نشریه حریم امام(ره) به مناسبت چهلمین روز رحلت عالم مجاهد حضرت آیت اله طاهری خرم آبادی گفتگویی با دکتر محسن رضایی انجام داده که مشروح آن به شرح زیر است:
*چطور با آیت الله طاهری خرم آبادی آشنا شدید؟
**قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در سال های 56 و 57 رابطه مان را با حوزه علمیه تقویت کردیم. با این که هنوز انقلاب به طور جدی شروع نشده بود به این نتیجه رسیده بودیم که مبارزه و فعالیت های انقلابی بدون ارتباط با روحانیت به انحراف کشیده می شود. انحراف مجاهدین خلق کاملا خودش را نشان داده بود و نگرانی جدی در مبارزین اسلامی به وجود آورده بود. ما اولین گروه چریکی بودیم که تلاش کردیم رابطه مان را با روحانیت و مخصوصاً حوزه علمیه قم زیاد کنیم تا آن انحرافات گریبانگیر ما نشود، مثل منافقین به التقاط کشیده نشویم و افکار مارکسیستی در مبارزین ما اثر نکند. تشکلی در حوزه علمیه قم به نام جامعه مدرسین وجود داشت که عمده امورات سیاسی حوزه را رقم می زد. از یک طریقی با حضرات آیات راستی کاشانی، ربانی املشی و شرعی آشنا شدیم و جلساتی برگزار کردیم. ابتدا خانه آیت الله راستی کاشانی می رفتم. از طریق آیت الله راستی کاشانی کم کم با آقایان دیگر جامعه مدرسین از جمله آیت الله طاهری خرم آبادی آشنا شدیم. لذا قبل از این که انقلاب پیروز شود از طریق ارتباط با جامعه مدرسین با آیت الله طاهری آشنا شدم. پختگی آقای طاهری و مباحثاتی که با ایشان داشتیم باب دوستیمان با ایشان را باز کرد.
*نقش علما را در هدایت جامعه اسلامی چگونه ارزیابی می کنید؟
**اگر نگاهی به بیداری اسلامی کنیم بهتر می توانیم جواب این سؤال را بدهیم. مشکلی که امروز بیداری اسلامی دارد این است که رهبری ندارد. یعنی اگر بیداری اسلامی مصر رهبری داشت یا در یمن و تونس رهبری قوی داشتند نباید این مشکلات در این کشورها پیدا می شد. از آن طرف حضور امام در صحنه رهبری مردم در انقلاب و نبود ایشان در قضیه ملی شدن نفت کاملاً احساس می شود. یعنی اگر نهضت ملی شدن نفت یک فردی مثل امام داشت آن حوادث غمبار اتفاق نمی افتاد. مثال دیگر خود جنگ است. جنگ از بزرگترین حوادث تاریخ ملت ایران است. سکانداری امام باعث شد با سربلندی و موفقیت از حادثه جنگ بیرون بیاییم. می شود گفت در جوامع اسلامی رهبران دینی هستند که قادرند جامعه را هدایت کنند. اگر این رهبران ضعیف باشند یا در خط مقدم هدایت جامعه نباشند هیچ گاه جامعه روی پیروزی و موفقیت را به خود نخواهد دید.
