یادداشت مهمان rezaee.ir / نویسنده: دکتر یاور شاه ولی*
(* پزشک، کارشناس ارشد علوم سیاسی و دانشجوی دکترای روابط بینالملل)
اکنونکه فرآیند انتخاباتی آمریکا به پایان رسیده است و دولت منتخب مستقر گردیده و طرف ما در آمریکا شناختهشده، لازم است با بررسی سیر حوادث بعد از انتخابات تا به امروز با نگاهی مبتنی بر واقعگرایی، حرکتهای احتمالی آمریکا و متحدان سنتیاش را پیشبینی و برای مواجهه با آن به تنظیم سناریوهای متناسب بپردازیم. این حوادث به میزان بسیار زیادی بر تصمیمات دولت جدید آمریکا هم تأثیر خواهد گذاشت لذا اکثر تحلیلگران سیاسی دنیا نیز بهشدت این تحولات و نیز موضعگیریهای شخصیتهای سیاسی را پیگیری و تحلیل میکنند تا به بهترین وجه مسیر دیپلماسی خود را برای رسیدن به اهداف و منافع ملی در آینده ترسیم نمایند.
کشور ما به دلایل متعددی که خواننده محترم از آنها آگاه میباشد در این مورد از شرایط ویژهای برخوردار است و همه صاحبنظران سیاسی باید با درک درست از شرایط موجود به دستاندرکاران دستگاه دیپلماسی کشور در دریافت صحیحترین نشانهها و تجزیه و تحلیل آنها و ارائه راهکارها برای طی مسیر آینده با نگاه تأمین منافع ملی کمک نمایند.
برجام نقطه بسیار کلیدی این مقطع حساس کنونی برای ما و دنیای غرب و شاید برای بسیاری از کشورهای منطقه غرب آسیا میباشد.
یکی از مهمترین حوادثی که در فاصله پس از انتخابات رخداده است ترور شهید «محسن فخری زاده» و اظهارنظرهای رسمی مقامات مسئول کشورها در مورد عامل ترور و تأثیرات این ترور در منطقه غرب آسیا است. موضوع دوم به سرانجام رسیدن انتخابات در آمریکا و در تغییر در آرایش نظام سیاسی حاکم بر جهان است بهطوریکه بسیاری از کشورها بهخصوص در منطقه ما در حال تنظیم مواضع سیاسی و ارتباط خود با سایر کشورها پس از پیروزی دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هستند.
موضوع سوم که به نظر نگارنده از لحاظ محتوایی بااهمیت است اظهارنظرهای جدید مقامات سیاسی دنیا بخصوص اعضای حاضر در مذاکرات منجر به توافق هستهای ایران و اعضای شورای امنیت و کشورهای منطقه در شرایط جدید میباشد.
ما در موضوع برجام با دو بلوک قدرت با دیدگاههای متفاوت بطورمستقیم روبرو بودیم. علاوه بر این، قدرتهای منطقهای دیگری در بیرون از مجموعه مذاکرهکننده بر مذاکرات تأثیرگذار بودند. شورای حکام آژانس نیز کنشگر غیرمستقیم مؤثری بر برجام بود. بلوک غرب شامل آمریکا و سه کشور اروپایی در تقابل جدی و رودررو با تقسیم نقشها برای اعضای خود نهایت تلاششان را برای محدودسازی برنامه هستهای ایران انجام داند که البته آنچه در برجام دست آمد با آرزوی دیرینه آنها یعنی باز کردن تمام پیچهای صنعت هستهای ایران فاصله داشت.
روسیه و چین بهعنوان بلوک دیگر نه غرب را و نه ایران را بهطور کامل همراهی کردند، آنها عمدتاً ملاحظات خود را در این مذاکرات در نظر گرفتند اما بعد از توافق برجام تقریباً مسیر درستی را نسبت به برجام اتخاذ کردند. پس از امضاء برجام آمریکای اوباما اولین کشوری بود که بنای ناسازگاری با برجام را گذاشت قانون منع صدور ویزا برای کسانی که به ایران سفر کنند اولین اقدام نقضکننده روح برجام بهعنوان یک توافقنامه چندجانبه بود آمریکای «ترامپ» کار را تمام کرد و خروج از برجام اتفاق افتاد و آغاز دور جدیدی از تحریمهای یکجانبه که هم مستقیم و هم ثانویه بود. اروپا در ظاهر موضع مخالفی با خروج آمریکا از برجام را در پیش گرفت ولی دو بی¬راهه دیگر را نیز طی کرد اول اینکه پس از گذشت زمان اندکی از اجرای برجام این توافق توسط آنها ناکافی اعلام و بر ضرورت انجام مذاکرات برای تکمیل و گسترش محدودیتهای برنامه هستهای و نیز گفتگو بر سر سایر موارد اختلافی با ایران تاکید شد. بیراهه دوم اینکه پس از تحریم های آمریکا فقط ناظر خارج شدن شرکتهای خود از ایران و توقف هرگونه سرمایه¬گذاری در ایران بود. آمریکا سیاست فشار حداکثری و اروپا سیاست دو وجهی بیعملی حداکثری و پرحرفی حداکثری را در پیش گرفت.
