامی به معنای دیگر تثبیت شد و این در واقع یک نکته راهبردی است؛ مقام معظم رهبری نیز در دانشگاه امام حسین (ع) فرمودند که عقبه شما پاسداران خرمشهر است چرا که دستاورد سوم آزادی خرمشهر این بود که یک قدرت جدیدی به ایران داد که طی 300-200 گذشته از ایران رفته بود و ما اسم آن را قدرت بازدارندگی می‌گذاریم.

شما تصور کنید که ما همه شهرها را آزاد می‌کردیم اما بعد از 10 سال به ایران حمله می‌شد و شکست می‌خوردیم چه اتفاقی می‌افتاد؟ یک ایران شکننده داشتیم اما چه چیزی باعث شد که ایران شکننده باقی نماند؟ ما از دل خرمشهر تنها خرمشهر را آزاد نکردیم بلکه دهها تیپ و یگان ساختیم که تبدیل به قدرت بازدارنده برای جمهوری اسلامی شد. از زمان جنگ تا کنون دو بار اسرائیلی‌‌ها تصمیم داشتند به ایران حمله کنند و یک بار آمریکا؛ هر سه بار هواپیمای آنها تا روی باند هم رفت اما نتوانسته پرواز کند چرا که آخرین اطلاعاتی که از صحنه دفاع ایران گرفته‌اند دیده‌اند اگر بزنند می‌خورند.

این نکته که «اگر بزنند می‌خورند» که قبلاً و در 200 سال گذشته نبوده است نه زمان قاجار و نه زمان پهلوی چنین چیزی نبوده است، اولین بار که متجاوز می‌داند اگر بزند خواهد خورد پس از دفاع مقدس بود و ما این را از دل جنگ به دست آورده‌ایم.

بیش از این تجهیزات مانند موشک که اکنون درباره آن صحبت می‌کنند و همه آن هم درست است، ما به یک ذخیره بسیار مهم به نام دانش دفاعی در جنگ رسیده‌ایم که این دانش را به هرکسی مانند حزب الله لبنان منتقل می‌کنیم خودش می‌تواند سر پای خود بایستد یا این دانش را به الحشد الشعبی (بسیج مردمی) عراق منتقل کردیم بسیار جلوتر از ارتش خود عراق می‌توانند بجنگند یا در سوریه نیز همین طور است بنابراین این دانش نظامی که ما بدست آوردیم از دهها تجهیزات مدرن هم مهم تر است. یعنی ما در حال حاضر فرماندهانی داریم که اگر آنها را در منطقه جنگی رها کنیم به راحتی می‌توانند تشخیص دهند که کجا می‌توان حمله کرد و کجا نباید حمله کرد و اگر از یک نقطه حمله شود پیشرفتمان چقدر است. ایرانی‌ها هیچ‌گاه از بعد از صفویه از چنین دانشی برخوردار نبود‌ه‌اند اما ما امروز از این دانش که اسم آن را دانش دفاعی می‌گذاریم برخورداریم.

یک نکته‌ای که درباره بحث خرمشهر وجود دارد این است که در فتوحات ما مجاهدت و ایمان نیروهای رزمنده اعم از سپاه،‌ بسیج و ارتش مطرح می‌شود و حضرت امام هم فرمودند خرمشهر را خدا آزاد کرد که در واقع اشاره‌ای متعالی به پشتوانه فتوحات ایران بود. اما در بحث عملیاتی نیز پشت این عملیات بزرگ یک دانشی وجود داشت، آیا این طور بود که ما در مقوله خرمشهر دل را به دریا زدیم یا یک طراحی و راهبرد استراتژیک از قبل وجود داشت؟

پس از کنار رفتن بنی صدر شکست‌های ایران هم پایان یافت و موجی از پیروزی ها نصیب ایران شد توانستیم عملیات ثامن‌الائمه را انجام دهیم که در حقیقت مهر ماه سال 1360 بود. درحالی که پیش از آن چند عملیات بزرگ انجام داده اما شکست خورده بودیم. ما عملیات فتح‌المبین، طریق‌القدس و ثامن‌الائمه را انجام دادیم و اینجا حسی به فرماندهان دست داد که چون عراق باور کرده ایران معادله‌اش تغییر کرده و توانایی آفند پیدا کرده به سرعت به دنبال خرمشهر می‌رود تا آن را نگه دارد.