*آیت الله طاهری خرم آبادی از نیروهای موثر در سپاه بودند. چطور شد ایشان به سپاه آمدند؟ نقش ایشان در همدلی و هماهنگی نیروهای سپاه چه بود؟
**دقیقا وقتی فرمانده سپاه شدم احساس کردم سپاه باید از بُعد اعتقادی تقویت شود. تا قبل از آن گروه های سیاسی زیادی وارد سپاه شده بودند به طوری که در بعضی استان ها به خاطر نفوذ گروه های انحرافی، سپاه آن استان را منحل کردیم و سپاه دوباره از صفر درست شد. بنابراین ضرورت این که یک کار اعتقادی درست و فراگیر در سپاه صورت بگیرد مرا به فکر واداشت یکی از علمای قم، که از نظر اعتقادی و سیاسی سوابق درخشانی داشته و مورد تایید و اعتماد کامل امام باشند را به امام پیشنهاد دهیم لذا با آقای طاهری خرم آبادی صحبت کرده و ایشان را به محضر حضرت امام پیشنهاد دادیم. سه ماه بعد از این که فرمانده سپاه شدم حکم آقای طاهری خرم آبادی هم صادر شد. ایشان در همین مدتی هم که آمد کارهای بزرگی را انجام داد. البته آقای طاهری خرم آبادی بعد از مدتی آقای فاکر را جای خودش گذاشت و با نظر امام به پاکستان رفت. چون شیعیان پاکستان و حوزه های علمیه آن کشور خیلی فشار می آوردند که ایشان به آن جا برود. امام هم نظر اکیدی روی شیعیان پاکستان داشتند و روی آن جا حساب باز کرده بودند. ده ماه بیشتر از عزیمت آیت الله طاهری به پاکستان نگذشته بود که احساس کردم بدون آقای طاهری اداره جنگ و سپاه بسیار سخت شده است.
در سپاه، آن انسجام لازم کمتر شد چون من هم همیشه جبهه بودم. لذا عدم حضور ایشان انسجام سپاه را ضعیف کرده و تفرقه هایی به وجود آمده بود. علاوه بر این می دیدیم جنگ دارد طولانی می شود و باید جنبه های اعتقادی را روزبروز تقویت کنیم. خلاصه خلأ آقای طاهری خرم آبادی کاملا احساس می شد. ضمن این که تا قبل از حضور آقای طاهری خرم آبادی نمایندگی امام بیشتر در مرکزیت سپاه حضور داشت و در سراسر بدنه سپاه نبود اما ایشان فضلای بزرگی را از حوزه علمیه به سپاه دعوت کردند از جمله حضرات آقایان محمدی عراقی، سعیدی امام جمعه فعلی قم، دری نجف آبادی، دین پرور، سید هادی خامنه ای و مجموعه ای از فضلای جوان و آماده و پای کار را به سپاه آوردند.
این آقایان در بخش های فکری، آموزش عقیدتی ـ سیاسی، انتشاراتی و تبلیغاتی سپاه فعال بودند. با آمدن این آقایان وضعیت عقیدتی ـ سیاسی سپاه چند پله بالا رفت و در بُعد آموزش عقیدتی و مسائل سیاسی پیشرفت قابل توجهی کرد. پس از سفر آیت الله طاهری خرم آبادی به پاکستان خلأ ایشان کاملاً احساس می شد. البته جناب آقای فاکر و جناب آقای محلاتی هم خیلی زحمت می کشیدند ولی خلأ ایشان پر نشد. دیدیم این طور نمی توانیم جنگ و سپاه را اداره کنیم. لذا دوباره خدمت حضرت امام رفتیم و تقاضا کردیم آقای طاهری خرم آبادی را برگردانند چون اصلا بدون ایشان نمی توانستیم جنگ و سپاه را اداره کنیم. قبل از این هم آقای رسول زاده که با آقای طاهری ارتباط نزدیکی داشت را به پاکستان فرستاده بودیم. آقای طاهری گفته بود: «دیگر کار تمام شد. بیخود دنبال نکنید. من این جا مشغول هستم. مسائل آموزشی و درسی شروع شده. الان شیعیان و حوزه های علمیه پاکستان انسجامشان بهتر شده و به من تکیه کرده اندو من هم کارهای اساسی خوبی را در اینجا شروع کرده ام. این جا تشکیلاتی درست شده و همه الان فعال شده اند و من نمی توانم برگردم، چرا که کارهای اینجا متوقف می شوند.» آقای طاهری آدم خیلی زرنگی بود.
