کد خبر: ۲۲۵۴|
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۴ - ۲۲:۱۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
متن کامل سخنان دکتر رضایی در مراسم رونمایی از کتاب ره، رهرو، رهبر
 به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دکتر رضایی ؛ دکتر محسن رضایی ، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ، در برنامه رونمایی از کتاب "ره ، رهرو،  رهبر" در تاریخ دوشنبه 13 مهر سال جاری به ایراد سخنانی درباره جایگاه رهبری و شخصیت حضرت امام خمینی (ره) پرداختند که پیش از این بخش هایی از آن در رسانه های کشور منتشر شد. آن چه در پی می آید متن کامل سخنان دکتر رضایی است:

 بسم الله الرحمن الرحیم

      ابتدا به سهم خودم فاجعه غم‌بار منا را به خانواده های داغدار حجاج ما که مظلومانه در کنار حرم امن الهی کشته شدند و همچنین به ملت بزرگوار ایران اسلامی تسلیت عرض می کنم ، باید تشکر کنم از دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری که به کارهای اساسی در آشنایی جوانان امروز کشور ما با فلسفه و راه و اندیشه های امام پرداخته و آثار خوبی را در این زمینه تنظیم و چاپ کردند، مخصوصاً این اثر جدید "ره، رهرو، رهبر" که از زبان و کلام رهبر فرزانه انقلاب در مورد امام، تدوین و تهیه شده است. خلاء این نوع کارها در کشور ما کاملاً مشاهده می شود. نمی‌ توان درباره کتابی که امروز مراسم رونمایی آن برگزار می‌شود ، سخن بگوییم اما در مورد  رابطه امام با رهبر انقلاب صحبت نکنیم.

ولایت یک راه است. راهی از خدا تا خدا  ، قران مجید می فرماید: " إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ "[1] ولایت یک راه است، یک مقطع نیست. ‌ولایت و ولایتمداری دوره‌ای کوتاه نیست و راهی است که باید تداوم پیدا کند. مهم تداوم این راه است. این راه نباید این گونه باشد که از یک جا شروع بشود، ولی در یک نقطه قطع شود. مانند یک جاده که سیلی می آید و آن جاده را قطع می کند و با خود می برد. بنا بر این راه و تداوم راه هر دو مهم است.

سه رویداد مهم

   در سال پایانی حیات حضرت امام (ره) سه رویداد مهم اتفاق افتاد که هر سه به این راه مربوط می شود. امام سه تصمیم سرنوشت ساز در سال 67 و قبل از رحلتشان گرفتند که به تداوم راه ولایت کمک بسیار زیادی کرد. یکی مساله جنگ و پایان جنگ و دیگری تعیین تکلیف سیاسی آیت الله منتظری و سوم اصلاحاتی بر قانون اساسی ایران بود. این سه اتفاق ، سرنوشت ساز بود که اگر هرکدام اتفاق نمی افتاد این راه را با مشکل مواجه می کرد.  

جنگ تحمیلی به یک ظرفیت بزرگ معنوی و سیاسی تبدیل شده بود که غیر از امام خمینی (ره) کسی نمی‌توانست پایان جنگ را سامان دهد و اگر می ماند معلوم نبود که آیندگان چه برخوردی با آن می کردند.

قانون اساسی هم یک اشکالاتی داشت. از جمله موادی مثل شورای رهبری و عدم تمرکز در قوای مجریه و قضاییه و مباحث و مسایلی دیگر که اگر در زمان حیات امام قانون اساسی اصلاح نمی شد، مشکلات جدی ای به وجود می آمد و" راه" و "ادامه راه" را با مشکل مواجه می کرد.

در مورد آیت الله منتظری هم ، ایشان به عنوان قائم مقام رهبری معرفی شده بود و به دلیل اینکه نتوانست از آزمایش هایی که بر سر راهش قرار گرفت، عبور کند از قائم مقامی رهبری برکنار شدند ، در حالی که امام آزمایش‌هایی را در مسیر زندگی سیاسی مقام معظم رهبری قرار داد و موجب رشد وموفقیت بیشتر ایشان در زندگی سیاسی اش گردید. بطوری که امام در پایان هر آزمایش ایشان جملاتی را فرمودند که وقتی تاریخ را مطالعه می کنید در می یابید که جملات کاملا حساب شده و در رابطه با آینده بوده. هیچ گاه فراموش نمی کنم که وقتی رهبر انقلاب از آزمایش ولایت فقیه سربلند بیرون آمد ، امام نسبت به ایشان فرمود شما مثل خورشید می درخشید. هرچند که پس از امام مجلس خبرگان رهبری ایشان را با رای قاطع به رهبری انتخاب کردند ولی قبل از آن حضرت امام همه راه آینده را فراهم کرده بود.

