به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دکتر رضایی به نقل از سایت مجمع تشخیص مصلحت نظام، در آستانه هفدهم بهمن، سالگرد تأسیس مجمع به فرمان امام خمینی (ره) دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به تشریح عملکرد این نهاد، نقش مجمع در تدوین سیاستهای کلی اصل 44، فرآیند تدوین سندچشم انداز، دستاوردها و چالشهای پیشروی مجمع پرداخت که گزیده آن را میخوانید:
قانون اساسی ایران رهبری را از یک فرد تبدیل به یک نظام کرده است؛ بنابراین، ما در ایران با یک نظام رهبری روبهرو هستیم؛ به این معنا که توسط نهادهایی که پیرامون رهبری قرار گرفته، رهبری از یک فرد را به یک نظام تبدیل کرده است و این یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی بوده، چرا که پیش از انقلاب، عمدتاً همیشه یک فرد برای کل کشور تصمیم میگرفت. مجمع تشخیص مصلحت نظام، یکی از این نهادهای وابسته به رهبری است؛ یعنی یکی از اتاقهای فکری است که به رهبری نظام مشاوره میدهد و به همین دلیل خود رهبری این نهاد را دستگاه مستشاری عالی قلمداد کردند و زمانی هم که تاکنون پدید آمده، مهمترین کار مجمع تشخیص عمدتاً پیرامون این مسأله صورت گرفته است. وظیفه دوم مجمع هم بن بست شکنی یا حل اختلافات بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان است که مصلحت را برای جامعه و کشور تشخیص میدهد.
ـــ مجمع تشخیص مصلحت بنا بر مفاد 110 و 112 قانون اساسی و شورای حل اختلاف قوا نیز بنا بر اصل ولایت مطلقه فقیه و برای تنظیم کردن قوای سه گانه شکل گرفته است؛ بنابراین، کارکرد و وظایف این دو نهاد در قانون اساسی متفاوت است. یعنی شورای حل اختلاف برای هماهنگ ساختن سه قوه با یکدیگر در مسائل اجرایی و نه سیاستگذاری تشکیل شده است. اما مجمع تشخیص بیشتر، سیاستهای کلانی را تنظیم میکند که مبنای برنامهریزی در کشور است و عمدتاً به مسائل بلندمدت و برنامهریزی دراز مدت ملی توجه دارد.
ـــ نظام سیاسی در ایران بر اساس تفکیک قواست و هم با تفکیک رهبری از اجراست. این دو تفکیک، باعث میشود که هماهنگی لازم به سختی صورت بگیرد، چرا که رهبری سیاستهای کلان مانند سند چشم انداز بیست ساله یا سیاستهای اصل 44 را با مشورت به مجمع، ابلاغ میکند. این کار یکسری فرآیندها را میپیماید و یکسری دستگاهها درگیر این تدوین و تنظیم میشوند تا سیاستها به دستگاههای دولتی ابلاغ شود بعد که ابلاغ شد، وارد سیستم دوم ـ که سیستم اجرایی است ـ میشود که مجلس قانون آن را مینویسد و دولت هم کار اجرا را بر عهده میگیرد. در اینجا هم، آن هماهنگیهای لازمی که میان دولت و مجلس باید باشد، کاملاً انجام نمیگیرد و بر همین اساس این تفکیک قوا و مقامات مسئول و حکومتی یکی از عواملی است که اجازه آن یکپارچگی در اجرای این سیاستها را نمیدهد.
ـــ افزون بر این، آقای خاتمی با مجلس هفتم و یا دولت آقای احمدینژاد متفاوت است. این دیدگاههای متفاوت به این دلیل که در انتخابات، شعارها و وعدههای متفاوت میدهند و بعد که رأی میآورند و وارد سیستم میشوند و میخواهند در چهارچوب سیاستهای کلان عمل بکنند، این سیاستهای کلی را مغایر با خودشان میدانند و تا بیایند توجیه و کاملاً بر کار مسلط شوند و آن تفاهم ملی صورت بگیرد، یک مقدار وقت را از دست میدهیم. یک مقدار هم مربوط به شعارها و وعدههایی است که در انتخابات میدهند که بعضاً مغایر با این سیاستهای کلی است، ولی به این دلیل که این شعارها و وعدهها را دادهاند و میخواهند آنها را اجرایی کنند، یک دوگانگی هم در اینجا پدید میآید.
