دکتر رضایی در جمع نیروهای حزب اللهی:
کد خبر: ۱۲۳|
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۹۱ - ۱۴:۴۳
حماسه 9 دی یک راهپیمایی است اما راهپیمایی با مفاهیم و معانی خاص و آنهم راهپیمایی به صورت خودجوش و داوطلبانه و از روی شعور سیاسی و آگاهی های سیاسی بنابراین همه اینها می تواند ویژگی یک حماسه باشد، حماسه چیزی جز اقدام بزرگ و آگاهانه و هدفمند و باشعور نیست.
حماسه 9 دی نشان دهنده شعور سیاسی و آگاهی های سیاسی مردم است
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دکتر محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع نیروهای حزب اللهی اظهار داشت: 

- حماسه 9 دی یک راهپیمایی است اما راهپیمایی با مفاهیم و معانی خاص و آنهم راهپیمایی به صورت خودجوش و داوطلبانه و از روی شعور سیاسی و آگاهی های سیاسی بنابراین همه اینها می تواند ویژگی یک حماسه باشد، حماسه چیزی جز اقدام بزرگ و آگاهانه و هدفمند و باشعور نیست. 

- خیلی از اینهایی که پُز 9 دی را می دهند در راهپیمایی نبودند، برخی امروز از 9 دی صحبت می کنند انگار که خودشان در خط مقدم 9 دی بودند در حالی که اصلا نبودند و حضور نداشتند. 

- 9 دی یک کار غیرحکومتی و غیر دولتی بوده است خود دولت و حکومت غافلگیر شدند اصلا انتظار آنرا نداشتند فعالان سیاسی هم اصلا انتظار چنین خیزشی را نداشتند و یکی از دلایل حماسی بودن 9 دی همین عدم انتظار و پیش بینی چنین حادثه ای بوده است. 

- من خودم که وسط راهپیمایی بودم احساس می کردم که انگار چشمه هایی ار انسان ها درست شده و مرتب از آن فوران می کند و از همه آدم ها هم بودند حتی از سبزها هم من می دیدم تو راهپیمایی هستند که از وحدت و ولایت و امام و شهدا دم می زدند در حالی که علامت های سبز هنوز در دستشان بود. 

- حماسه 9 دی پایان بخش هفت ماه درگیری ها و اغتشاشات داخلی کشور بود چون نه معترضین بر نیروهای دولتی می توانستند غلبه بکنند نه نیروهای دولتی می توانستند ماجرا را ختم بکنند. 

- حادثه عاشورا خیلی نقطه تعیین کننده ای بود عده ای از مردم تا آن موقع تماشاچی بودند و منتظر یک دلیلی برای حضور می گشتند. عاشورا یک علامت شفاف و آشکاری بود که خیلی از مردم تماشاچی حقیقت را یافتند و به دنبال آن حرکت کردند و آن حقیقت هم این بود که ادامه چنین وضعی هم به ضرر مردم است هم به ضرر نظام و اگر کسی هم حرفی دارد غیر از طریق خیابان رفتار بکند؛ هفت ماه سرمایه گذاری مردم و فعالیت های مردم خوابیده بود و ادامه این روند غیر ممکن بود. مردم دنبال یک تکیه گاهی می گشتند که با آن به صحنه بیایند این تکیه را در عاشورا پیدا کردند. 

- به جای اینکه بعضی ها بیایند کاسبکارانه با حادثه 9 دی برخورد کنند بهتر است از امام حسین(ع) و عاشورا تشکر کنند که کشور ما را نجات داد. 

- تمام کسانی که بعد از 9 دی به مخالفت ها ادامه دادند افراد ضدانقلاب و وابسته به خارج بودند و کسانی بودند که از مسیر و چهارچوب انقلاب و نظام خارج شده بودند. 

