عنوان "مسیح کردستان" برازنده او بود؛ که هم میجنگید و هم حساب ضدانقلاب مسلح را از مردمان کُرد سوا میکرد و هم اخلاق و ادب اسلامی بر پیشانی جهاد او نقش بسته بود. محمد بروجردی، همچون همین عکس که در نمازخانهای ساده و بیریا در جبهه غرب محل اقتدای سپاهی و ارتشی شده، چتر گستردهای بود برای کنار هم جمعکردن اندیشههای مختلف در ذیل اندیشه توحیدی عمیقی که داشت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دکتر محسن رضایی، شهید محمدابراهیم همت، که مدتی در جبهه غرب و درکنار بروجردی با ضدانقلاب مسلح جنگیده بود، پس از شهادت بروجردی، در رثای این شهید والامقام و در حسرت ازدستدادنش گفت:
«روز 28 اردیبهشت 1362 یعنی چهار روز قبل از شهادت بروجردی، برادر محسن رضایی، فرمانده کل سپاه، به غرب آمده بود. به ایشان گفتم برادر محسن! بروجردی اگر در کردستان بماند بهاحتمال قوی شهید میشود. این مرد حیف است. از سیاست بگویید، هم وزیر خارجه است و هم نخستوزیر. از سیاست داخلی مسائل اجتماعی و برخوردهای مردمی بگویید، در کردستان، هم فرماندار هم فرمانده سپاه و هم فرمانده عملیات است. حیف است این مرد بزرگ از دست برود؛ چراکه درحقیقت با ازدسترفتن او ما "کتاب کردستان" را از دست میدهیم.
کتاب حماسه کردستان از همان صفحه اولش به همت او نقش بسته است. اوست که به صاحبان مغزهای پوسیده و پوچ میفهماند که چگونه باید کردستان را ساخت؛ چگونه میشود مسائل کردستان را پیش برد و ضدانقلاب را از کردستان ریشهکن کرد.
چهار روز بعد روز اول خرداد 1362 برادر محسن رضایی در حضور بنده به معاونشان برادر علی شمخانی زنگ زد و گفت: به بروجردی بگویید بیاید تهران. وقتی با کردستان تماس گرفتند، از آن طرف خط گفته بودند بروجردی یک ساعت پیش شهید شده.
آنچه میخواهم بگویم این است که بروجردی شناخته نشد. بروجردی هنوز هم نه بر ملت ایران و نه بر تاریخ شناخته نشده است. تصور من این است که زمانهای بسیاری باید سپری شود تا بروجردی شناخته شود. شاید خون بروجردی این بیداری را در ما به وجود بیاورد تا بجا و بهموقع بتوانیم اینگونه عناصر الهی را کشف کنیم و از استعدادهای پاکشان که درحقیقت امانت الهی است به نحو احسن استفاده نماییم».