ـــ در دنیا چند کشور محدودی هستند که واگنهایشان را به لوکوموتیو خودشان وصل میکنند. بیشتر کشورهای دیگر، لوکوموتیو ندارند و واگنهایشان را به کشورهای بزرگ نصب میکنند که حرکت کنند. مثل کاری که ایران پیش از انقلاب میکرد. ما پیش از انقلاب لوکوموتیو نداشتیم. راننده مستقل هرگز نداشتیم. ایران همواره واگنهایش را یا به قطار انگلستان یا قطار آمریکا وصل میکرد. پس از انقلاب، ایران به یک کشور مستقل تبدیل شد که هم لوکوموتیو و هم واگن دارد. در بعد سیاسی این کار به سرعت اتفاق افتاد ولی در بعد فرهنگ و اقتصاد، با تأخیر پیش میرود؛ بنابراین، جامعه به ساخت یک لوکوموتیو فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نیاز دارد تا بتواند روی ریل خود حرکت بکند. این کار سادهای نیست معمولاً دویست، سیصد سال طول میکشد تا کشورها صاحب چنین علم و دانش و توانایی بشوند. ما در حال حرکت به این سمت هستیم و برای همین، تقویت نظارت در دولت و مجلس و مجمع ضروری است؛ مثلاً باید نظارت را در مجمع زیاد کنیم واقعاً مجمع در بحث نظارتی مشکل دارد.
ـــ ما عادت نکردهایم که مسائل سیاسی را از مسائل فنی جدا کنیم. نگاه سیاسی غالب بر نگاه فنی است. لوکوموتیو جامعه هنگامی خوب کار میکند که مسائل سیاسی با مسائل تخصصی ادغام نشود. در کل کشور چه بین خواص و چه بین عوام، این بینش غالب نشده است برای مثال همچنان نخبگان، سیاسیون، دولتمردان هنوز یاد نگرفتهاند در عین حال که اختلاف دارند و یکدیگر را نقد میکنند همزمان بتوانند با یکدیگر زندگی کنند. این یک سطح ظرفیتی بالایی را میخواهد که آدمها به طور جدی یکدیگر را نقد کنند و در یک خانه زندگی کنند.
ـــ ما چون یک فرهنگ سیاسی قوی نداریم، هنوز این فرصت را به دست نیاوردهایم. به این دلیل که بیش از پنج ـ شش قرن تحت استبداد بودهایم و به هیچ عنوان فرصت تعامل، گفتوگو، همکاری و نقد کردن یکدیگر را نداشتهایم؛ برای همین، این سی سال فرصت کمی است که بتوانیم این نقیصه را جبران کنیم و از این فرهنگ استبدادی که چندین قرن بر تاریخ و جامعه ایرانی مسلط بوده است، رهایی یابیم. به همین دلیل، ایران یک مشکلاتی برای رسیدن به یک قدرت واقعی مستقل پیش روی خود دارد که توانایی سر پا ایستادن خودمان را داشته باشیم. ما هماکنون به این سمت حرکت میکنیم؛ یعنی در عین حرکت، لوکوموتیومان را داریم میسازیم و در عین ساخت لوکوموتیو، ریل گذاری هم میکنیم.
ـــ در این کار سرعتمان کند است. در زمینه اقتصاد و فرهنگ سرعتمان کند است. اما شما دقت کنید که در زمینه سیاسی بیش از سی انتخابات در کشور برگزار شده است که نشان دهنده شتاب بالایمان در این حوزه است. اما این سرعت پیشرفت را در اقتصاد و فرهنگ نداشتهایم. وجود این مشکل هم به دلیل نبود توازن میان سیاست و اقتصاد و سیاست و فرهنگ است که باعث شده یک جاهایی بلنگیم.