ما بعد از عملیات فتح‌المبین خود را به جای دشمن گذاشتیم و به این نتیجه رسیدیم آنها به سرعت راههای آزادی خرمشهر را مسدود خواهند کرد. بنابراین اولین چیزی که به ذهن‌مان رسید این بود که عملیات خرمشهر باید سریع‌تر از عملیات ثامن‌الائمه و طریق‌القدس و فتح‌المبین انجام شود. به این مسئله در جنگ اصل سرعت می‌گویند. درحالی که ما در هیچ‌کدام از دانشگاه‌های دنیا اصل سرعت را نخوانده بودیم اما در عمل و در آستانه عملیات بیت‌المقدس به این نتیجه رسیدیم که این اصل حتی از اصل غافل‌گیری نیز در عملیات خرمشهر مهم‌تر است. این درحالی است که اصل غافل‌گیری نیز بسیار تعیین‌کننده است. لذا ما روی طرح مانور آمدیم و گفتیم می‌خواهیم خرمشهر را آزاد کنیم و دو راهکار وجود دارد؛ یکی اینکه مانند عملیاتی که بنی‌صدر انجام داد روی جاده اهواز خرمشهر بیندازیم و حمله کنیم که هم متکی به جاده بوده و هم عقبه‌مان تأمین دارد و هم آتش توپخانه خواهیم داشت و طرح دوم این بود که برویم از کارون و شمال آبادان حمله کنیم، آنجا هم باید از رودخانه عبور می‌کردیم و هم توپخانه ما دیر می‌رسید و از این رو مشکلات عدیده‌ای داشتیم، اما بین این دو گزینه طرح رودخانه را قبول کردیم.

چرا این تصمیم را گرفتید؟

رضایی: ما آمدیم و عبور از رودخانه و عبور از سختی‌ها را قبول کردیم. دلیلش این بود که ارتش عراق یک ارتش کلاسیک بود و امکان اینکه حمله ما را از رودخانه تصور کند وجود نداشت و نمی‌توانست قبول کند نیروهای ایران جاده را رها کنند و بیایند از رودخانه عبور کنند. این برای ما مهم بود. توانایی ما به اندازه عراق نبود. تانک و  توپخانه ما به اندازه عراق نبود. لذا از یک ابتکار استفاده کردیم. مسئله بعد این بود که در روبروی رودخانه نقطه‌ای بود که ما گفتیم آنجا قلب منطقه است، در واقع نقطه‌ای بین ایستگاه حسینیه تا تقریباً کوشک و آنجایی است که مرز ایران و عراق به صورت نود درجه به سمت عراق باز می‌گردد. از کوشک تا حسینیه حدود 20 کیلومتر بود، ما به دوستان گفته بودیم اینجا قلب منطقه است و اگر ما دست‌مان به اینجا برسد عراق هم‌زمان با سه مشکل مواجه خواهد شد.

اول اینکه احساس می‌کند عقبه لشگر 5 و 6 مسدود می‌شود، دیگر اینکه از بصره دچار احساس خطر می‌شود و دیگر از سمت خرمشهر و چون ما سه وزنه را روی دوش عراق می‌گذاریم در مقابل آن خواهد ماند و یکی از آنها را باید به ما بدهد تا دو تای دیگر را حفظ کند. بنابراین این‌طور نیست که گفته شود در زمان جنگ بچه‌ها روضه‌خوانی و دعا می‌کردند و می‌گفتند یا علی و به خط می‌زدند و می‌گفتند هرچه بادا باد! (خنده(  اصلا چنین روش هایی نبود

ساعت‌ها کار کارشناسی مفصل صورت می‌گرفت و همه بحث‌ها نیز چالشی بود؛ چراکه آن زمان بین ما درجه نبود و نه سرلشگر و نه سرتیپی در کار نبود، از این رو ما باید اقناعی کار می‌کردیم، لذا با بحث‌های بسیاری که صورت می‌گرفت یک نوع دانش دفاعی از این میان می‌جوشید و دانشگاه ما همان جلسات 8-7 ساعته‌ای بود که در دوران جنگ داشتیم.

