پس از جنگ، اگرچه تا چند سال یگانها در خطوط دفاعی و مرزی بودند ولی سرکشی فرماندهان به خانوادههای خود و آمدن به تهران زیاد شده بود، از طرف دیگر چون درگیری و زد و خورد هم وجود نداشت یک حالت استراحت پیدا شده بود، اما در قرارگاه حمزه، سالی چند صدنفر شهید میشدند و سازمان امنیت و اطلاعات عراق هم به شدت از ضدانقلاب حمایت میکرد. با وجود تلاش فراوانی که برادرانی همچون شهید بروجردی و سردار ایزدی و سردار هدایت در آنجا به عمل آورده بودند ولی ناامنی ریشهکن نشده بود.
در سال 71، شدت حملات ضدانقلاب در کردستان و منطقه قرارگاه حمزه شدت گرفت. هنوز وضع جنگ روشن نشده بود و لشکرهای ارتش و سپاه در سراسر مرزها مستقر بودند. فرماندهان را در تهران جمع کردیم و به آنها گفتیم که هر کدامتان چند گردان برای کمک به قرارگاه حمزه بفرستید. هیچ کس اعلان آمادگی نکرد. من ناچار شدم تحلیلی از شرایط کشور و نقشههای صدام پس از آتشبس و پذیرفتن قطعنامه 598 را برای فرماندهان بگویم. صحبت من که تمام شد احمد اجازه گرفت و صحبت کرد و گفت: من نمیدانستم شرایط این طور است که شما گفتید، من هفت گردان نیرو دارم و آماده کمک هستم.
سال 72 آقای احمد کاظمی را صدا زدیم و گفتیم که به قرارگاه حمزه برود و فرماندهی آن منطقه را بر عهده بگیرد، پذیرفت و با وجود آنکه میدانست شرایط قرارگاه حمزه مشابه شرایط جنگی، نیاز به صرف وقت و رفتن به یک محیط مخاطرهآمیز است ولی با آغوش باز از این مأموریت استقبال کرد.
احمد طی چهار سال، توانست منطقه را کاملاً امن کند. ایشان با به کارگیری عشایر کرد و پیشمرگان مسلمان کرد که از زمان شهید بروجردی با ما همکاری میکردند امنیت را به نحوی در کردستان به وجود آورد که معروف شده بود امنیت در آنجا بهتر از تهران است. به خصوص در انتخابات مجلس پنجم که در زمان فرماندهی ایشان صورت گرفت، حتی روستاهای کردستان هم در انتخابات شرکت کردند.
پس از آنکه احمد کاظمی منطقه کردستان را تا مرز، پاکسازی کرد و عوامل ضد انقلاب را در داخل کشور منهدم نمود آنها به داخل خاک عراق گریختند و در آنجا در یک منطقه وسیعی به نام کوی سنجق در صد کیلومتری مرز ایران و در پوشش ارتش امریکا و عراق قرار گرفتند. برای خودشان خوابگاه، مدرسه، سالنهای ورزشی و خانههای مسکونی احداث کرده بودند، از امکانات ارتش عراق هم بهره میگرفتند، در فصل تابستان به ایران میآمدند و به آزار مردم و مینگذاری میپرداختند و از مردم یارمتی و پول جمعآوری میکردند و برای استراحت در زمستان به آن طرف مرز میرفتند. احمد کاظمی پیشنهاد داد که یک فشاری باید به آنها بیاوریم. از ایشان خواستیم که طرحی را برای تصویب ارائه کنند و چون باید به خارج مرز میرفتیم از مقام معظم رهبری اجازه گرفتیم. طرح ایشان تصویب شد و با قریب هفتصد وسیله نقلیه که پر از نیرو و مهمات و توپخانه و خمپارهانداز بود به داخل خاک عراق رفتند آن منطقه را محاصره کردند و سپس آتشها را روی آنها گشودند. چند ساعتی نگذشته بود که دبیر کل حزب دمکرات عراق و شورای مرکزی آنها از آقای طالبانی خواستند که وساطت کند و با وساطت ایشان یک قرارداد مبنی بر کنار گذاشتن اسلحه توسط دمکرات و دست از اقدام مسلحانه کشیدن آنها تنظیم شد و در هنگامی که احمد نیروها را به سوی ایران هدایت میکرد هواپیماهای اف16 امریکا روی ستون ایشان شیرجه میرفتند ولی تیراندازی نمیکردند. احمد تماس گرفت و موقعیت را توضیح داد. مقداری اضطراب داشت، گفتم تا تیراندازی نکردهاند شما کاری نکنید، آن موقع هم حتماً سؤال کنید. احمد کاظمی با مهارت و توانمندی خاص، نیروها را سالم به ایران رسانید و کوچکترین آسیبی هم به نیروهایش وارد نشد.
احمد در قرارگاه حمزه ، استقلال سپاه را در مقابل وزارت کشور، وزارت اطلاعات و سایر نهادهای حکومتی و نیز ابهت و صلابت سپاه را درمقابل ضد انقلاب حفظ کرد. بارها افرادی مثل آقای سعید امامی و دادستانی نیروهای مسلح با ایشان اختلاف پیدا میکردند و خواهان کوتاه آمدن ایشان از برخی خطمشیها و تصمیمات میشدند ولی احمد، اصول پاسداری و منافع نظام را به شدت حفظ میکرد و از آنها کوتاه نمیآمد.
سفر مقام معظم رهبری به منطقه قرارگاه حمزه:
گروهی برای فراهم کردن مقدمات سفر مقام معظم رهبری به منطقه قرارگاه حمزه عزیمت کردند. این گروه پس از چندین روز که به تهران آمدند، گفتند: تمام مسئولین منطقه میگویند این سفر ممکن است با مخاطراتی همراه باشد و نظر منفی دادهاند تنها کسی که میگوید سفر انجام شود، احمد کاظمی است. از من خواستند که نظر بدهم به رئیس دفترم گفتم نظر احمد را بگیرید، ایشان که با احمد تماس گرفته بود، احمد کاظمی گفته بود: با من، من مسئولیت سفر را به عهده میگیرم. بلافاصله به آقای وحید مسئول سفرهای آقا گفتم نظر من موافق است، مطمئن باشید که چیزی را که احمد کاظمی تأیید کند، بدون عیب و نقص خواهد بود. بعد هم مقام معظم رهبری نظر ما را پذیرفتند و سفر انجام شد که تأثیر بسیار مثبت و برکات فراوانی در منطقه داشت.