در عملیات خیبر، احمد نقش مؤثری ایفا کرد. نیروهای ما در عملیات خیبر به دو منطقه حساس دشمن حمله کردند یکی منطقه دجله و دیگری جزایر خیبر. در منطقه دجله پس از یک هفته جنگیدن به دلیل مشکلات در مهمات رسانی در عقبه و نبودن آتش توپخانه ناچار به عقبنشینی شدیم و تنها جزایر خیبر در دست ما بود. در روز هفتم نبرد، احمد آقا فرزند حضرت امام(ره) تلفنی پیام حضرت امام(ره) را به من دادند که به فرماندهان سپاه بگویید جزایر خیبر را باید حفظ کنند. من به اولین کسی که بیسیم زدم احمد کاظمی بود چون او مهمترین خط جزیره جنوبی (یعنی سیلبند غربی) را در اختیار داشت و روی آن سنگربندی کرده بود و دفاع میکرد، سیلبند میانی در اختیار شهید مهدی باکری و سیلبند شرقی دراختیار لشکر27 و برادرمان شهید همت بود. اگر سیلبند غربی سقوط میکرد، سیلبندهای میانی و شرقی هم قابل نگه داشتن نبود. به محض اینکه احمد کاظمی پیام امام (ره) را از من شنید، گفت: چشم، چشم و اتفاقاً چون خیال دشمن از دجله و طلائیه راحت شده بود، تمام آتشها و نیروهای خود را در جزایر خیبر متمرکز کرد و چندین شبانهروز به صورت مستمر به جزایر حمله میکرد و آتش میریخت ولی احمد کاظمی مقاومت کرد و پس از دو هفته مقاومت که به قرارگاه مرکزی برای ارائه گزارش آمد، سر و صورتش خاک گرفته و از دود آتش خمپاره و توپها و بمبارانها سیاه شده و بسیار خسته و ژولیده بود. او را بغل کردم و بوسیدم و گفتم احمد، تو خیلی زحمت کشیدی. گفت: وقتی که پیام امام(ره) را به من دادید من همه نیروهایم را صدا زدم و گفتم اینجا عاشورا است باید به هر قیمتی شده جزیره را حفظ کنیم و خودم هم رفتم خط مقدم و کنار رزمندگان جنگیدیم.
در عملیات خیبر ما باید در یک منطقه آبگرفتگی عظیمی که دریاچه باتلاقی 40 - 50 کیلومتر در 100 کیلومتر را تشکیل میداد میجنگیدیم و آن منطقه را قبل از عملیات به مدت بیش از شش ماه دور از چشم همه حتی فرماندهان تیپها و لشکرهای خودمان و توسط یک قرارگاه اطلاعاتی، مهندسی به نام نصرت آماده میکردیم، زیرا که چشممان از لو رفتن دو عملیات رمضان و والفجر مقدماتی ترسیده بود و رعایت غافلگیری برایمان بسیار مهم و حیاتی بود. فرماندهان را چند گروه کرده بودیم که از چند ماه قبل از عملیات نسبت به منطقه توجیه کنیم، اولین گروه ، ازجمله آقایان احمد کاظمی، حسین خرازی، و حاج همت را انتخاب کردیم در بندرعباس کنار خلیجفارس، دریا را به آنها نشان دادم و گفتم که در یک جایی مثل اینجا میخواهیم بجنگیم، نظرتان چیست؟ من دو مسئله را در پاسخ آنها پیگیری میکردم یکی عکسالعمل آنها از نظر روحی و روانی که لشکرهای زمینی که میخواهند در مناطق آبی بجنگند عکس العملشان چیست؟ و دوم از نظرات کارشناسی آنها استفاده کنیم. عجیب بود که در موضوع اول، هر سه نفر عکسالعمل طبیعی و مثبت از خود نشان دادند، مسئله کارشناسی، سؤالات و ابهاماتی داشت که تا قبل از عملیات آنها را حل کردیم.