محسن رضایی: 
کد خبر: ۱۱۶۸|
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۸
روایتی خواندنی از روزهای سرد دی ماه 1360
روایت امتناع از ریاست و فرماندهی متوسلیان وهمت روایت امتناع از ریاست و فرماندهی متوسلیان وهمت

روزهای دی ماه سال 1360 یادآور دلاوری شیر بچه هایی است که در ارتفاعات غرب و در جایی که به ارتفاع نه متر برف نشسته بود عملیات کردند و حماسه ای آفریدند که همگان را متحیر ساخته بود. تا آنجا که جرقه تشکیل تیپ 27 محمد رسول الله (ص) به وسیله طلایه داران این عملیات در سپاه زده شد. آنچه در ادامه می خوانید شرح عملیات و روایت دکتر محسن رضایی از این شکل گیری است.

در سحرگاه سرد و برفى روز 12 دى ‏ماه سال 1360، عملیات محمد رسول‏ اللَّه‏(ص)، با اسم رمز « لااله ‏الااللَّه، محمد رسول‏ اللَّه‏(ص) » به فرماندهى مشترك حاج احمد و حاج همت از دو جبهه مریوان و پاوه به طور همزمان آغاز گردید. مقارن با طلوع خورشید بر آسمان ابرى منطقه، ارتفاعات استراتژیك شمشى در غرب نوسود، در زیر گام‏هاى پولادین سپاهیان اسلام به لرزه درآمد. در جریان این تعرض برق‏ آسا، رزم‏ آوران، ضمن انهدام چندین گروهان كماندویى دشمن و رسیدن به مرزهاى بین‏ المللى این محور، در یك پیشروى سریع به عمق مواضع ارتش بعث در خاك عراق، مقر ستاد فرماندهى تیپ 116 دشمن را مورد حمله قرار داده و آن را به كلى منهدم كردند. اندكى پس از خاتمه این عملیات، حاج احمد طى مصاحبه‏ اى با خبرنگار اعزامى مجله پیام انقلاب به منطقه عملیاتى محمد رسول‏ اللَّه‏(ص)، در مورد اهداف نبرد مزبور گفته است:


«... در این عملیات، قصد ما این بود كه در منطقه غرب، جبهه ‏اى علیه عراق باز شود تا بدین وسیله ارتباط نیروهاى عراق با خطوط آن را از جنوب به طرف شمال تجزیه و قطع كنیم. كم‏ ارتفاع‏ ترین قله‏ هاى منطقه عملیاتى محمد رسول‏ اللَّه‏(ص)، 2300 و بلندترین آنها، 2960 متر بلندى دارد. این ارتفاعات - ارتفاعات شمشى- در فصل سرما و برفى به ارتفاع هشت تا نه متر كه در منطقه بر زمین نشسته بود، به تصرف ما درآمد. قبل از آغاز عملیات، از آنجا كه سابق بر این، هیچ راه تداركاتى در منطقه وجود نداشت، ما مجبور شدیم براى تأمین تدارك نیروهایمان، مهمات را به دوش كشیده و به ارتفاعات ببریم»


حاج ابراهیم همت - فرمانده وقت سپاه پاوه - نیز در ادامه همین مصاحبه، در مورد اهم دستاوردهاى این نبرد مشترك رزمندگان سپاهى مریوان و پاوه مى‏ گوید:


«... این حمله، از دو سمت مریوان و نوسود، با هماهنگى كامل از 12 محور صورت گرفت... عملیات بسیار خوب و هماهنگ انجام شد؛ به شكلى كه از 12 محور عملیاتى، عراق در 7 محور شكست خورد و مناطق تحت اشغال دشمن به طور كلى به تصرف ما درآمد. همچنین برادران ما توانستند به داخل شهر طویله استان سلیمانیه عراق نفوذ كنند و سه تانك عراقى را منهدم كرده و خدمه آن را به اسارت بگیرند. مناطق آزاد شده در این عملیات عبارت بودند از: پاسگاه طویله، ارتفاع ملگاه، ارتفاع پشت قلعه، ارتفاع سمت چپ پاسگاه مرزى عراق و...
طى این عملیات، ارتش بعث، علاوه بر یك هزار كشته و زخمى، 191 اسیر نیز داده است»

 