پیروزی «بایدن» و دموکراتها واقعیت دیگری است که در روز ۲۰ ژانویه جامه عمل به خود پوشیده و عملکرد او دولتش تأثیرات بسیاری بر برجام و درمجموع در روابط ایران و غرب در آینده بهجا خواهد گذاشت.
دو کشور اروپایی عضو برجام با مشخصتر شدن پیروزی «بایدن» در انتخابات ریاست جمهوری تکلیف خود را با برجام مشخص کردند. هایکو ماس وزیر امور خارجه آلمان در گفتوگویی با هفتهنامه اشپیگل صراحتاً از برجام پلاس صحبت به میان آورد او گفت: «بازگشت به شکل کنونی توافق هستهای با ایران کافی نیست و مسائل دیگری مانند برنامههای موشکهای بالستیک ایران نیز باید در توافقاتی گنجانده شود و در یک موضعگیری مستبدانه بطور واضح اعلام کرد که اکنون به چیزی فراتر از برجام نیاز داریم موضوعی که به نفع ما نیز باشد، آلمان به ایران اعتماد ندارد و ایران باید نقش دیگری در منطقه ایفا کند.» از طرف دیگر انگلیس بهعنوان عضو دیگر برجام از طریق کمیته روابط خارجی مجلس عوام وارد معرکهگیری جدیدی شد در گزارش این کمیته که ۲۶ آذر منتشر شد از برجام بهعنوان پوستهای از یک توافق اسم برده شده است و خواستار جایگزینی برای آن شد. در این گزارش آمده است دولت انگلیس باید برای جایگزین کردن برجام با توافقی که به مسائل امنیت منطقه نیز بپردازد میانجیگری کند.
فرانسه نیز موضوعی در راستای دو عضو دیگر اروپایی برجام دارد. روز ۱۷ ژانویه «لودریان» وزیر خارجه فرانسه گفته است احیای توافق هستهای برجام کافی نیست و به دنبال گفتوگوی سخت درباره فعالیتهای منطقهای و موشکی ایران است که البته چند روز بعد پشت پرده این صحبت ها افشا شد که این افاضات ماحصل نتیجه تماس «بن سلمان» با «مکرون» و دادن قول کمک های میلیاردی به حزب او در ازا فشار به آمریکا برای عدم بازگشت به برجام بود. روز گذشته «ماکرون» برای از دست ندادن دلارهای سعودی به شبکه خبری العربیه گفته است که عربستان باید بخشی از مذاکره جدید با ایران باشد. در مورد کشورهای چین روسیه اما «لاوروف» اخیراً درسخنانی نسبتاً صریح گفته است برجام نباید مورد بازنگری و تجدید نظر قرار گیرد و در آن مسائل جدید مطرح گردد، «لاوروف» ضمن استقبال از بازگشت آمریکا به برجام همزمان خواستار حذف تحریم های فراملیتی آمریکا و اجرای کامل برجام توسط ایران شد؛ اما چین از زبان سخنگوی وزارت خارجه اش «هوا چون اینگ» درتاریخ ۱۹آذر از حفظ و اجرای برجام بهعنوان پیش شرط هرگونه راهحل سیاسی برای مسئله هستهای ایران و نیز لزوم بازگشت فوری و بدون شرط آمریکا به این توافق سخن به میان آورده است ولی در عین حال تاکید کرده است که مشخصاً برجام پاسخی برای تمام مشکلات امنیتی در منطقه نیست. کمی بعد از آن نماینده چین در کمیسیون مشترک این موضوع را اصلاحکرده و گفت با مذاکره مجدد بر سر برجام مخالفیم. آمریکای «بایدن» هم تقریباً مسیر مشخصی را در در مورد برجام طی خواهد کرد. «بایدن» در گفتوگو با شبکه سی ان ان از دشوار بودن حل مشکلات بین آمریکا و ایران گفته است. در خصوص برجام هم «بایدن» اگرچه بیشتر در قالب یک ژست تبلیغاتی برگشت به برجام را مطرح کرده است ولی با انتخاب آنتونی بلینکن قطعاً به دنبال طرح شروط جدید برای مذاکره با ایران و برگشت به برجام خواهد بود. دولت اسرائیل که تکلیف مشخصی دارد و در چند روز گذشته توسط دو مقام عالی رتبه دولت خود دوپیام را به دولت جدید آمریکا پس از مراسم تحلیف «بایدن» داده است اول اینکه اگر آمریکا به برجام برگردد اسرائیل دیگر صحبتی با آمریکا نخواهد داشت و دوم اینکه اسرائیل آمده حمله به ایران در صورت بازگشت آمریکا به برجام است.
