به گزارش بولتن نیوز، محسن رضایی در ابتدای سخنانش با اشاره به این که بحث اقتصاد مقاومتی، موضوعی چند بعدی و چند لایه است، به تبیین نظرات خود در این باره و در خصوص مذاکرات هسته ای پیش رو پرداخت. آنچه در ادامه می خوانید، متن پرسش و پاسخ او در برنامه نگاه یک دیشب است که تا 7 دقیقه بامداد امروز به طول انجامید.
چه لزومی دارد اقتصاد مقاومتی را برای کشور ترسیم کنیم؟
ما
در هر جایی مسئله را مردمی کردیم موفق شدیم. هر گام امنیت و دفاع را مردمی
کردیم، موفق شدیم. بحث اقتصاد مقاومتی این است که چرا وقتی در کاری موفق
بودیم کنار بگذاریم ولی دنبال راهی برویم که دولتی است. در اقتصاد مردم،
بخش خصوصی هم هست، تعاونی نیز هست، کارآفرینی های فردی نیز هست. یک فرد پشت
کامپیوتر می نشیند و یک بنگاه را شکل می دهد و اداره می کند.
یک سال و 4 ماه از ابلاغ سیاستهای اقتصادمقاومتی می گذرد.
از شما نقل شده از سال جاری نظارت بر این سیاستها به دبیرخانه مجمع واگذار
شده، تا الان اجرای این سیاستها از سرعت کافی و لازم برخوردار بوده؟
اولین
گزارشهای ما طی ماههای آینده بیرون می آید که در اختیار مجمع قرار می
گیرد. آمار و اطلاعات دقیقی را در این رابطه خواهیم داد. تا الان جمع بندی
ما این است که دولت در زمینه های ابلاغ بخشنامه ها و توجیه فرمانداران و
استانداران تلاش خوبی انجام داده. هیچ استانی نیست توجیه نشده باشد و هیچ
بخشی نیست که در دولت بخشنامه نگرفته باشد. اما در بعدا اجرا اجازه بدهید
تا گزارشهای ما تکمیل شود.
در این مدت چه کارهایی باید انجام می شده که انجام نشده؟
یک
ضعف اساسی در کشور را باید گفت و از همه خواهش می کنم دلسوزانه راهی دبرای
آن پیدا کنند. در کشور ما افکار درست خیلی زیاد است، ولی اجرا نمی شود. در
مدیریت یک بحثی داریم به نام اداره و مدیریت. در بعد اقتصاد کشور را خوب
داریم اداره می کنیم ولی مدیریت نمی کنیم. در اداره، که عرصه سیاست کلان
است و این باید تعیین شود که هر وزارتخانه ای کارش چیست، خوب عمل می کنیم و
خوب می فهمیم و بخشنامه می دهیم. ولی این سیاستها و این محدوده ها تا
بخواهد تبدیل به اجرا، درآمد کالا و خدمات شود، شکاف داریم.
این شکاف از چیست؟
از خیلی مسایل است، از فرهنگ
گذشته که به ارث رسیده، دیگر اینکه نحوه تعامل دولتمردان ما با اقتصاد
اشتباه است. برخی مردم را منتظر دولت نگه می دارند. به جای بسیج توانمندی
مردم، آنها را به یارانه و کالا و خدمات دولتی وعده می دهند. برخی نیز به
آسمان آمریکا نگاه می کنند و می گویند همین فردا کالا و خدمات آمریکایی
وارد خانه شما می شود.
این مسئله ناشی از چیست؟
این بخشی اش فرهنگی
است. طوری در جامعه فرهنگی ما کار شده که نوعی خودباختگی پیدا شده و باور
نداریم به خود. اعتماد به نفس در اقتصاد ما ضعیف شده. در ذهن برخی هست که
امکان ندارد ما بتوانیم کالای باکیفیت تری از غرب درست کنیم. اینطور تبلیغ
می کنند. این سیر تاریخی دارد و 200 سال است این نوع تفکر در اقتصاد کشور
شکل می گیرد. بخشی نیز رفتار دولتی ها و مجلسی ها وما دولتمردان است. به
جای تقوت اعتماد به نفس و دادن امکانات به جوانان، آنها را می رانیم. ما در
زمان جنگ یک جوان 19 ساله را فرمانده لشکر کردیم و او 10 هزار نفر را
اداره می کرد. الان به جوان 30 ساله و 40 ساله نیز اعتماد نمی کنیم. چون
خودباوری نداریم از بیرون می آیند تا وضع ما را درست کنند. ما حرف خوب زیاد
می زنیم ولی این سیاستها باید تبدیل به اجرا شود. هر کدام از روسای عزیز
کشور که باید سیاستهای مقام معظم رهبری را اجرا کنند تا فرمانداران و
استانداران، وقتی با مردم حرف می زنیم، مردم می گویند عجب آدمهای خوبی
هستند و چه حرفهای خوبی می زنند. خب از این حرفهای خوب باید عمل دربیایدو
اینجا ما اشکال داریم. این اشکال در سیاست و امنیت و دفاع حل شده ولی در
اقتصاد و فرهنگ ما نتوانستیم مدیریت را پابه پای اداره کشور بالا ببریم.