چون احساس کرد تلاش هایی برای برگرداندن ایشان به سپاه شروع شده به مقام معظم رهبری که آن موقع رییس جمهور بودند، گفت: «شما به امام بگویید که برای من خیلی سخت است که دوباره برگردم. اگر به شما گفتند من برگردم نپذیرید. برای من بسیار سخت است که کارهای پاکستان را که تازه بنیان نهاده ام رها کنم و به سپاه برگردم.» تعابیر خیلی حادی هم به کار برده بودند. ولی با همه این تلاش های آقای طاهری و انتقال نظرات ایشان توسط حضرت آیت الله خامنه ای به حضرت امام موثر واقع نشد و امام حکم انتصاب مجدد ایشان را به نمایندگی در سپاه صادر کردند که در آن کاملا به ضرورت های بازگشت آیت الله طاهری به ایران و استقرار در سپاه تاکید شده بود. حکم ایشان هم بی سابقه بود. احکامی که امام برای نمایندگانشان می نوشتند معمولاً بیش از سه چهار خط نبود در حالی که حکم آقای طاهری چهارده پانزده خط بود. این نشان از اهمیت حکم بازگشت آقای طاهری به سپاه دارد.
*ایشان از شخصیت های موثر در نهضت بودند و تاثیر بسیاری بر روحیه رزمندگان اسلام داشتند. عملکرد ایشان را در بحران های انقلاب چطور ارزیابی می کنید؟
**در هفت سالی که فرماندهی سپاه و جنگ را بر عهده داشتم همیشه در جبهه ها بودم اما هر وقت احساس می کردم آقای طاهری خرم آبادی در تهران نشسته خیالم راحت بود. ایشان یک آرامشی در تمام بدنه سپاه به وجود آورد. نوعی اطمینان در حل و فصل مسائل داخلی سپاه ایجاد می کرد. آن قدر به حاج آقا اعتقاد داشتم که خیلی از مسائل مربوط به فرماندهی را می گفتم به آقای طاهری بگویند. آقای طاهری هم همین طور در بعضی مسائل مربوط به نمایندگی که احساس می کرد بهتر است من تصمیم بگیرم به افراد می گفت: نظر آقا محسن را در این باره بپرسید. این همکاری و اعتماد متقابل بین من و آقای طاهری یک انسجام واقعا آهنین و پولادینی در مرکزیت به وجود آورده بود که به اداره جنگ خیلی کمک می کرد. مسئله دیگر معنویت و اخلاق ایشان بود. آثار معنوی و اخلاقی ایشان کاملا در سپاه مشهود بود.
فضای اخلاقی که آقای طاهری در سپاه درست می کرد روی جنگ، اداره سپاه و خودسازی پاسداران اثر می گذاشت. ایشان در مسائل شرعی بسیار وارد بود. مجتهد کاملی بود و مسائل شرعی پاسداران و خانواده های آنان را حل می کرد. مثلا دوستان اطلاعاتی که در فعالیت های اطلاعاتی ابهام پیدا می کردند که آیا بعضی از کارها از نظر شرعی درست است یا نیست، سؤالات اعتقادیشان را با حاج آقا مطرح می کردند. یعنی ایشان مسائل و سؤالات شرعی، اطلاعاتی، امنیتی، اعتقادی و فردی افراد را با تسلط جواب می داد. البته بعضی وقت ها هم با همکاری آقای راستی کاشانی بود. امام فرموده بود مسائل اطلاعاتی را از این آقایان سؤال کنید. ولی خود ایشان هم در حل مسائل موثر بود.