- حوادث بعد از 88 یک اعتراض اجتماعی بود که به فتنه بزرگی تبدیل شد مردم عمدتا ابهاماتی داشتند که روز یکشنبه به خاطر حرف های که آقای رئیس جمهور زد و گفت اینها و خس و خاشاک هستند ناراحت و عصبانی شدند به این وسیله یک آتشی به این ابهامات زده شد و گُر گرفت و لذا دوشنبه که مردم به راهپیمایی آمدند همه روی دهان شان چسب زده بودند یعنی اینکه ما قصد مخالفت با نظام و درگیری نداریم یک نفر بیاید و ابهامات ما را جواب بدهد. البته در انتهای راهپیمایی عده ای به پایگاه بسیج حمله کردند که متاسفانه از سوی معترضین محکوم نشد و صف ها را جدا نکردند. البته این قضیه را می شد یک ماهه جمع کرد اما چند اتفاق افتاد که می تواند تجربه سیاسی برای ما باشد اول تجربه این است که آن دو نفری که مدیریت این تظاهرات را بر عهده داشتند این را از چهارچوب اجتماعی خارج کردند و چهارچوب سیاسی به آن دادند و چون سیاسی شد آبستن نفوذپذیری شد و در آن نفوذ صورت گرفت و بعد که در آن نفوذ صورت گرفت به انحراف رفته و بعد از انحراف در مقابل نظام قرار گرفت یعنی یک فرآیندی را دنبال کرده است و گرنه دو سه میلیون که مخالف نظام نبودند. فتنه گرانی که ساله ها در کمین چنین شرایطی بودند وارد اعتراضات مردم شدند و آن را به فتنه بزرگی تبدیل کردند. 

- اگر چند کار انجام می شد این اتفاقات نمی افتاد اول اینکه آن دو نفر در همین سطح اعتراضات اجتماعی قضیه را نگه می داشتند و شکایات را به شورای نگهبان می بردند مثل من. روز شنبه بعد از خطبه های نماز جمعه رهبر معظم انقلاب، شورای نگهبان از ما سه نفر دعوت کرد من رفتم ولی آن دو نفر نرفتند. من رفتم و شکایت را به آنها دادم آقای مدرسی یزدی گفتند که مطمئن باشید که ما بررسی می کنیم که البته پس از اعلان نتایج توسط شورای نگهبان من هم به نتایج احترام گذاشتم. 

- در حوادث 88 دو تا اشکال بود یکی اینکه رهبران معترضین توانایی اداره آن جمعیت را نداشتند و دوم اینکه از طریق قانونی هم عمل نکردند. 

- ما باید نسل سوم و چهارم را با دست نسل اول و دوم آماده کنیم تا آینده را تحویل آنها بدهیم . 10 سال آینده نسل اول و دوم بالای 70 سال است پس ما فقط 10 سال وقت داریم که آنها را آماده کنیم . آیا 10 سال کافیست؟ ما باید از 10 سال پیش شروع می کردیم و خیلی از فرصت ها را از دست داده ایم تا رسیده ایم به دقیقه 90. لذا الان هم وضع فعلی ما با تحریم های اقتصادی مواجه شده است طی سال های آینده از شرایط اقتصادی و فشارهای اقتصادی عبور خواهیم کرد و از طرفی نسل سوم و چهارم مثل آقای حسن باقری، آقای احمد کاظمی ، آقای همت، آقای احمد متوسلیان آنها را درست کنند. 

- مدت ها منتظر بودم تا فرصتی پیدا شود و این آینده سازی را انجام دهیم اکثر این قهرمانان ملی که الان اسم و آدرسشان خیابان هاست کسی اینها رو نمی شناخت آدم های گمنامی بودند هنر امثال من این بود که پرده از روی چهره مظلومانه این قهرمانان ملی برداشتم یک مرتبه معجزه شد یعنی سال اول جنگ هرچه ایران حمله می کرد شکست می خورد سال دوم که این آدم ها به صحنه آمدند تمام سرزمین ها را آزاد کردیم .پس چنین آدم هایی و جوان هایی در جامعه ما هستند پس بهترین راه برای رسیدن به دو هدف "عبور از شرایط سخت امروز" و "آماده کردن نسل سوم و چهارم"، برای آینده این است کا ما از طریق دومی، مسئله اولی را حل کنیم. ما می توانیم این کار بکنیم اما مشروط بر اینکه ما این قهرمانان ملی را بشناسیم و به آنها عرصه و میدان بدهیم و از اشتباه کردن آنها نترسیم بالای سر آنها نقش مربیگیری را داشته باشیم. 

- نسل اول و دوم متاسفانه نتوانستند مربیگری بکنند بلکه ریاست کردند ما باید ریاست را در سال های آینده تبدیل به مربیگری کنیم رفتن روی این صندلی ها و پشت این میزها نشستن و ریاست کردن دیگر در 10 سال آینده جواب نمی دهد نه شرایط جاری را می توان عبور داد نه آینده را می شود به نسل سوم و چهارم سپرد. 