برخی می گویند تحریمها این فرصت را پیش آورده، نظر شما در این باره چیست؟
اقتصاد
مقاومتی اصلا ناشی و محصول یک بیداری است.اگر تحریمها به این صورت نمی شد،
نخبگان کشور به اقتصاد مقاومتی روی نمی آورند. این سنگر بیدارباش بود. ما
متوجه شدیم که امکانات درونی ما بسیار گسترده است. قبلا هم این حرفها را می
زدیم ولی بعد از تحریم بیشتر متوجه شدیم امکانات درونی ما، نیروی انسانی،؛
منابع، معادن، ظرفیتهای فیزیکی ما چقدر گسترده است.
ما از داخل با
تحریم مواجه شدیم. ما 80 به 20 مشکل داخلی داریم. یکی از این مشکلات نظام
اداری کشور است که 80 درصد بودجه دولت خرجش می شود و 20 درصد خرج کارهای
عمرانی می شود. این نظام اداری که از زمان رضاشاه درست شده، تحول در آن شکل
نگرفته، فساد آلود است و فساد را در درون خود گسترش می دهد. اگر این را
برطرف کنیم، همین می تواند وضع ما را بهتر کند.
ما با این سئوال مواجهیم که چرا اینقدر سفته بازی و واسطه گری رواج دارد؟
اقتصاد
طبیعتی اش است که وقتی تولید کم می شود سفته بازی افزایش می یابد. وقتی
تولید افزایش می یابد، سفته بازی کم می شود. وقتی تولید نباشد، پول به سمت
سفته بازی و دلالبازی می رود. در اقتصاد مقاومتی برای خلاص شدن از دست
دلالها باید زنجیره ارزش را تکمیل کرد. این زنجیره از تولید است تا
بازاریابی. از علم و فناوری تا بسته بندی و فروش در بازار است. اگر این
وسط، 20 دست قرار بگیرند، مانند این است که عسل یک کندو را برای اینکه به
دو خانواده بدهید به 10 خانوار می دهیم. ولی وقتی بازارها را درست تعریف
کنید، سهم هر خاتوار بیش از گذشته می شود. اقتصاد مقاومتی این ظرفیت را
ایجاد می کند تا درآمدهای خانوارها هم بیشتر شود.
نیروی انسانی ما ظرفیت این تغییر را دارد؟
ببینید
اکثر تحصیل کرده های ما که مدرک گرفتند در ارتباط با علوم انسانی است که
دکترا و فوق لیسانس گرفته اند. علوم انسانی ظرفیت محدودی دارد، نیازهای
کشور به تحصیل کرده های علوم انسانی، محدود است ولی اگر کار و تولید باشد
بسیاری از کسانی که فارغ التحصیل علوم انسانی هستند در عمل ازطریق یادگیری
ضمن عمل، می توانند دانش تجربی به دست بیاورند. باید متناسب با برنامه
ریزی، کار کنیم. در یکی از بندهای اقتصاد مقاومتی این آمده. الان خیلی از
استانداران کشور اختیار ندارند.
ولی شما گفنتید که بخشنامه ها به خوبی در کشور صادر شده؟
وقتی
یک استاندار برای یک کار باید برود تهران، این شدنی نیست. استاندار سابق
یزد می گفت برای زدن یک دکل برق در یزد، تا نیامدیم از تهران از وزیر مجوز
نگرفتیم، این درست نشد. این نظام اداری کشور را قفل کرده. وقتی شما به
استانداران، فرمانداران و مردم اختیار بدهید، شروع به برنامه ریزی می کنند.
شما قرار بود اقدامات اقتصاد مقاومتی را پایش کنید، این موضوعات چه شد؟
این
حرفهایی که الان می زنیم نتیجه نظارتهاست. به مسئولان منعکس می کنیم که
اگر می خواهید اقتصاد مقاومتی اجرایی شود باید اختیار داد. بدون اختیار
دادن به مردم، فرمانداریها و استانداریها، اقتصاد مقاومتی یک کاغذ مقدس در
تاقچه می ماند. یکی از راههای عملیاتی کردن، رقابتی کردن است. آذربایجان و
با اصفهان و خوزستان رقابت کند. در انقلاب و جنگ اینطور بود. بدون ایجاد
رقابت بین استانها و شهرستانها و بخشهای مردم نمی شود اقتصاد مقاومتی را در
کشور درست کرد. اگر آذربایجان کالایی برای عرضه به اصفهان نداشته باشد،
بازاری شکل نمی گیرد و اگر بین شهرهای اصفهان، کالایی برای مبادله با
همدیگر نداشته باشند، این اقتصاد راه نمی افتد. اگر اقتصاد را درست تعریف
کنیم، با همین تولیدها، درآمد مردم 2 تا 3 برابر خواهد شد.