در مورد بحث بنی‌صدر یک نکته‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه پیشنهاداتی که او می‌داد با مخالفت شما و شهید صیاد شیرازی مواجه می‌شد، همان تئوری زمین بدهیم، زمان بخریم. آیا این جهل نظامی او بود یا بحث خیانت مطرح است؟

بنی‌صدر اگر می‌توانست یک پیروزی به دست آورد دیگر خود را در این کشور تثبیت کرده بود. یعنی بنی‌صدر دلش می‌خواست یک پیروزی به دست آورد که بعد به تهران بازگردد و حادثه دانشگاه تهران را بعد از کسب یک پیروزی به وجود آورد. شما تصور کنید اگر بنی‌صدر می‌توانست عملیات فتح‌المبین را انجام و شوش را آزاد می‌کرد، حالا نمی‌گویم خرمشهر، با چه قدرتی به تهران می‌آمد و می‌گفت من دارم سرزمین‌های شما را آزاد می‌کنم درحالی که یک سری چماق‌ به دست در تهران نشسته‌اند و علیه ما فعال هستند!

کتاب خاطرات خود را از زمان جنگ منتشر خواهید کرد؟

دوستان سپاه خاطرات شفاهی مرا گرفته‌اند و چون آنها این کار را کرده‌اند منتظر هستیم آنها چاپ کنند.

البته بنده بحثی را به عنوان مدیریت جهادی آغاز خواهم کرد که سعی می‌کنیم مدلی را که چه در حوادث امنیتی و چه در حوادث دفاعی توانست بچه‌های 19-18 ساله را به استراتژیست‌های بزرگ دنیا تبدیل کند  خواهم گفت و خیلی از این نکات آنجا خواهد آمد و مثال هم می‌زنیم که مثلاً‌ در فتح‌المبین چگونه تصمیم گرفتیم.

یک مسئله‌ای که می‌خواستم از حضورتان بپرسم موضوعی است که با استناد به آن رسانه‌های ضد انقلاب به شدت سعی در مخدوش کردن حماسه دفاع مقدس دارند، آنها در این موضوع به یکی از خاطرات آقای هاشمی در خصوص نجات یکی از فرماندهان از اعدام در ماجرای سقوط فاو استناد می‌کنند و به این مسئله می‌پردازند که حکم امام برای برخورد با متخلفین درباره آن شکست بود، تحلیل شما از این موضوع چیست، اصل این موضوع را تأیید می‌کنید؟

در رابطه با شکست در فاو یا شلمچه امام حکمی ندادند، ولی از زمانی که عراق به مرزها رسید و وارد کشور شد امام دستور دادند که دادگاه نظامی به وجود بیاید، بنابراین حادثه فاو و حادثه شلمچه هیچ‌گاه مورد نظر امام نبوده است. آن چیزی که مورد نظر امام بود این است که عراق پس از اینکه به مرزهای بین‌المللی رسید و وارد کشور شد امام فرمود دادگاه نظامی شکل بگیرد. بنابراین تا قبل از رسیدن به مرز امام هیچ دستوری برای هیچ کسی نداد.

فرماندهی که آقای هاشمی گفته است منظورشان چه کسی است؟

من یادم نمی‌آید.

پس این ماجرا که آقای هاشمی مطرح می‌کند که من یکی از فرماندهان عالی را که دادگاهی شده بود از اعدام نجات دادم، رد می‌کنید؟

امام درباره آقایان رحیم صفوی و یا وحیدی هیچ حکمی صادر نکردند. بلکه چیزی که امام فرمود مربوط به مسئولینی بود که در تجاوز ارتش عراق از مرزهای بین‌المللی به داخل کشور ناتوانی از خود نشان داده باشند.

یکی دیگر از مسائلی که رسانه‌های ضد انقلاب با استناد به آن قصد مخدوش کردن این حماسه 8 ساله را دارند استناد به شکست در فاو است که مدعی‌اند یکی از دلایل سقوط فاو خالی شدن این منطقه از نیروها و آمدن به پشت جبهه برای برنامه‌های سیاسی و انتخاباتی برای مجلس سوم بوده است.