همین حمله، خود در حكم سنگ بناى تأسیس تیپ پیاده محمدرسول اللَّه‏(ص)  نیز به شمار مى‏ رود؛ چرا كه به فاصله‏ اى كوتاه پس از خاتمه این نبرد، حاج احمد، حاج همت، مهندس حاج محمود شهبازى و شمارى از سرداران نخبه جنگ‏ هاى غرب كشور، با هماهنگى و مساعدت سردار كبیر حاج محمد بروجردى راهى جبهه‏ هاى جنوب شدند تا در راستاى تدابیر نوین سیستم دفاعى كشور، به فرمان سردار محسن رضایى فرمانده وقت كل سپاه، دست به كار تأسیس و فرماندهى یگان‏ هاى رزمى منظم نیروى زمینى سپاه در جنوب شده، روند آزاد سازى مناطق اشغالى خوزستان را به حول و قوه الهى سرعت بخشند.

 

در این باره باید گفت که تشكیل یك تیپ رزمى مستقل، از آرزوهاى دیرینه حاج احمد بود. چرا که او خود طى جلسه‏ اى با سردار رضایى در دى‏ماه 1360، در باب این آرزوى آرمانى خویش گفته است:

 

«... اصل این مطلب كه یك تیپ مستقل تشكیل بشود، فكر خیلى خوبى است. حتى ما از طریق واحد طرح و برنامه سپاه مریوان در صدد بودیم كه لااقل در این منطقه یك تیپ تشكیل بدهیم. تیپى كه فرمانده گردان‏ هاى ثابت، فرمانده گروهان‏ هاى ثابت و حتى مسؤول دسته‏ هاى آن نیز ثابت باشد؛ تا وقتى نیروهاى آن به منطقه اعزام شدند، آنها را در سازمان این تیپ بگذاریم. قدم‏ هاى اولیه براى چنین كارى برداشته شده تا ما به این ترتیب این تیپ را تشكیل بدهیم. همین حالا ما در مریوان به ترتیب داریم به اصطلاح كادر چینى مى‏ كنیم كه به قول معروف سازمان تیپ درست بشود. مقرى هم به عنوان پادگان براى آن در نظر گرفته بودیم. محل مذكور زمینى است كه الان هم دارند در آنجا قسمت‏ هاى تداركاتى و موتورى را براى این تیپ مى‏ سازند. حالا اگر بشود در سطح منطقه غرب چنین تیپى را تشكیل داد تا هر جا كه بخواهیم آن را وارد عمل كنیم؛ یعنى این تیپ براى هر نوع عملیاتى در اختیار ما باشد و در هر منطقه‏ اى بشود آن را وارد میدان كرد، این دیگر خیلى جالب مى‏ شود.»


در شكل‏ گیرى تیپ 27 سردار شهید حاج محمد بروجردى و فرمانده كل وقت سپاه سردار محسن رضایى، نقش مؤثرى ایفا كردند. به گفته یكى از فرماندهان ارشد سپاه:
«... برادر رضایى فرمانده كل سپاه به این نتیجه رسید كه باید از تمام توان سپاه، خصوصاً آن كادرهایى كه سابقه رزمى خوبى در كردستان داشته‏ اند، براى كار در جبهه‏ هاى جنوب استفاده شود. لذا طى سفرى به كرمانشاه، برادر رضایى با آقاى بروجردى جلسه‏ اى در رابطه با ضرورت تشكیل تیپ داشتند كه در نهایت، آقاى بروجردى، حاج احمد و حاج همت را براى تشكیل این تیپ به برادر محسن معرفى كردند»
در پى تشكیل جلسه مزبور و اعلام تمایل سردار رضایى جهت بازدید از منطقه عملیاتى محمد رسول‏ اللَّه‏(ص) - پاوه و مریوان - سردار بروجردى مقدمات كار را فراهم آورد و به اتفاق فرمانده كل سپاه راهى منطقه مزبور شد.