این که می گویند ایران بازار 80 میلیونی دارد پس چیست؟
این
بازار فعال نیست. باید شهرستانها تولید داشته باشند. اگر استانها کالایی
داشته باشند با همدیگر مبادله کنند، خیلی وضع اقتصاد مردم تغییر می یابد.
نباید همه بحثها را به تحریمها مربوط کنیم. اگر همین فردا تحریمها برطرف
شد، یک خوشحالی زیادی به وجود می آید و 3-4 ماه بعد، دوباره اوضاع مانند
همین وضعیت می شود و مردم می گویند چرا اتفاق مهمی نیفتاد. اتفاق مهم این
است که باید دست به زانوی خود بگیریم. باید تحریمها را بردارند. اگر
بردارند، فضای بین المللی برای ما باز می شود. بخش اعظم بازار منطقه دست
خودماست و هیچ کس نمی تواند چیزی بگوید چون کنترل داریم. بازار بین المللی
با تحریم مواجه شده، ولی بازارهای غیرفعال زیادی داریم که باید فعال کنیم،
همین درآمد مردم 2-3 برابر می شود.
رقابت مقدسی در دوران دفاع مقدس بر اساس باور و ایمان شکل گرفت. برای اقتصاد مقاومتی این باورها چگونه تعریف شده؟
علت
اینکه باور اینطوری شکل نگرفته، جای دیگری است. جامعه ما آمادگی دارد.
الان ماه رمضان است و خیلی از مردم روزه می گیرند. آنهایی که روزه نمی
گیرند، نیز احترام می گذارند. در ایام محرم و صفر ایران چه وضعی پیدا می
کند. مردم آمادگی حرکت جمعی را دارند. در چین و کره جنوبی، می بینید مردم
وقت خود را تلف نمی کنند. جوامع آمادگی حرکت جمعی را دارند، ولی یک جامعه
ای را در تردید و ابهام و سردرگمی نگه می دارند. امروز رابطه برقرار می
شود، فردا برقرار می شود؟ جامعه ایران 200 سال است در تردید است. در سیاست،
امنیت، دفاعی و هسته ای، این تردید راکنار گذاشتیم. این تردید در اقتصاد
نیز باید کنار برود. یعنی عده ای که در صدر اقتصاد ایران نشسته اند و
اقتصاد را با تردید مواجه کرده اند، باید پایشان را بیرون بکشند. باید
صادقانه دست به دست هم بدهیم و وضعیت اقتصاد کشوررا درست کنیم. رهبر انقلاب
با زحمتی که کشیدند و 24 بندی که در اقتصاد مقاومتی نوشتند، ملت را می
تواند دور هم جمع کند تا پیشرفت کشور سر و سامان یابد و مشکلات کشور نیز حل
و فصل شود.
در اقتصاد مقاومتی از استعدادها و ظرفیتهای کشور چطور بهره برداری می شود؟
اقتصاد
مقاومتی حرفش این است که ما منابع را خام فروشی نکنیم. یعنی معادن کشور
باید تبدیل به فرآورده و محصول یا حداقل مواد واسطه ای شود. وقتی معدن را
خام می فروشید یک ششم قیمت آن را عرضه می کنید. اگر نفت و گاز را تبدیل به
محصول نهایی کنیم از هر بشکه نفت یا هر متر مکعب گاز، 10 تا 15 برابر بیش
از خام فروشی درآمد به دست می آید. مسئله بعدی استفاده بهینه از منابع است.
از آب و خاک و طبیعت ما خوب استفاده نمی کنیم. اقتصاد مقاومتی استفاده
حداکثری از منابع است. یکی از دوستان در کرمان گفت در 40 سال گذشته 40
میلیارد دلار پسته فروخته اند. ولی آبی که برای این صرف شده بالای 50
میلیارد دلار است.و اکثر این پول نیز وارد کشور نشده. اقتصاد مقاومتی می
گوید این کار درست شود. چرا سرمایه به بیرون برود. اگر محیط کسب و کار ما
درست شود، خیلی از کسانی که درآمدها داخلی از زمین و پول مردم برمی دارند و
به خارج می برند، ناچار می شوند به داخل بیایند و سرمایه گذاری کنند.