- در خصوص فاصله گرفتن نسل سوم و چهارم از انقلاب و نسل اول و دوم، من نسل اول و دوم را مقصر می دانم. 

- به نظر من خواص در جریان فتنه کم آوردند آنها در یک انفعالی افتاده بودند چون اکثرا مرد بحران نبودند خیلی از آدم هایی که مطرح بودند در میدان شرایط سخت دهه اول انقلاب نبودند بعضی ها هم که بودند نتوانستند جمع بندی درستی داشته باشند برخی هم ناراحت بودند حقیقت را می دیدند اما به خاطر ناراحتی که از نظام داشتند کوتاه آمدند فکر کردند که در اثر این حوادث نظام پیش آنها می رود و به آنها التماس می کند و از آنها خواهش می کند و برای همین حضور جدی پیدا نکردند و گرنه اگر یک نفر مثل احمدآقا پیدا می شد کسی که کنار امام چندتا فتنه را خاموش کرد، دست این دو نفر را می گرفت و می برد خدمت رهبر انقلاب همان یک ماهه قضیه تمام می شد چنین کسانی بودند ولی این کار را نکردند حالا یا معتقد نبودند یا ناراحت بودند یا فکر می کردند که باید رفت و التماسشان کرد تا جلو بیایند. البته خودشان می گویند که ما می خواستیم ولی نگذاشتند من خودم تا الان این موضوع را قبول نکردم چون من خودم جزو کسانی بودم که تلاش کردم یکی دو نفر از این چهره ها را وادار بکنم که چنین کاری بکنند ولی موفق نشدم. 

- من اگر رئیس مجلس بودم اگر رئیس مجمع بودم و یا رئیس قوه قضائیه بودم اگر امکان حکومتی می داشتم همان دو سه هفته اول ماجرا را تمام می کردم البته نه از طریق برخورد کردن. 

- الان دیگر میانجیگری مهم نیست چون اولا هنوز هم من در آن پست ها نیستم و دوما به دلیل گذشت زمان صورت مسئله عوض شده است اگر همان هفته های اول یکی از این آقایان می توانست این ماجرا را تمام می کرد مثل احمد آقا که رفت آقای طالقانی را از شمال پیدا کرد و سوار پیکان کرد و گازش را گرفت و آورد پیش امام و آقای طالقانی هم بعد از ملاقات امام یک مصاحبه قوی در حمایت از امام کرد و همه آن ماجرا تمام شد. 

- حسادت ها و اختلافاتی که بعضی از آقایان بعد از امام نسبت به رهبری داشتند، در حوادث بعد از انتخابات بی تاثیر نبود و گرنه اگر همه دور رهبر معظم انقلاب جمع می شدند رهبری بعد از آنکه این ماجرا خاتمه پیدا می کرد یک دستی هم به سر و صورت این طرفی ها می کشید و آنها الان در یک وضعیت بسیار مناسبی به سر می بردند یعنی رهبری این طور نبود که اگر آنها فداکاری می کردند ایشان این فداکاری را بدون پاسخ می گذاشت؛ یعنی اگر آنها در جهت منافع ملی از منافع خودشان می گذشتند حتما به این فداکاری پاسخ داده می شد. 

- حوادث 88 تجربه گرانسنگی است برای احزاب و گروه ها و جناح ها و برای خود دستگاه دولتی. زیرا دستگاه های دولتی هم ضعف هایی داشتند و آموزش های لازم را ندیده بودند؛ چرا غافلگیر شدند؟ آنها نباید غافلگیر می شدند خود دستگاه های اجرایی هم ضعف داشتند، فعالان سیاسی ضعف داشتند و معترضان هم اشکالاتی داشتند. 

- بهترین استفاده از 9 دی این است که از آن به عنوان یک تجربه گرانقیمتی برای آینده این کشور به کار ببریم. 

- من هنوز در مورد کاندیداتوری خودم چیزی اعلام نکردم ولی اگر این طور بشود اولین مساله من مساله اقتصاد و زندگی مردم خواهد بود یعنی حل مساله اقتصادی همراه با آرامش در زندگی یعنی اولویت برای من اقتصاد است اما اقتصادی که بر مبنای زندگی باشد.

 
ارسال نظر