علاوه بر این در بُعد مسائل کلامی هم شبهات فرماندهان و مسئولین سپاه را جواب می داد. یادم است ایشان بحث تقوای مالی را مطرح کرده بود و می گفت بعضی وقت ها ممکن است متدینین تقوای فردی داشته باشند، نماز را سر وقت بخوانند و اخلاقشان خوب باشد ولی تقوای مالی نداشته باشند. یعنی آن دقت و توجهی که باید در بیت المال بکنند را نداشته باشند. این دقت و ظرافت ها هم از تقوای ایشان نشئت می گرفت هم از آگاهی و اطلاعاتی که به معارف اسلامی داشت. در حل مسائل اعتقادی و شرعی فرماندهان مسئولان پاسداران هم در سپاه نقش کم نظیری داشت. در یک کلام می توانم بگویم هر وقت آقای طاهری را می دیدم یا حضورش را در سپاه حس می کردم یک آرامشی به من دست می داد. این ها از تاثیرات آقای طاهری است.
*مختصری پیرامون ویژگی های ایشان بفرمایید!
تعابیر مقام معظم رهبری در پیامی که به مناسبت ارتحال آیت الله طاهری خرم آبادی صادر کردند بسیار گویاست. ویژگی های شخصیتی ایشان قبل و بعد از انقلاب در فضاهای سیاسی، بعد از رحلت امام، در زمان مقام معظم رهبری و ... فراتر از آثار حضور ایشان در سپاه است. یکی از ویژگی های مهم آقای طاهری هوشمندی ایشان بود. انسان بسیار زیرک و دانا بودند. در احادیث و روایات داریم که مومن باید کیئس و هوشمند باشد.
مصداق این حدیث را در زمان خودمان آقای طاهری خرم آبادی می دانم. بسیار هوشمندانه حرکت می کرد. البته لازمه حرکت هوشمندانه این است که آدم صبور هم باشد. آقای طاهری خرم آبادی صبور هم بود. یک هوشمند صبور بود. در انقلاب بعد از امام معدود افرادی هوشمند و صبور داشتیم که می توان از مقام معظم رهبری و آیت الله طاهری خرم آبادی به عنوان مصادیق این سخن یاد کرد. این صبر و تحمل را در آقای طاهری خرم آبادی بارها و بارها در حوادث سخت انقلاب دیدیم. ویژگی دیگر آقای طاهری حیا بود. آدم بسیار باحیایی بود. از رفتار، گفتار و کلامش کاملا حیا دیده می شد. مسئله دیگر تسلطش بر علوم اسلامی مثل فقه و اصول و کلام و مسائل سیاسی بود. حتی سال های آخر هم که ایشان را می دیدم گاهی وقت ها یک سؤالاتی می کرد که در اخبار خیلی محرمانه وجود داشت. یعنی مسائل سیاسی را با دقت پیگری می کرد. آگاهی های سیاسی بالایی داشت.
فرد عالم به زمان خودش بود. شرایط زمان خودش را درک می کرد. از دیگر ویژگی های ایشان این که اصلا اهل هیاهو و مصاحبه و تشخص پیداکردن و رساله دادن و این ها نبود. بیشتر دلش می خواست در گمنامی به سر ببرد تا این که در هیاهو باشد. از ویژگی های دیگرش علاقه به انجام کارهای بنیادین بود. همیشه دلش می خواست کارهای بنیادین انجام دهد. مثل همین موسسه بقیه الله که ایشان درست کرد. خب چند تن از خبرگان مجلس خبرگان از شاگردان و محصولات همین موسسه هستند. علاوه بر این در مدتی که در شورای نگهبان بودند به این نتیجه رسیده بودند که اظهارنظر فقهی در رابطه با مسائل مهم جاری کشور و مسائل حکومتی ساده نیست لذا مجمع فقهی شورای نگهبان را تأسیس کرد.