این را من هم شنیده‌ام، کاملاً خلاف واقع است. از این شایعات در عملیات فاو و در طول جنگ وجود داشته است، مثلاً در عملیات خیبر یکی از فرماندهان ما نزد یکی از امام جمعه‌های یکی از استان‌های مرکزی کشور رفته بود که لازم نیست من اسمش را بیاورم و با یکدیگر اختلاف داشتند. آن آقای امام جمعه به فرمانده ما گفته شما فکر می‌کنید ما نمی‌دانیم شما پاسدارها دنبال چه چیزی هستید، او هم پرسیده حاج‌آقا ما دنبال چه چیزی هستیم؟! او گفته شما دنبال این هستید که رئیس جمهور درست کنید و اسم فرمانده سپاه را هم آورده و گفته بود مگر از روی خون ما رد شوید!

یا آقای منتظری در طول جنگ خدمت امام رفته و به ایشان گفته بود که سپاهی‌ها می‌خواهند کودتا کنند! بنابراین از این مسائل در طول جنگ فراوان داشتیم. یعنی نه تنها به ما بعضاً کمکی نمی‌شد و روحیه نمی دادند، بلکه برخی از موضع دلسوزی یا از موضع بی اطلاع بودن، تخریب هم می‌کردند. بنابراین این کاملاً خلاف واقع است و سپاه هرگز به دنبال انتخابات مجلس نبود.

خاطره‌ای از پادگان ولیعصر هم دارید؟

یک مشکلی که ما در کشور داریم ظاهراً برخی از دوران سپاه از دست من ناراحت هستند. اکبر گنجی در پادگان ولیعصر تظاهرات کرد و سه ساعت روبروی ما ایستاد و می‌گفت شما می‌خواهید مصباح یزدی و آقای راستی کاشانی را در سپاه مسلط کنید و می‌گفت شما ضد ولایت‌فقیه هستید. جالب است این کلمه!

ایشان به من می‌گفت شما ضد ولایت فقیه هستید(خنده) و می‌خواهید افراد مرتجعی مانند مصباح یزدی و راستی کاشانی را بیاورید.

شایعاتی که گفته شده قرار است از دبیری مجمع تشخیص استعفا دهید،‌ درست است؟

خیر. آنها فکر کرده‌اند چون لباس سپاه به تن کرده‌ام از کارهای حکومتی کنار می‌کشم. من در مجمع مشغول انجام وظیفه هستم و این کارها را انجام می‌دهیم و بنا به ضرورت به فرماندهان هم کمک می کنم.

با توجه به پایان یافتن برنامه ششم توسعه اولویت‌های امور اقتصادی و دفاعی و امنیتی در این طرح به طور دقیق چه مواردی است؟

منتظر هستیم مقام معظم رهبری آن را تصویب کنند. آن را در مجمع تمام کردیم و تقدیم مقام معظم رهبری شده است. ایشان مطالعه می‌کنند و اصلاحاتی انجام می‌دهند بعداً که ایشان تصویب کردند ما دوباره وارد جزئیات می‌شویم و قرار شده تا کاملاً تصویب صورت نگرفته ما وارد بحثی نشویم. بنابراین تا الان به طور کلی گفته‌ایم که به چه مواردی پرداخته‌ایم. در این سیاست‌های کلی بخش مهمی از آن مربوط به اقتصاد کشور است و تأکید بر تحولاتی در زمینه‌های انرژی است، تکیه بر توانایی‌های داخلی کشور است. نگاه اقتصاد منطقه‌ای را توجه کردیم، در بحث اقتدار دفاعی چند حکم اضافه شده، در رابطه با محیط زیست و بحران‌های پنج ساله آینده در محیط زیست توجه کرده‌ایم.

در سیاست خارجی هم همین‌طور. انشاءالله زمانی که مقام معظم رهبری این سیاست‌ها را ابلاغ فرمایند، جلسه‌ای با اهالی رسانه خواهیم گذاشت و جزئیات را توضیح خواهیم داد.

کلید واژه های مطلب: فارس ، گفتگو ، محسن رضایی
ارسال نظر