 

 

سردار سرلشكر محسن رضایى، پانزده سال پس از این بازدید، در سال 1375، پیرامون نقطه نظرات و اهداف خویش از سفر به منطقه غرب كشور در دى‏ماه سال 1360، این‏گونه روایت مى‏ كند:


«... نیت اصلى من از این سفر، یافتن و مَحَك زدن فرماندهانى بود كه آن روزها ما در مناطق سپاه غرب داشتیم. دنبال آدم‏ هاى لایق و كارآمدى براى سپردن مسؤولیت تشكیل و فرماندهى تیپى بودم كه قرار بود نیروهاى آن از استان تهران تأمین بشوند... این شد كه اول رفتیم پاوه. آنجا من ملاقاتى با حاج همت داشتم و او در این دیدار مرا خیلى تحت تأثیر قرار داد. احساس كردم آن فرد مناسبى را كه دنبالش بودم، پیدا كرده‏ ام... نهایت این كه مسأله تشكیل تیپ را مطرح كردم و از همت خواستم خودش مسؤولیت فرماندهى آن را به عهده بگیرد. در جواب من، او ضمن امتناع از قبول این پیشنهاد، اصرار شدیدى داشت كه حتماً لازم است ما به مریوان برویم، سراغ حاج احمد... خلاصه، از پاوه به مریوان رفتیم و در آنجا با آقاى متوسلیان ملاقات كردیم. جالب است كه وقتى حاج احمد هم پیشنهاد مرا شنید، بلافاصله گفت صالح‏ ترین فرد براى محول كردن چنین مسؤولیتى به او، حاج همت است! وضع عجیبى پیش آمده بود و هیچ كدام از این دو نفر، زیر بار قبول مسؤولیت نمى‏ رفتند!... سرانجام حاج همت قبول كرد به شرط قبول فرماندهى تیپ توسط حاج احمد، او هم بیاید و به این تیپ ملحق شود... ما هم شرایط اینها را قبول كردیم و كارشان را شروع كردند.»


در پى مراجعت سردار رضایى از منطقه غرب، بلافاصله حاج احمد و حاج همت دست به كار گزینش و گردآورى نیروهاى واجد شرایط، جهت انتقال به منطقه عملیاتى جنوب و نیز انتخاب نیروهاى جایگزین عناصر مزبور در سپاه مریوان و پاوه شدند. براى حاج احمد كار انتخاب نیروهاى جایگزین، حتى از گزینش افرادى كه باید با خود به جنوب مى‏ برد نیز دشوارتر بود. این مسأله ریشه در دو عامل عمده داشت: اول این كه حاج احمد به هیچ وجه حاضر نبود با انتقال تمامى كادرهاى كیفى سپاه مریوان به خوزستان، وضعیت ثبات یافته جبهه مریوان را در فرداى عملیات محمد رسول‏ اللَّه‏(ص)، در معرض خطر قرار دهد و هم از این روى، براى انتخاب نیروهاى جایگزین عناصر اعزامى در مریوان، حساسیت فراوانى به خرج مى‏ داد.
عامل دوم را شاید بتوان محظوریت اخلاقى حاج احمد در قبال نیروهاى باقى مانده در مریوان دانست؛ چرا كه آنان به محض شنیدن خبر عزیمت قریب‏ الوقوع حاج احمد و دیگر همرزمانشان به جنوب، سر از پاى نشناخته به حاج احمد فشار مى‏ آوردند تا آنان را نیز با خود به خوزستان ببرد.


در یك صبحدم سرد آخرین روزهاى دى‏ماه سال 1360، حاج احمد پس از وداعى گرم و پرشور با باقى‏مانده نیروهاى سپاه مریوان، به همراه رزم‏ آورانى كه خود براى این سفر مقدس برگزیده بود، قدم در راهى صعب و پرفراز و فرود گذاشت. به محض حركت مینى‏ بوس‏ها از مقابل ساختمان سپاه، باران اشك بود كه از چشمان بازماندگان جارى شد. همه بى ‏اختیار، مویه‏ كنان اشك مى‏ ریختند. اشك گفتم؟ نه! خونابه جگر بود كه از آسمان غم گرفته دیدگان پاسداران انقلاب، پیشمرگان مسلمان كرد و مردمان باصفا و قدرشناس مریوان در بدرقه دلیرترین مرد خطه مریوان، گونه‏ ها را شست و شو مى‏ داد. شهر مریوان با فرستادن عزیزترین مردانش به جبهه خوزستان، اوج ایثار خویش را به نمایش گذاشته بود .

منبع: برداشتی از كتاب آذرخش مهاجر

ارسال نظر