ـــ نخبگان و دولتمردان باید تعادل بین این حوزهها را برقرار کنند و نقش بالانس کننده داشته باشند. به واقع به یک اراده ملی در این زمینه نیاز داریم. نیازمند یک بسیج ملی هستیم که چهارچوبهای فکریمان را عوض کنیم. نیاز به تمرین برای زندگی با اختلاف را داریم که این یک تمرین سادهای نیست. کمی سخت است.
ـــ مجمع تشخیص مصلحت خیلی کارهای بزرگی در کشور انجام داده و در این بیست و شش ساله مجمع تشخیص، یک نهاد بن بست شکن خوبی بوده است. خیلی جاها و خیلی معضلات توسط مجمع حل و فصل شده است.
ـــ ایران از معدود کشورهایی است که چشم انداز دارد و زودتر از همه در سال 82 این چشم انداز ابلاغ شده است و این نشان میدهد که پیش از سال 82 ما چند سال روی این بحث کار کردهایم؛ یعنی از سال 80 ـ 79 مسأله طراحی چشم انداز در ایران آغاز شده است. در این سالها، ادبیات چشمانداز تنها در سه، چهار کشور مطرح بود و دانش این موضوع به جایی منتقل نشده بود. این پیشگامی ایران را نشان میدهد. سیاستهای اصل 44 خیلی مورد پذیرش نخبگان و کارآفرینان کشور قرار گرفت یا سیاستهای کلی برنامههای پنج ساله کشور که بسیار مورد تمجید قرار گرفت.
ـــ تا پیش از برنامه دوم که سیاستهای کلی حاکم بر این برنامهها نبود، برنامههای انجام درونی نداشت. در حالی که همه برنامههای پنج ساله فعلی کشور دارای سیاستهای کلی هستند. از سوی دیگر، اختلافات بسیاری میان مجلس و شورای نگهبان وجود داشته که مجمع تشخیص آنها را حل و فصل کرده و هماهنگیهایی قانونی را شکل داده است. اینها نشان میدهد که مجمع تشخیص مصلحت نظام، نهاد موفقی بوده است؛ اما این به معنای آن نیست که این نهاد دارای نقص و ضعف نباشد.
ـــ در مجمع تشخیص باید برای نظارت جدی و همکارانه و بدون چالش اقدام کرد؛ یعنی قوا احساس نکنند که مجمع تشخیص به دنبال مچ گیری است. این احساس باید میان مجمع و قوای سه گانه پدید آید تا امر نظارت مجمع جدی گرفته شود تا سیاستهایی که با کمک مشاورین و کارشناسان تنظیم میشود و خدمت مقام معظم رهبری میرود تا ایشان اصلاح کرده و تغییراتی در آن دهند و بعد از آن ابلاغ کنند، مجمع بتواند نظارت قانونی خود را بر نحوه عملیاتی شدن این سیاستها داشته باشد، چرا که اگر نظارت و پیگیری نباشد، مشخص است این سیاستها عملیاتی نمیشود.
ـــ در بعد نظارتی، مجمع تشخیص مصلحت نظام نواقصی دارد که باید در دورههای آینده راهکارهایی برای آن پیدا کنیم. البته در این باره، پیشنهادهایی تنظیم کردیم و خدمت مقام معظم رهبری فرستادهایم. پیشنهادهای جدیدی است تا بتواند بحث نظارت مجمع تشخیص به طور جدی تری با هر ترکیبی که تشکیل میشود، داشته باشد و این نظارت را اعمال بکند؛ بنابراین، ما به صورت مثبت در مجمع تشخیص در حال پیشرفت هستیم. این گونه نیست که هر سال نسبت به سال پیش جلوتر نرویم، ولی این حرکت کند است و باید برای شتاب بخشیدن به این اقدامات، کار بکنیم.