به ذهن ایشان رسیده بود یک مجموعه پژوهشی در رابطه با مسائل فقهی به وجود بیاید که به مجتهدین نظر بدهد. یعنی یک مجتهد باید پشتوانه فعالیت های پژوهشی فقهی هم داشته باشد. این ایده خیلی جالب و بنیادین بود. بعضی مراکز پژوهشی هستند که به دولتمردان و کارشناس ها مشورت می دهد. ایشان چنین مرکزی در نظر داشت تا به فقهای شورای نگهبان مشورت بدهد و کمک بکند. همچنین در سپاه تاکید زیادی بر آموزش داشت. اصولا ایشان اهل کارهای بنیادین بود. این هم تقریبا تناسب داشت با این که اهل هیاهو نبود. بیشتر می خواست که کارهای زیربنایی و ریشه ای انجام دهد تا کارهای سطحی و تبلیغاتی.
*در پایان خوب است خاطره ای هم از ایشان بفرمایید!
**خاطره ای هم از ایشان دارم؛ بعد از این که امام در بستر بیماری افتاد، آن روز های آخر خیلی نگران شدم که نکند خدای نکرده امام از میان ما برود. به ذهنم آمد که اگر خدای نکرده امام از میان ما رفت و خبرش پخش شد عکس العمل دنیا چیست؟ آیا از خلأ امام سوءاستفاده ای نمی شود؟ آیا به ایران حمله ای نمی شود؟ بعد به این نتیجه رسیدم که جنگی نمی شود اما احتمال دارد منافقین از مرزهای غربی وارد ایران شوند. منافقین در پادگان های عراق چهار پنج هزار نفر نیرو داشتند و صدام هم از آن ها حمایت می کرد. لذا به ذهنم آمد ممکن است منافقین از ناحیه کرمانشاه وارد ایران شوند. تقریبا 24 ساعت قبل از رحلت حضرت امام رفتم کرمانشاه، در قرارگاه آن جا مستقر شدم و به همه فرماندهان اعلام آماده باش کردم. فرماندهان خیلی تعجب می کردند که چرا آماده باش اعلام کرده ام. با دفتر امام هم تماس داشتم. وقتی از فرمانده لشگرها گزارش وضعیت نیروهایشان آمد دیدیم خیلی از لشکرها نیروهایشان کم شده و نیروی آنچنانی ندارند. چون چند ماهی می شد که آتش بس را پذیرفته بودیم و همه جنگ را تمام شده می دانستند. لشکرها به شدت از نیرو خالی شده بود.
عملا کسی به جبهه ها نمی آمد ولی این احتمال که منافقین از همین موقعیت که نیرو نداریم استفاده کنند و بیایند خیلی مرا مضطرب و نگران کرده بود. تماس گرفتم با دفتر امام که با احمد آقا یا مقام معظم رهبری صحبت کنم. قابل ذکر است که در شب رحلت حضرت امام(ره) هیأت رئیسه مجلس خبرگان در دفتر امام حضور داشتند. آقای طاهری خرم آبادی (که آن موقع دیگر در سپاه حضور نداشت) گوشی را برداشت. به آقای طاهری گفتم: «من کرمانشاهم و مراقبم. شما خیالتان راحت باشد ولی مشکلمان کمبود نیروی شدید است. اگر می توانید کمک کنید!» لرستان مجاور کرمانشاه است و تقریبا اولین استانی بود که می توانست به کرمانشاه نیرو بفرستد. ضمن این که جوانان لرستان به کوهستان آشنا بودند و در مناطق کوهستانی جنگیده بودند. آیت الله طاهری پس از تلفن من به علمای لرستان تلفن زده بود که نیرو بفرستید. واقعا یک قیامی شده بود. یعنی وقتی جوانان لرستان فهمیده بودند حاج آقا طاهری خواسته به جبهه بروند، با این که همه جنگ را تمام شده می دانستند و دنبال زندگی شان رفته بودند، جمعیت بسیار انبوهی از لرستان به کرمانشاه آمد. این ها را در لشکرهای کرمانشاه مستقر کردیم. البته بعد هم با مقام معظم رهبری صحبت کردم که الان این جا هستم و نگران نباشید. حدود ساعت یازده شب بود که گفتند امام به ملکوت اعلی پیوست.
