نامه مهم دکتر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام خطاب به دکترحسن روحانی رئیسجمهور در اواخر سال گذشته در حالی توسط دولتمردان و رسانههای حامی دولت بیپاسخ گذاشته شد که بامطالعه دقیق این نامه میتوان به نکات دلسوزانه و راهبردی و اما عمدتاً نادیده انگاشته شده توسط دولت پی برد. نکاتی که شاید بیش از هر چیز تداعیکننده کلید گمشده دولت در مسائل و راهبردهای اساسی است.
لازم میدانم در همین ابتدا یادآور شوم که دکتر محسن رضایی پس از رأی اعتماد نمایندگان مجلس به اکثریت وزرای پیشنهادی دولت روحانی، در نامهای خطاب به ایشان، ضمن تبریک به وی، آمادگی خود و همکارانش را برای کمک به دولت اعلام کرد. در قسمتی از آن آمده است : اینجانب با کمک بدنه کارشناسی کشور و استفاده از تجارب متراکم مدیریتی در طول چند دهه گذشته، با پیش بینی شرایط امروز کشور از سالها قبل، برنامههای مدون و واقع بینانهای را جهت تحول در اقتصاد و نوسازی سیستم اجرایی و مدیریتی کشور آماده نمودهام که بخش کوچکی از آنها را در جریان تبلیغات انتخاباتی به محضر مردم بزرگ ایران ارائه نمودم و ضمن اعلام آمادگی خود و دوستانم برای هرگونه کمک به جنابعالی در راستای رفع مشکلات عدیده بر سر راه توسعه، بالندگی و پیشرفت کشور در شرایط پیچیده امروز، یک نسخه از کتاب برنامههای مورد اشاره نیز جهت هر گونه بهرهبرداری تقدیم میگردد.
فی الواقع دولتمردان نه تنها از برنامه های دکتر رضایی برای موفقیت در کار اجرایی دولت استفاده نکردند بلکه حتی به این نامه هم که حسن نیت دکتر رضایی را می رساند جوابی ندادند.
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد، بر جنگ اصلی علیه ملت تمرکز کنید.
رضایی در ابتدای نامه اسفند 95 خود از گفتمان و رفتار دیپلماتیک رئیسجمهور در مقابل دولت ترامپ انتقاد کرده و میگوید: بیشک اگر جنابعالی با زبان جدیدی با آقای ترامپ سخن نگویید ممکن است، رفتار فعلی جنابعالی از سوی حاکمان ایالاتمتحده، اظهار ضعف تلقی شده تصور کنند که هر نوع فشاری بر دولت ایران، مؤثر واقع میشود. کما اینکه سخنگوی دولت جدید آمریکا اعلام کرد هشدار ما باعث شد ایران از پرتاب ماهواره، عقبنشینی کند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه دوگانه جنگ و ضد جنگ از طرف رئیسجمهور را با ذکر ضربالمثل هر سخن، جایی و هر نکته مکانی دارد زیر سؤال برده و تأکید میکند: این ادبیات در زمان دولت فعلی آمریکا ممکن است موجب سوءاستفاده جنگطلبان آمریکایی و اسرائیلی شود.
رضایی تهدیدات واقعی موجود در منطقه را از سوی جنگ افروزان منطقه یعنی اسراییل و عربستان دانسته و تأکید میکند: آنها با این تهدیدات قصد دارند که به جنگ اصلی خود علیه ما که جنگ اقتصادی است کمک کنند.
وی در ادامه با پیشنهاد به روحانی مبنی بر اینکه، در اظهارات خود بهجای این ادبیات، بر جنگ اصلی علیه این ملت تمرکز کنید به ذکر بخشی از دردها و دغدغههای تلخ امروز جامعه پرداخته و میگوید: بر جنگ اصلی علیه این ملت تمرکز کنید، یعنی همان جنگ تمامعیار اقتصادی که بهصورت ناجوانمردانهای علیه مردم ما جریان دارد و با چاشنی ناکارآمدی و بیتدبیری مسئولین، مادر شهید را به دستفروشی واداشته و همسر جانباز دفاع مقدس را به خودسوزی رسانده است.
دوگانه جنگ، ضد جنگ همانند قصه سرهنگ و حقوقدان کارساز نخواهد بود.
انتقاد دوم رضایی خطاب به رئیسجمهور را میتوان حاوی نکتهای مهم یعنی سعی در دوقطبی سازی در فضای انتخابات پیش رو دانست. دوقطبیهایی که در انتخابات گذشته همواره از جانب برخی از کاندیداها با آن روبرو بودهایم و در آن با ذکر برخی از جملات و موضعگیریها رقابت انتخاباتی از حالت برنامه محور بودن خارج و فضایی هیجانی و احساسی بر جامعه حاکم میشود. ذکر این نکته در این بخش از سخنان رضایی بیشتر مشهود است: دوگانهی جنگ و ضد جنگِ جنابعالی، اگر شکل دیگری از همان قصه سرهنگ و حقوقدان باشد، باید گفت که این بار، نهتنها کارساز نخواهد بود، بلکه زیان فراوانی هم در پی خواهد داشت. چراکه اولاً زحمات و تلاشها و برنامههای شما در مذاکرات با اوباما برای رفع تحریمها نتوانسته مشکلات اقتصادی را حل کند ثانیاً امروز، طرف شما آقای اوباما نیست و اگر صرفاً با شاکله حقوقدانیِ زمان اوباما، با ترامپ روبهرو شوید ممکن است آنها تصور کنند که فشار به ایران، جواب میدهد و میتوانند بدون پیامد و واکنشی هزینهبر از سوی ایران و روی میز مذاکره، حرف خود را به کرسی بنشانند.
ایران نیازمند یک اقتصاد قدرتمند است، اقتصاد قدرتمند همان اقتصادی است که در آن رهبر شرمنده جوانانش نباشد
انتقاد سوم متوجه سیاستهای اقتصادی دولت روحانی است، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در این بخش از نوشته خود تصریح میکند: مسئولان بانکی کشور میگویند از هر یکمیلیون تومان نقدینگی، حدود چهلوپنج درصد آن فریز و یخزده و قدرت خرید پنجاهوپنج درصد دیگر هم، نصف شده است، بنابراین در عصر یخبندان بازار در دولت یازدهم، یک تحریم پولی شدید در اقتصاد ایران شکلگرفته است. در این اوضاع، نهتنها تحریم دلاری آمریکا برداشته نشده، بلکه تحریم پول ملی هم پدیدار شده است. لذا اقتصاد ملی ما در محاصره بیپولی قرارگرفته و دولت بجای ادبیات سیاسی گذشته، باید با یک برنامه نجات بانکی، پول ملت را آزاد کند.
رضایی در ادامه میگوید، بهعنوان یک اقتصاددان و از سوی قشر کثیری از اقتصاددانان کشور عرض میکنم: جنابعالی تاکنون نهتنها باید برنامه نجات اقتصادی، شامل نجات بانکی، نجات بنگاههای اقتصادی و نجات اقتصاد دولتی را ارائه میکردید، بلکه پس از قریب چهار سال تسلط بر قوه مجریه، امروز گزارش ناکامیها را به ملت ارائه و آنها را برای نجات اقتصادی، بسیج میکردید. جناب آقای روحانی ایران نیازمند یک اقتصاد قدرتمند است و آن اقتصاد مردمی متکی به تواناییهای داخلی و دیپلماسی اقتصادی است. بیشک نسخه تحقق آن همان اقتصاد مقاومتیِ مدنظر رهبر معظم انقلاب است.
اقتصاد قدرتمند همان اقتصادی است که در آن رهبر، شرمنده جوانانش نباشد، همان اقتصادی است که در آن پدر، شرمنده فرزندانش نباشد، همان اقتصادی است که در آن مرد، شرمنده همسرش نباشد، همان اقتصادی است که در آن جوان، شرمنده خانوادهاش نباشد، همان اقتصادی است که در آن، مادر شهید نیازی به دستفروشی نداشته باشد و همان اقتصادی است که در آن، همسر جانباز، کارش به خودسوزی نکشد و در یککلام اقتصادی است که در آن، شأن و منزلت ملت بزرگ ایران حفظ شود.
سیاست خارجی، برجام، و مهمتر از همه غفلت از ایران منطقهای آخرین مورد از انتقادهای دقیق رضایی به روحانی است.
این قسمت از نامه رضایی حکایت از بینش و درک عمیق او به مسائل و بهخصوص سیاست خارجی کشور دارد، بنابراین خوب است که به عینه نقل و بارها مورد برسی و تحلیل قرار گیرد وی این بخش از نامه خود خطاب به روحانی میگوید:
جناب آقای روحانی، با وجود زحمات فراوانِ جنابعالی و جناب آقای ظریف در موضوع برجام، بپذیریم که اشتباهاتی هم داشتید. جنابعالی میدانید که من و دوستانم باوجود انتقاداتی که به برجام داشتیم، از مذاکرات حمایت کردیم و ترجیح دادیم که در شروع کار دولت جدید، با عدم پیگیریِ انتقادات خود، کمکی به دولت کرده باشیم. ولی شما اولاً سیاست خارجی را محدود به برجام کردید و ثانیاً برجام که یک امر تاکتیکی بود را به مقولهای راهبردی تبدیل نمودید. احتمالاً جنابعالی، سریالهای سیاسیِ کلینتون ـ بوش و یا اوباما ـ ترامپ را موردتوجه قرار ندادید که پس از اوباما، نوبت جمهوریخواهان است و ممکن است به تعهدات آقای اوباما عمل نشود؛ بنابراین اگر به این واقعیت توجه میشد، دولت شما انتظارات غیرواقعی در اقتصاد، پمپاژ نمیکرد که درنتیجه، حداقل تاکنون یک سال بر دوره رکود افزوده شود. رفتار اوباما با جنابعالی، دقیقاً مشابه رفتار کلینتون با یاسر عرفات بود که پس از حاکم شدن جمهوریخواهان، بوش، انتخابات فلسطینیها زیر نظر سازمان ملل را نپذیرفت و عملاً تعهدات کلینتون را زیر پا گذاشت. همان اقدام و رفتار را آقای ترامپ با جنابعالی آغاز کرده است. آقای ترامپ با طرح اتهامات جدید، قصد فرار از تعهدات آقای اوباما را دارد. نباید به دام او افتاد. راهکارهای بینالمللیِ متعدد و ابزار قابلتوجهی در اختیار نظام اسلامی است که میتوانید با بهرهگیری از آنها، تعهدات آمریکا را در برجام، نقد و حقوق ملت ایران را احیاء کنید. اشتباه غربزدههای ایران، این است که بجای برخورد تاکتیکی با آمریکا به دنبال یک رابطه راهبردی با ایالاتمتحده هستند، که تجربه نشان داده سرابی بیش نیست و باید از این تجربه، درس عبرت گرفت.
دبیر مجمع تشخیص در ادامه با استناد به سخنان یکی از مشاوران روحانی تأکید میکند:
اخیراً یکی از مشاوران جنابعالی که از اساتید روابط بینالملل است به فقدان اندیشه در سیاست خارجی تصریح کرده است. البته این سخن، در خصوص دولتهای گذشته و فعلی، سخن سنجیدهای است ولی نظام و رهبری، اندیشه مشخصی در سیاست خارجی دارد. ثمره این اندیشه را میتوانید در «ایران منطقهای» ببینید. «ایران منطقهای»، حلقه گمشده سیاست خارجی ایران بوده است. متأسفانه به دلیل عدم توجه دولت یازدهم، روابط خارجی ایران در منطقه، بهم خورده، شاید جنابعالی تصوّر میکردید که با نزدیک شدن به غرب، روابط منطقهایِ ایران تقویت میشود، درحالیکه خلاف آن تحقق یافت. جناب آقای روحانی، ما معتقدیم باید در سیاست خارجی به یک «ایران منطقهایِ توسعهیافته و مقتدر و حافظ امنیت در منطقه» بیاندیشیم و در دیپلماسی، انقلابی باشیم، یعنی نه محافظهکار باشیم و نه ماجراجویانه حرکت کنیم. متأسفانه دولتها، هم در «اندیشه سیاست خارجی» و هم در «رفتار دیپلماتیک» درست عملنکردهاند. بیتردید، اندیشه «ایران منطقهای» هم در امنیت و هم در توسعه و پیشرفت اقتصادیِ کشور، مؤثر است. دیپلماسی ما نیز، باید درزمانی که لازم است نرمش قهرمانانه و درزمانی که لازم است، پاسخ دندانشکن از خود بروز دهد، بنابراین ما، هم با عقبنشینی و هم با ماجراجویی در سیاست خارجی مخالفیم. این نوع اقدامات، افراطوتفریط است و ممکن است به جنگ و یا تسلیم، منجر شود که تاکنون با هوشیاریِ رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی، از آن جلوگیری شده و باوجود خسارات واردشده بر کشور در دولتهای مختلف، انقلاب اسلامی، مسیر خود را همچنان باعزت و امنیت طی کرده است.
جناب آقای روحانی! خلاصه کلام اینکه اگر در فرصت تاریخیِ چند سال گذشته، دولت، در کنار دیپلماسی سیاسی و برجام بهعنوان یک تاکتیک و نه راهبرد، همت اصلی خود را بر تبدیل کردنِ تهدیدات اقتصادی به یک فرصت تاریخی با بسیج سرمایههای انسانی و مالیِ داخلی متمرکز کرده بود و سیاست خارجی را در اختیار تولید و اشتغال و پول ملی میگذاشت جامعه ما به یک شکوفایی کمنظیری دستیافته بود.
سؤالی که با خواندن این نامه پیش میآید این است که پاسخ روحانی به چنین انتقادات سازندهای چیست؟ آیا واقعاً دولت با روندی که در پیشگرفته میتواند مشکلات بیانشده را دقیقاً برسی و به اصلاح امور بپردازد؟ این خواستهای است که محسن رضایی در آخر نامه خود آن را چنین مطرح میکند:
بههرحال از گذشته باید درس گرفت. بیاییم با اتحاد کامل و برادری و در مسیر رهبریِ عالیقدر نظام و بهکارگیری تواناییهای داخلی و بها دادن به مردم و اعتماد به جوانان کشور، دشمنان ایران اسلامی و ملت فداکارمان را در سومین گام انقلاب که عبور موفقیتآمیز از ایستگاه اقتصاد و فرهنگ است، به شکست کشانده، شگفتی دیگری را در کنار انقلاب و دفاع مقدس، رقم بزنیم.
اگرهمت وتلاش برای انجام وظیفه وسربلندی اسلام وبه فرموده قرآن یزرگ داشت شعائر اسلام باشد ومبنا حفظ نظام وارزشها باشد بعید است مشکلای باقی بماند