به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دکتر رضایی، وی در آغاز سخنان خود با بیان اینکه انقلاب اسلامی با ارائه یک الگوی سیاسی جدید به مبارزه با قدرت های بینالمللی پرداخت، گفت: انقلاب اسلامی هم در صحنه اندیشه و هم در صحنه عمل، آن هم در چهارراه قدرت بینالمللی، این مبارزه را شروع کرد.
رضایی ادامه داد: تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی دنیا به دو قطب شوروی و آمریکا با اندیشه لیبرالیسم و سوسیالیسم تقسیم شده بود. لیبرالها اساس قدرت سیاسی خودشان را بر فرد و آزادی گذاشته بودند و سوسیالیستها نیز در مقابل، شعارشان متکی بر عدالت و جامعه بودند. البته این دو قدرت در ادامه در حال هماهنگ شدن با هم بودند که قضیه افغانستان و ایران این موضوع را تأیید میکند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه انقلاب اسلامی با ظهورش این دو اندیشه و دو قطب را به چالش کشید، گفت: موج اول انقلاب اسلامی که سیاسی بود ساختار سیاسی غرب و شرق را به چالش کشاند و در حوزه عمل، صحنههای تقسیم شده قدرت را در جهان با زلزلههای جدی مواجه کرد؛ برای مثال، موضوع فلسطین تمام شده بود اما انقلاب اسلامی، آرمان فلسطین را احیا کرد و علاوه بر آن، تغییر اندیشهای نیز در آن ایجاد کرد به طوری که صهیونیستها مجبور شدند کنار یاسر عرفات قرار گیرند تا با این پدیده جدید مقابله کنند.
رضایی با اشاره به برخورد غیرمستقیم ایران با قدرتهای جهانی در حادثه لبنان و نیز روند بیداری اسلامی گفت: انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی نیز مستقیم و بدون تکیه بر قدرت دیگری، دو بلوک قدرت حاکم بر جهان را به زانو درآورد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با تأکید بر این که انقلاب اسلامی در صحنه اندیشه نیز چالشهای جدی را برای دو قدرت جهانی به وجود آورد، گفت: انقلاب اسلامی در صحنه نظری، نخبگان جهانی را به تأمل جدی واداشت و آن نکته قابل تأمل این بود که مردم و دین را در کنار هم قرار داده و همزمان آزادی و عدالت را نیز داشت و این جزو مهمترین اندیشههایی بود که در سطح جهانی بروز کرد، زیرا قبل از آن در ادبیات سیاسی جهان، دین، معنایی ضد آزادی داشت اما انقلاب اسلامی تصویر دیگری از دین نشان داد.
وی ادامه داد: جهان مشاهده کرد که جمهوری اسلامی در عین اینکه از مردم و عدالت سخن میگوید، آزادیها را هم دارد و البته پذیرش این موضوع برای عده ای سخت بود؛ عدالتی که اسلام میگفت از پایینترین سطح تا رأس قدرت را شامل میشد و دنیا با این اندیشه ناآشنا بود، چرا که هم ضد لیبرالیسم و هم ضد سوسیالیسم بود و در چهارچوب دین نیز ارائه میشد.
رضایی با بیان اینکه اولین موج انقلاب اسلامی که سیاسی بود توانسته است، بیش از 80 درصد در کشور و منطقه پیش برود، گفت: اما انقلاب اسلامی تنها یک موج سیاسی ندارد. موج دوم این انقلاب که غیرسیاسی است، هم اقتصاد، هم فرهنگ و هم زندگی مردم را درست میکند که البته هنوز این موج در جامعه ما شروع نشده یا به معنای درست تر عمومیت نیافته است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: البته تلاشهایی که در این راستا توسط امام و مقام معظم رهبری صورت گرفته، در حد سقف زدن و آسمان درست کردن است؛ اما دولتها، مجلسها و حتی علمای ما که باید زیر این آسمان، فرهنگ اسلامی را درست کنند در همان الگوها ماندند.
رضایی در ادامه گفت: موج دوم انقلاب اسلامی دارد دیر به موج اول میرسد و به همین دلیل به عنوان مثال ما بیشترین زحمات را برای عراق میکشیم اما صادرات ترکیه به آن کشور دو برابر ماست.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه برای شروع موج دوم باید به ارزشهای اول انقلاب رجوع کنیم، گفت: آن ارزشها مبنایی دارد به نام مردم و دین که البته هیچ تفاوتی بین فطرت و دین مردم نیست و قطعا تأثیر جمهوری اسلامی در موج دومش بیشتر از تأثیر آن در موج سیاسی خواهد بود.
رضایی با بیان اینکه ما در موج دوم انقلاب اسلامی به جای سرمایهداری «مردمداری» را مطرح میکنیم، گفت: منظور ما از مردمداری یک جریان پوپولیستی نیست. یکی از شعارهای جالب جنبش والاستریت این بود که ما 99 درصد هستیم و افرادی که در این جنبش بودند علیه نظام سرمایهداری شعار میدادند. شعار دیگر جنبش وال استریت مردم بود که در دموکراسی آمریکایی گم شده است. ما در موج دوم انقلاب معتقدیم که هیچ چیز غیر از دین نمیتواند مردم را ببیند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در پایان گفت: مردم سالاری اسلامی و دولت اسلامی و مردم داری اسلامی و جامعه اسلامی دو بالی خواهند بود که انقلاب ما به وسیله آن میتواند بخش دیگری از ساحت فکری دنیا را تسخیر کند.
آیا ایدئولوژی زدگی نباید حدی داشته باشد؟
بهتر نیست ابتدا نسخه ها و تئوری های خود را حداقل در یکی از همین کرسی های نظریه پردازی مطرح کنید تا کمی محک بخورند؟
چرا فکر میکنید ایران آزمایشگاه تئوری های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی اسلامگرایی است؟