*یکی از دلایل محبوبیت آیت الله طاهری اعتدالگرایی ایشان بود. این حتی در تشییع جنازه شان هم نمود داشت. غالب علما و بزرگان از همه طیف ها و سلیقه های فکری و سیاسی در تشییع ایشان شرکت و ابراز تاثر و تالم کرده بودند. این ویژگی ممتاز ایشان را تشریح بفرمایید! چنین خصوصیتی چقدر در هدایتگری مجموعه نظام موثر است؟
**اعتدالی که جناب آقای طاهری داشت یک اعتدال فعالانه بود؛ اعتدال منفعلانه نبود. یعنی در عین حال که معتدل بود خیلی در کاهش اختلافات فعال بود. اعتماد زیادی به ایشان بود. همین برخورد معتدلانه باعث شده بود هر دو جناح به ایشان اعتماد کنند و دوستش داشته باشند. تجربه نشان داده جامعه ما نیازمند اعتدال فعالانه ای است که در عین حال که از افراط و تفریط جلوگیری می شود به بی تفاوتی و انفعال کشیده نشویم. لذا شخصیت آقای طاهری خرم آبادی الگوی خوبی برای عبور کشور ما از شرایط فعلی است. چون ما هم اعتدال را می خواهیم و هم فعالیت و فعال بودن را. هر دو مورد نیاز ماست.
*از خصوصیات دیگر ایشان مراوده با بزرگان در زدودن بداخلاقی های سیاسی و اجتماعی بود. این خصوصیت در کشاندن فضای جامعه به سمت اخلاقی شدن چقدر مؤثر بود؟
**یکی از مهم ترین ارکان اسلام اخلاق است. یعنی قوانین اسلامی یا جامعه اسلامی بدون اخلاق اسلامی تحقق پیدا نمی کند و اجرا نمی شود. یکی از بسترهای اجرای اسلام اخلاق اسلامی است. حکومت اسلامی بدون پایه اخلاقی نمی تواند بر دل ها حکومت کند. مهم ترین ویژگی حکومت اسلامی حکومت کردن بر دل هاست. یک بُعد حکومت بر دل ها اعتقادات است، یک بُعدش هم اخلاق و رفتارهاست. بنابراین هر بداخلاقی سیاسی در جامعه اسلامی یک ظلم بزرگ به جمهوری اسلامی است. هر برخورد غیراخلاقی به جمهوری اسلامی آسیب و زیان وارد می کند.
*در تقویم انقلاب آمار شهدای روحانیت نسبت به جمعیتشان در مقایسه با شهدای اقشار دیگر در صدر قرار دارد. این پیشتازی در روحیه رزمندگان اسلام چه تاثیری داشت؟
**در طول جنگ در خط مقدم و سطوح فرماندهی و بُعد تبلیغات از دوستان روحانی استفاده می کردیم. جهاد اسلامی از این حضور پرشور برخوردار بود. طلبه هایی داشتیم که به عنوان تک ور و آر.پی.جی زن و تیربارچی بودند. طلبه هایی داشتیم که فرمانده توپخانه بودند. طلبه هایی داشتیم مثل آقای بشردوست که فرمانده قرارگاه بودند. طلبه هایی داشتیم که مبلغ بودند مثل شهید بزرگوار میثمی که نماینده ولی فقیه بود. روحانیت در جبهه در همه سطوح جنگ حضور داشت.
*متشکریم!
نماينده محترم استان فارس در مجلس خبرگان رهبري
در گذشت علوية مکرمه، همسر محترمة جنابعالي را صميمانه تسليت عرض مي کنم.
اميد است خداوند متعال،آن بانوي مؤمنه و صبور را در جوار لطف شفيع? محشر،صديق? اطهر،حضرت زهراي مرضيه سلام الله عليها مأوا داده،به جنابعالي،فرزندان گرامي و عموم بازماندگان صبر و اجر و دوام توفيق ،کرامت فرمايد.
محسن رضايي
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام