یادداشت / محسن حیدری
اختصاصی REZAEE.IR
یکی از موضوعات مهم و کمتر گفته شده تاریخ معاصر بویژه تاریخ جنگ، تاثیر الگوها، رویه ها و فرهنگ سازمانی «واحد اطلاعات سپاه» بر توسعه دانش تجربی و گسترش سازمان رزم سپاه و رقم خوردن دکترین مقاومت در خاورمیانه پسا انقلاب اسلامی است.
واحد اطلاعات سپاه (1358 - 1363) با نام کامل «واحد اطلاعات و بررسی های سیاسی» یکی از رویش های انقلاب اسلامی بود که از اردیبهشت 1358 (یعنی بلافاصله پس از ضربه گروهک فرقان) با تایید حضرت امام (ره) و با مسئولیت محسن رضایی (در 25 سالگی) راه اندازی شد و طیف وسیعی از پاسداران گمنام امام زمان (عج) شامل فعالان سیاسی و دانشجویان دانشگاه معتبر کشور را به خود جذب کرد.
برخی کادرهای واحد اطلاعات سپاه، پس از آنکه موفق به رفع تهدید گروهکهای ضدانقلاب شدند، برای دفاع از مرزهای فیزیکی کشور و آزادی مناطق اشغال شده احساس وظیفه می کردند و از این رو برخی از آنها وارد کارهای نظامی جنگ شدند. انتصاب محسن رضایی به فرماندهی کل سپاه (در شهریور 1360) فرایند انتقال تجربه انباشته در واحد اطلاعات سپاه به سازمان رزم سپاه را تسهیل کرد.
بعد از حکم امام خمینی مبنی بر انتصاب محسن رضایی به فرماندهی کل سپاه و تقویت ادراک فرماندهی، رفته رفته بستر لازم برای شکوفایی برخی کادرهای زبده اطلاعاتی و سیاسی واحد اطلاعات سپاه در حوزه نظامی جنگ فراهم شد و زمینه برای یک نوزایی در ادراک سپاه و جهش در توان سازماندهی و عملیات سپاه ایجاد گردید. ورود آنها به جلسات اتاق جنگ در قرارگاه مرکزی و قرارگاه های تاکتیکی و راهبرد فرمانده جدید سپاه در پیشبرد نگاه ادراک چندضلعی، باعث تحول در طرح ریزی و اجرای عملیات ها در سطح کلان و میانی جنگ شد و صحنه را به نفع ملت ایران تغییر داد. اهمیت این مساله آنجا آشکار می شود که به یاد بیاوریم صدام بعنوان فرمانده جبهه مقابل ایران، بیش و پیش از آن که یک چهره نظامی باشد یک چهره اطلاعاتی و سیاسی بود و ادراک او در نبرد، یک ادراک اطلاعاتی سیاسی بود و هرگونه نقصان در ادراک اطلاعاتی و سیاسی در جبهه ایران باعث کم توانی در تحلیل و خنثی سازی طراحی های عملیاتی صدام می شد. که این موضوع در جای خود قابل تفصیل می باشد.
دو نفر از کادرهای زبده واحد اطلاعات سپاه که وارد حوزه دفاع از مرزهای فیزیکی میهن مان شد، سردار شهید حسن باقری و سردار شهید مهدی زین الدین بودند. محسن رضایی مسئول وقت واحد اطلاعات سپاه درباره آشنایی با زین الدین می گوید: «اولين باري كه با مهدي آشنا شدم، زماني بود كه ايشان در واحد اطلاعات سپاه قم، مـشغول به كار شدند. آن زمان، ابتداي شروع كار سپاه بود و در داخل كشور بحرانهاي بسياري ايجاد شده بود. به كمك ايشان و شـهداي ديگري همچون شهيد حسن باقري كه ايشان هم در اطلاعات سپاه تهران فعاليت داشتند، توانستيـــم در مقابل حوادث اول انقلاب بايستيم و مســائل ايجاد شده را خنثي كنيم. در حدود يك سال و نيم با ايشان در مقابله با ضد انقلاب، همكاري داشتيم تا اين كه جنگ شروع شد».
مسئول وقت واحد اطلاعات سپاه که در مرداد 1359 (قبل و حین آغاز جنگ) از نوار غربی و جنوب غربی کشور بازدید کرده، در این بازدید مهدی زین الدین را همراه خود برده است. محسن رضایی درباره این ماموریت اطلاعاتی و نتایج ادراکی و عملیاتی آن می گوید: «بنده در آن زمان هنوز فرمانده سپاه نشده بودم و چند ماه بعد از شروع جنگ، فرمانده سپاه شدم. اما از آنجا كه دوستان ما، در شوراي عالي سپاه از بنده حرف شنوي داشتند، بنده به همراه گروهي از برادران از جمله برادر مهدي [زین الدین] به اهواز رفتيم و در آنجا شهيد باقري را بعنوان مسئول اطلاعات خوزستان منصوب كردم. ايشان نيز با كمك برادران ديگر و از جمله آقا مهدي [زین الدین] شروع به زنده كردن اطلاعات [خوزستان] كردند».
مسئول وقت واحد اطلاعات سپاه، دستاوردهای حسن باقری و مهدی زین الدین به عنوان دو کادر زبده اطلاعاتی را چشمگیر و زمینه ساز تحول در نظام تصمیم گیری جنگ می داند و می گوید: «در آن زمان اطلاعات درستي از وضعيت دشمن و زمين منطقه وجود نداشت. شهيد باقري به كمك شهيد زين الدين توانستند اطلاعات بسيار خوبي از دشمن به دست آورند. به طوري كه به وضوح مشخص كردند دشمن در چه نقاطي، با چه استعدادي و با چه وضعيتي مستقر است. در مدت كوتاه، اين برادران آن چنان پيشرفت كردند كه بنده چندين بار از زبان مقام معظم رهبري [حضرت آیت الله خامنه ای] شنيدم كه از اطلاعات آن زمان سپاه در جنوب و خوزستان تعريف و تمجيد مي كردند».
محسن رضایی که از اردیبهشت 1358 عهده دار مسئولیت واحد اطلاعات سپاه بوده، از شهریور 1360 با حفظ سمت قبلی، به فرماندهی کل سپاه نیز منصوب می شود. فرماندهی محسن رضایی زمینه شکوفایی هرچه بیشتر حسن باقری و مهدی زین الدین و شکل گیری نگاه تکامل یافته آنها و نیز حاکم شدن الگوی ادراکی آنها در قرارگاه مرکزی و قرارگاه های تاکتیکی می شود.
سردار جعفر اسدی در خاطراتش گفته است که محسن رضایی بارها با نیروهای اطلاعاتی زین الدین تا قلب دشمن رفته و از نزدیک موقعیت دشمن و خطوط مقدم را مشاهده کرده است. جعفر اسدی درباره تحولی که نیروهای اطلاعات به ویژه نیروهای زین الدین در شناسایی ها ایجاد کرده بودند و مورد توجه محسن رضایی قرار گرفته بود، می گوید: «روی شناسایی، خیلی حساب باز کرده بودیم. بچهها از محورهای شوش، پل نادری، و از منطقه دیگری که معروف بود به محور چاه نفت و ارتفاعات سپتون، نفوذ میکردند در دل دشمن و اخبار تازه به قرارگاه میآوردند. حتی یادم است حاج کاظم حقیقت، از بچههای شیرازی محور فارسیات که در گروه مهدی زین الدین بود، برای شناسایی، محسن رضایی را تا پشت عراقیها میبرد و توپخانه آنها را از فاصله یکی، دو کیلومتری، نشانش میدهد. یعنی نیروهای شناسایی تا این حد با وسواس عمل کرده بودند و به دشمن اشراف داشتند».
محسن رضایی نیز در این باره می گوید: «در عمليات والفجر مقدماتي، خيبر و عملياتهاي ديگر، اطلاعات مهدي [زین الدین] و نظر او براي ما بسيار مهم بود. زماني كه بنده جلسه اي مي گرفتم و فرماندهان مي آمدند و نظراتشان را ارائه مي كردند، من منتظر بودم كه مهدي هم بيايد و نظر او را نيز بگيرم، زيرا نظر مهدي براي من بسيار مهم بود چون كه ايشان خود به منطقه مي رفت و از نزديك دشمن را شناسايی مي كرد. و از طرفي بنده كه سابقه اطلاعاتي مهدي را مي شناختم و به نظراتش بسيار توجه مي كردم».
در اینجا فرمانده وقت کل سپاه، اذعان می کند که به خاطر سوابق اطلاعاتی مهدی زین الدین، او را فراتر از فهم نظامی و مجهز به ادراک پیچیده و هیبریدی می دانسته است و از ادراک او برای کشف و خنثی کردن و غلبه بر ادراک دشمن استفاده می کرده است.
کادرهای زبده واحد اطلاعات سپاه، علاوه بر ایجاد تحول در سطوح کلان تصمیم سازی عملیاتها، در سطوح میانی و تاکتیکی هم منشاء تحولات مهم بودند. محسن رضایی درباره نقش مهدی زین الدین در تحول تاکتیکها و مانور لشکرها می گوید: «از نظر اطلاعاتي، ايشان از زمين و آرايش دشمن، اطلاعات جامعي را بدست مي آورد. من بعضاً بيش از يك فرمانده لشگر از او و نظراتش در تصميم گيريهاي بزرگ جنگ بهره مي بردم. با اينكه ايشان فرمانده لشگر بود و قاعدتاً فرماندهان لشگرها به مسائل تاكتيكي بيشتر آشنا هستند كه مثلاً مانور يك لشگر بايد چگونه باشد، تيپها بايد چگونه اهداف را تصرف كنند، براي آفند كردن از چه عوارضي استفاده كنند و از اين قبيل مسائل، اما ايشان با مسائل استراتژي جنگ نيز بيگانه نبود».
شاید از این رو است که حاج حمزه علی عظیمی در خاطراتش یک نقل قول شفاهی از سردار رضایی را چنین نقل کرده و از قول رضایی می گوید: «مهدی [زین الدین] هم در استراتژی هم در تاکتیک، دارای تفکر خلاق بود. در کارهای نظامی آدم را متحیّر میکرد. گاهی حرفهایی میزد، پیشنهادهایی میداد که به ذهن هیچ کس نمیرسید. واقعاً مدیر و فرمانده بود و میدانست در هر موقعیتی، با نیروهایش چطور حرف بزند تا کارها به خوبی پیش برود».
سخن پایانی می تواند خاطره حاج حسین نجفی باشد که در مصاحبه ای می گوید: «بعد از شهادت شهيد زينالدين از آقاي محسن رضايي شنيدم كه حكم فرماندهي قوای زمینی [یا همان نیروی زميني] را براي ايشان صادر كرده بوديم و فقط ابلاغش مانده بود و ميخواستيم بعد از اين عمليات ايشان را معرفي كنيم». شاید راز اینکه اینکه حسن باقری و مهدی زین الدین به عنوان دو کاندیدای اصلی مسئولیت قوای زمینی سپاه از کادرهای زبده واحد اطلاعات سپاه بودند، به خوبی توان ادراکی آنها و کارآمدی این ادراک و متکی بودن فرماندهی جنگ به این توان ادراکی را نشان می دهد.