کشورهای حوزه خلیجفارس به خصوص عربستان سعودی و امارات نیز با تمام توان اقتصادی خود وارد صحنه شدند تا با پرداخت رشوه های اقتصادی از بازگشت «بایدن» به برجام جلوگیری نمایند.
از وضعیت تشریح شده فوق می توان نتایج زیر را به دست آورد:
۱ -آمریکا که به نوعی در ترور شهید فخری زاده شریک است ولی اروپای متمدن از زبان «هایکو ماس» گفته است که در بعضی شرایط حذف فیزیکی افراد برای پیشگیری از جرم در چهارچوب حقوق ملل مجاز شمرده می شود وهیچ کدام از کشورهای اروپایی موثر ترور شهید «فخری زاده» را محکوم نکردند و در عوض خواستار خویشتنداری ایران شدند. این مواضع براستمرار کینه عمیق غرب نسبت به پیشرفت ایران در زمینه هسته ای تاکید دارد.
۲-در خصوص برجام کشورهای اروپایی بدون توجه به نقش مخرب آمریکا در خروج از برجام و پیش گرفتن سیاست فشار حداکثری بر ایران و نیز بدون اعتراف به ناتوانی خودشان در جبران خسارات ناشی از خروج آمریکا و عملی نشدن هیچ کدام از یازده تعهدی که به ایران داده اند در خصوص برجام اخیرا در نقش طلبکار ظاهر شده و با طرح خواستههای غیرمنطقی حرکت به سوی فشار علیه ایران را همگام با آمریکای «بایدن» شروع کردند.
۳-روسیه احتمالاً نقشی متعادل در آینده پیرامون برجام خواهد داشت و می تواند ایفای نقش میانجی بین کشور ایران و کشورهای حاشیه خلیجفارس را برعهده بگیرد. این اقدام میتواند به کاهش بیشتر نقش آمریکا در تأثیرگذاری بر کشورهای این حوزه منجر شود زیرا از طرفی انتخاب «بایدن» دموکرات بهخودیخود تا حدودی موجب کاهش حمایت آمریکا از دولتهای غیر دموکراتیک خلیجفارس خواهد شد.
۴- چین به دلیل اینکه نیازمند کاهش تنش با آمریکا برای حفظ وضعیت اقتصادی خودش میباشد احتمالاً درمواضع خود دچار فراز و نشیب خواهد بود از طرفی وابستگی چین به انرژی خلیجفارس و ثبات امنیت این منطقه راهبردی برای قدرت در حال پیشرفت چین از اهمیت خاصی برخوردار است.
منافع ملی چین دستگاه دیپلماسی این کشور را به سمت مواضع دوپهلو هدایت خواهد کرد. ولی پیگیری جدی قرارداد راهبردی با چین توسط دستگاه دیپلماسی کشور میتواند به صورت یک اهرم متعادل کننده در مواضع این کشور عمل کند.
نکته پایانی در خصوص راهبرد دستگاه دیپلماسی کشور عزیزمان ایران برای عبور از این مرحله خطیر است. آنچه مسلم است ایران به شکل دیگری با فشار بلوک غرب و فراز و نشیبهای گاهی دل آزار شرق مواجه خواهد شد. به باور نگارنده دستگاه دیپلماسی کشور در این مرحله باید دو کشور چین و روسیه را با ابعاد طرح صلح هرمز برای منطقه آشناتر کند تا بتواند غرب و کشورهای این حوزه را به پذیرش پیمان امنیت جمعی مدنظر ایران وادار سازد حمایت روسیه و چین از این طرح برای حل مشکلات امنیتی منطقه با حفظ منافع ایران اهرم با ارزشی در دست ایران خواهد بود. به نتیجه رسیدن این طرح موجب تضعیف نفوذ آمریکا و اسرائیل خواهد شد.
در برخورد با غرب ایران باید بر اجرای «قانون طرح راهبردی برای لغو تحریمها» تاکید و حقیقتا بدون ملاحظه آن را اجرایی کند.
دستگاه دیپلماسی کشور میتواند پرونده سنگین خسارات وارده به کشور را پس از خروج آمریکا از برجام و بی تعهدی اروپا بدون کوچکترین اغماضی روی میز اتحادیه اروپا و آمریکا بگذارد و بر تعین تکلیف آن اصرار کند.
پرونده ترور فرمانده شهید جبهه مقاومت سردار دلها حاج «قاسم سلیمانی» باید در تمام مجامع حقوقی مطرح و پیگیری شود و رئیس جمهورسابق آمریکا بهعنوان عامل و فرمانده سنتکام بهعنوان مجری باید به دادگاه های بین المللی احضار شوند، ضمن این که انتقام سخت جمهوری اسلامی در زمان و مکانی که فرزندان مدافع میهن مناسب بدانند بهعنوان امری قطعی و بدون تردید مورد تاکید قرار گیرد. در مورد ترور دانشمند بزرگ کشور شهید «محسن فخریزاده» نیز اقدام مشابه پس از به نتیجه رسیدن تحقیقات سرویس¬های اطلاعاتی کشور و دسترسی به شواهد و مدارک لازم ضروری است.
درخواست لغو فوری و بدون پیش شرط تحریمها و عدم پذیرش هرگونه مذاکره جدید بخصوص در مورد توانمندی دفاعی و یا تحدید عمق استرتژایک وتضعیف مقاومت و درخواست از دولت جدید آمریکا برای تصویب برجام در کنگره با توجه به اینکه اکثریت کنگره با دموکراتهاست بهعنوان شروط بازگشت به تعهدات پس از لغو تحریمها و برگشت کامل آمریکا به برجام میتواند دست ایران را در مقابل زیادهخواهی غرب پرتر سازد.
این موضوع چندان هم در دنیای سیاست بی طرفدار نیست. اخیرا کاترین اشتون مسئول اسبق سیاست خارجی اتحادیه اروپا و «چاک هیگل» وزیر دفاع سابق آمریکا طی مقاله ای در وبسایت پایگاه خبری هیل از دولت آمریکا خواسته اند بدون هیچ پیش شرطی به برجام برگردد و تحریمهای ایران را لغو نماید چرا که ایران پیروز در برابر فشار حداکثری «ترامپ» دیگر تسلیم شرایط شما نخواهد شد.
ایران یک سال پس از خروج آمریکا هیچ اقدامی در کاهش تعهدات خود نکرد.
تاخیر در بازگشت ایران به تعهدات برجامی به میزان معادل این زمان یا حداقل بخشی از آن می توانست یکی از شروط ایران پس از بازگشت آمریکا به برجام قدرت استدلال ایران را در عرصه مبارزه بهبود بخشد ولی متاسفانه رئیس جمهور محترم زمان یک ساعت را مطرح کرده اند.
ایران همچنین میتواند در صورتی که آمریکا بدون هرگونه پیش شرط به برجام و اجرای تعهداتش برگردد، سیاست بازگشت مرحله به مرحله ۵ گام عدم اجرای تعهدات را مد نظر داشته باشد.
عدم اعتماد به دشمن و تکیه به منابع داخلی که مهمترین آنها وحدت ملی است تسریع در تقویت بنیان ها و زیرساخت های علمی و اقتصادی کشور مسیر سخت استقلال و خودکفایی کشور را کوتاه و لذت بخش خواهد نمود و این پشتوانه ای قوی برای دستگاه دیپلماسی کشور در تعاملی موثر همراه با احترام متقابل خواهد بود.
تجربه عظیمی که کشور طی دو سال گذشته در مقابله با فشار حداکثری شیطان بزرگ بدست آورده است نباید تحت هیچ شرایطی رها گردد زیرا مسیر اصلی توسعه کشور در این گنج به زحمت به دست آمده نهفته است نه بازگشت آمریکا به برجام.