در یادداشت قبل نگرانی دولتمردان جمهوریخواه آمریکا از سقوط دلار در تجارت بینالمللی و امیدواری به سیاست های اقتصادی ترامپ را توضیح دادیم. در آنجا گفتیم که بدلیل جایگزینی ارزهای دیگر در تجارت بین الملل و اشباع ظرفیت دلار و دارایی مالی آمریکا و عبور آن از حجم سی و شش تریلیون، اعتبار دلار بشدت مورد سوال و ابهام قرار گرفته است و احتمال خارج کردن آن از پشتوانه پول ملی کشورها از بانکهای مرکزی جهان وجود دارد. روند طلاسازی دلارهای آمریکا در چین بیانگر خلاص شدن ذخایر ارزی بانک مرکزی این کشور از دلار و اوراق قرضه آمریکایی، در چین است.
اخیرا گزارش های منتشر شده مبنی بر اینکه چین در سالهای اخیر بخش زیادی از دارایی خود را از «دلار» به «طلا» تبدیل کرده است. و یا اینکه آلمان پس از افزایش تعرفه بر کالاهای آلمانی توسط ایالات متحده، آمریکا را تهدید به خروج طلای خود از این کشور کرده است. آلمان که دومین ذخایر بزرگ طلا در جهان را در اختیار دارد، تاکنون ۳۷ درصد از این طلا به ارزش ۱۱۳میلیارد یورو، را در آمریکا، به عنوان پشتوانه مبادله با دلار یا سایر ارزها، نگهداری میکند.
در همین راستا، در این یادداشت ابعاد دیگر این رویداد پولی بینالمللی را توضیح خواهیم داد.
بسیاری از تحلیلگران بویژه در داخل ایران، ادبیات ترامپ و برنامههای او را صرفا به روحیه تجاری وی نسبت میدهند، هرچند او و ایلان ماسک درصدد منافع شخصی هم هستند اما واقعیت پشت صحنه که طی ماههای آینده خود را بیشتر نشان خواهد داد، این است که اقدامات شتابزده و غیر متعارف ترامپ که توسط جمهوریخواهان و سرمایهداران آمریکایی حمايت میشود، برای حفظ قدرت دلار در اقتصاد بین الملل و رقابت با چین است. به گونه ای که طبق پیش بینی ها، سقوط دلار به عنوان پول اول تجارت بین الملل، طی ده سال آینده، اقتصاد آمریکا را به رده سوم تا چهارم جهان سقوط خواهد داد. از زمانیکه اولین یادداشت را در این رابطه منتشر کردم، اخبار و گزارشات و تحلیل های جدیدی از این رویداد مهم اقتصادی بین الملل منتشر شده است.
اخیرا یک اقتصاددان آمریکایی دکترین و رویکرد اعمال تعرفه بر واردات کالاهای خارجی را که در ادامه و تقویت صادرات دلار بجای کالای آمریکا است، را نقد کرده است.
پیتر شیف ( Peter Schiff ) در مطلبی می گوید: «اقتصاد ایالات متحده برای تولید کالا به کشورهای خارجی متکی است، در حالی که ایالات متحده به جای صادرات ملموس، با دلار جبران می کند. او هشدار میدهد که اتکا به این «رابطه انگلی» میتواند منجر به سقوط ارزش دلار با رشد کسری تجاری شود و در نهایت منجر به انتقال دردناک آمریکاییها از یک اقتصاد مبتنی بر مصرفکننده به اقتصاد متمرکز بر پسانداز و تولید شود».
البته آقای پیتر شیف به اینکه آمریکا چگونه قادر است حجم عظیم دلارهای صادراتی را با تقویت تولید و عرضه و افزایش صادرات کالاهای جدید آمریکا جبران کند، اشاره ای نکرده است. واقعیت این است که فرهنگ مصرفی جامعه آمریکا و رشد پایین اقتصادی آمریکا تا کنون خود را با رفتار انگلی دلار تطابق داده است و خروج از این فرهنگ و مسیر، کاری بسیار دشوار است.
پیشنهاد آقای شیف یک بیان تئوریک برای حل بحران دلار است ولی آیا اقتصاد آمریکا قادر است که یک مسیر طولانی رشد اقتصادی انگلی را با یک جهش بزرگ تولید صادراتی جبران کند؟ ترامپ با اعمال تعرفه بر واردات و تلاش برای تصاحب کانادا، غزه و پاناما میخواهد تراز تجاری خود را جبران و قدرت دلار را در تجارت بینالمللی حفظ کند.
به هر حال اینکه اولین بار است که رابطه انگلی دلار تحلیل می شود و از پشت پرده دلار در خارج از آمریکا پردهبرداری میشود نشان از نگرانی سقوط دلار و بدنبال آن سقوط اقتصادی آمریکاست.
جنگ ارزی مسالمت آمیز شش دهه گذشته چین با آمریکا به سوی یک جنگ خشن و مقابلهی ارزی جدی یعنی (RMB) درحال پیشرفت است. اصطلاح جنگ ارزی اولین بار شش دهه قبل بین چین و آمریکا شروع شد. هرچند چین از آن زمان تاکنون یکی از خریداران اوراق قرضه آمریکا و ذخیره ساز دلار بوده است، ولی همزمان یک جنگ ارزی را برای تقویت صادرات خود به آمریکا شروع کرد. این جنگ ارزی تحت عنوان The exchange war توسط بانک مرکزی و دولت چین با کم برآوردی و تضعیف پول ملی چین یعنی یوان چین در مقابل دلار آغاز و سیل صادرات کالاهای چینی را به آمریکا فراهم کرد.
دومین جنگ ارزی چین بصورت چراغ خاموش از چند سال پیش آغاز شده است. چین بجای زیرساخت بین المللی مالی شناخته شده و غالب، یعنی سوئیفت که عمدتا بر مبنای دلار است، نظام تجاری دیگری بنام( RMB )را جایگزین آن میکند. در این ابزار مبادله تجاری، بجای دلار از ارز چینی استفاده میشود و بجای سوئیفت از نظام بلاکچین که یک نظام غیر متمرکز پرداخت است بهره می برد.
در 17 مارس 2025، بانک خلق چین، اعلام کرد که سیستم تسویه مرزی RMB دیجیتال ( پول دیجیتالی چین) به طور کامل به ده کشور "آ سه آن" و شش کشور خاورمیانه متصل خواهد شد، به این معنی که 38 درصد از حجم تجارت جهان از سیستم سوئیفت تحت سلطه دلار آمریکا عبور خواهد کرد و مستقیما وارد «RMB دیجیتال» خواهد شد. این بازی مالی که The Economist آن را «نبرد برتون وودز سیستم 2.0 Outpost Battle» نامیده است، در حال بازنویسی کدهای اساسی اقتصاد جهانی با فناوری بلاکچین است.
تأثیر عمیق این انقلاب فناوری، در بازسازی حاکمیت مالی نهفته است. زمانی که ایالات متحده تلاش کرد کشورهايی را با سوئیفت تحریم کند، چین قبلاً یک حلقه بسته از پرداخت های یوان در جنوب شرقی آسیا ایجاد کرده بود. داده ها نشان می دهد که حجم تسویه مرزی RMB کشورهای "آ سه آن"، از 5.8 تریلیون یوان در سال 2024 فراتر رفته است که افزایشی 120 درصدی نسبت به سال 2021 داشته است.
برخی گزارشها حاکی ازاین است که 87 درصد از کشورهای جهان، انطباق سیستم دیجیتال RMB را تکمیل کرده اند و مقیاس پرداخت های فرامرزی از 1.2 تریلیون دلار آمریکا فراتر رفته است.
سریال تهدیدات سیاسی و اقتصادی دولت ترامپ، از جمله دستاندازی به منابع طبیعی و سرمایههای مالی کشورهای دوست آمریکا و حمایت جمهوریخواهان کنگره و مجلس آمریکا از اقدامات ترامپ فراتر از خوی تجاری و منافع شخصی او است.
همانطور که در یادداشت قبلی گفتم، نجات دلار و اعتبار اوراق قرضه که ظرفيت آن در تجارت بین الملل و ذخایر بانکهای مرکزی سایر کشورها به حالت اشباع رسیده است. خطر کاهش شدید و خروج ذخایر دلاری و دارایی های مالی آمریکا در بانکهای مرکزی جهان از یکسو و نگرانی از افزایش ناترازی در تراز تجاری و سرمایه اقتصاد آمریکا از سوی دیگر، عامل اصلی اقدامات شتابزده دولت ترامپ است.
۱- دولت ترامپ، جنگ تعرفهها به صورت گسترده، برای کاهش واردات و افزایش تولید داخلی و صادرات در راستای تقویت تراز پرداختها و کاهش فشار روی انتشار دلار بیشتر در خارج و اوراق مالی آغاز شده است.
۲- حمایت سنا و گنگره از اقدامات ترامپ با وجود ریسک حیثیتی، فاصله گرفتن از اقتصاد و تجارت آزاد و ابهام در نتایج آن اوج نگرانی سیاستمداران آمریکا از آینده اقتصادی آمریکا را نشان می دهد.
۳- اقدامات غیر معمول دولت ترامپ از جمله تلاش برای دستیابی به منابع طبیعی اوکراین، کانادا و گرینلند و فشار برای ورود سرمایه از کشورهای نفتی غرب آسیا از جمله عربستان در سابقه اقتصادی آمریکا به ندرت دیده می شود.
۴- حمله به یمن، فشار بر لبنان و استقرار بیشتر نیروها و تجهیزات نظامی در سوریه و تلاش برای کوچ مردم غزه در کنار اقدامات نامتعارف اقتصادی همان دکترین «دلار در کنار فشنگ» اقتصاد آمریکا است که بارها و بارها تکرار شده است. با این تفاوت که دکترین جدید با کنار گذاشتن ارزش های آمریکایی همراه شده که موجب شگفتی تحلیل گران سیاسی و اقتصادی جهان لیبرال شده است.
پیداست که فاصله گرفتن یک نظام اقتصادی و سیاسی از سابقه، ارزشها و نظامات اقتصادی دویست ساله خود کار آسانی نیست. ازسوی دیگر، همبستگی و درهم تنیدگی اقتصاد امریکا با اقتصاد جهانی اثرات بازخوردی منفی در اقتصاد آمریکا خواهد داشت.در یادداشت های بعدی به چشم انداز این تغییرات در رابطه با زیر ساختهای اقتصادی و تجارت جهانی خواهیم پرداخت.