 

امام بنیانگذار انقلاب اسلامی

امام در سال پایانی عمر پر برکت خود آینده را و نقشه راه ولایت را مشخص کردند ، در اواخر سال 67 و زمانی که بحث اصلاح قانون اساسی مطرح شده بود. دو نکته در ذهن من بود. یکی تجاربی بود که از اداره جنگ به دست آورده بودیم ، به ذهنم می آمد که نباید این تجربیات کنار بماند و حتماً باید در قانون اساسی جایگاهی برای آن درنظر گرفته شود. ازطرف دیگر ذکر بنیانگذاری انقلاب برای امام تا از انحرافات بعدی بکاهد.

به ذهنم آمده بود که حادثه بزرگ انقلاب که در زمان حضرت امام صورت گرفته و جمهوری اسلامی بنیانگذاری شده است،  بعد از امام ممکن است مثل سایر انقلابات انحرافاتی شکل بگیرد ، لذا کمتر از یک ماه به رحلت امام خمینی باقی مانده بود که نامه‌ای را به ایشان نوشتم و در آن خواستم تا مبانی و اصول انقلاب از سوی بنیانگذار آن تدوین شود و در قانون اساسی راه پیدا کند .

در این نامه اشاره شده بود:  "با توجه به سرمایه گذاری عظیم امت شهید پرور ما در تحقق ایده ها و آرمان های اسلامی که از زبان و قلب مقدس حضرت امام جاری و در شرایط حساس و تعیین کننده ای خطوط سیاسی انقلاب ترسیم شده و ایشان با عنایات خاصه خداوندی امت اسلامی را به موفقیت های بزرگ رسانده بود و از پیچ و خم های خطرناک به سلامت عبور داده بودند، بدون شک در چنین فرازهای حساس و تعیین کننده ای سرنوشت و آبروی اسلام رقم زده می شد و کوچک ترین شکست به نام اسلام ثبت می شد. الهامات الهی به قلب نورانی رهبری جاری و تصمیمات ایشان با این الهامات عجین گشته و معلوم نیست چنین موقعیتی در آینده باز هم نصیب ملت ما شود لذا با توجه به اینکه هر نوع تغییر در مبانی انقلاب اسلامی ممکن است خدای نکرده موجب بروز اشکالاتی شود  پیشنهاد ما بدین شرح است: در اصل دوم قانون اساسی که بیانگر پایه های بنیادی جمهوری اسلامی است پس از بند شش ابتدا قید شود :

الف) تدوین مبانی و اصول اعلام شده انقلاب از سوی مقام بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران. "

بعد از رحلت حضرت امام از احمد آقا درباره انجام خواسته مذکور سوال کردم. حاج احمد آقا بعد از پیگیری‌های من اعلام کرد روحیه حضرت امام با عنوان شدن نامش به عنوان بنیانگذار انقلاب هماهنگی ندارد و درنتیجه خواسته من محقق نشد.

اما چند سال بعد و در زمانی که مقام معظم رهبری به رهبری ایران برگزیده شده بودند،  آرام آرام دیدم که این دغدغه من روز به روز بر طرف می شود. کلام آقا، منش ایشان،  روش ایشان، سیر و سلوک ایشان هر روز به امام خمینی نزدیک تر، جدی تر و قوی تر می شود. بطوری که می توان گفت که رهبر انقلاب آیینه تمام نمای امام راحل هستند. در کتاب " ره، رهرو، رهبر" الحمد الله فراوان در این باره مطلب وجود دارد و تشکر می کنیم از آقای مطهری نویسنده این کتاب و امیدواریم با این روحیه جهادی این راه را ادامه بدهند. در این کتاب نمونه های زیادی است که مقام معظم رهبری درباره امام به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی صحبت می کنند. چقدر عاشقانه و چقدر مریدانه. به چند جمله اخیر رهبر انقلاب در سالگرد رحلت حضرت امام در خرداد سال جاری توجه کنید:

"امام مظهر عینی حرکت عظیمی است که ملّت ایران آغاز کرد و تاریخ خود را متحوّل کرد؛ امام بنیان‌گذار یک مکتب فکری و سیاسی و اجتماعی است. ملّت ایران این مکتب را، این راه را، این نقشه را پذیرفت و در آن مشغول حرکت شد؛ادامه‌ی این راه بستگی دارد به اینکه این نقشه‌ی راه، درست شناخته بشود؛ بدون اینکه امام را درست بشناسیم - به‌معنای شناخت اصول امام - این نقشه‌ی راه، شناخته نخواهد شد. "[2]

درجایی دیگر از همان سخنرانی می فرماید:

 
"منظومه‌ی فکری امام دارای خصوصیّات کامل یک مکتب فکری و اجتماعی و سیاسی است. اوّلاً متّکی و مبتنی بر یک جهان‌بینی است که این جهان‌بینی عبارت است از توحید. همه‌ی فعّالیّت او، همه‌ی منطق او مبتنی بود بر توحید که زیربنای اصلی همه‌ی تفکّرات اسلامی است."[3]

همانطورکه ملاحظه می کنید هیچ کسی حتی از شاگردان امام و منسوبین امام تاکنون به این صراحت وشجاعت و وفاداری وتواضع و ارادت نسبت به امام سخن نگفته است. رهبر انقلاب وفاداری وعشق و علاقه خویش را طی این بیست و هفت سال بارها نشان دادند. این کتاب درضمن آنکه یک عشق نامه است که حکایت از سخن یک عاشق نسبت به مراد خود دارد در عین حال یک مانیفست از اندیشه و رفتار و راه امام دارد.

 

رابطه امام با رهبر انقلاب

  یادم می آید پس ازعملیات رمضان اختلافات ارتش وسپاه اوج گرفت. برادران ارتش می گفتند باید وحدت فرماندهی باشد ولی ما معتقد به فرماندهی مشترک مثل گذشته بودیم. چرا که با کمک آن توانسته بودیم پیروزی های شگفت انگیزی برسیم. ولی پس ازعملیات رمضان من هم قانع شدم که باید جنگ فرماندهی واحد پیدا کند. البته تجربه تلخ فرماندهی بنی صدردرذهن ها وجود داشت. من دیدم که بهترین فرد برای این کار مقام معظم رهبری است. رفتم خدمت امام و به ایشان عرض کردم که ما در اداره جنگ مشکل پیدا کرده ایم جنابعالی یک نفر را بالای سر ما و ارتش بگذارید . امام فرمود که چه کسی ؟ من گفتم آیت اله خامنه ای هم مورد قبول ارتش است و هم ما. امام دست مرا گرفت و فرمود من خودم هم ایشان را درنظر داشتم شما به کسی چیزی نگویید. یک هفته بعد حکم تمشیت امور سپاه و ارتش از سوی امام برای مقام معظم رهبری صادر شد.   

آیینه تمام نمای امام

   من مقام معظم رهبری را آیینه تمام نمای امام می دانم. هم سیره ، هم سنت ، هم در منش ،  هم در روش  و هم درمرام وکلام ، همه "امام گونه" است. مهمترین سند اینجانب رفتار وگفتار ومنش رهبری طی این بیست وهفت سال است. گویی که دوره دوم تربیت رهبر انقلاب درمکتب امام طی ده سال پس از ایشان به ثمر نشست وخمینی دیگری پس ازامام به ظهور رسید.

این کتاب (ره، رهرو، رهبر) نشان می دهد که رهبر انقلاب مرزبان بزرگ حریم اندیشه و آرمان امام است.

مولوی تعبیری دارد که "نوریان مر نوریان را طالبند" . شما مصداق این مصرع را در نگاه عاشقانه رهبری به امام که همراه با توصیف دقیق و معرفت کامل اوست را در این عبارات ببینید :

"امام(ره)، خصلتهای گوناگونی داشت: بسیار خردمند و عاقل و متواضع و هوشیار و زیرک و بیدار و قاطع و رئوف و خویشتندار و متقی بود. نمی شد حقیقتی را در چشم او واژگونه جلوه داد. دارای اراده‌یی پولادین بود و هیچ مانعی نمی توانست او را از حرکت باز دارد. انسانی بسیار دلرحم و رقیق بود؛ چه در هنگام مناجات با خدا که از خود بی خود می شد، و چه در هنگام برخورد با نقطه‌هایی از زندگی انسانها که به‌طور طبیعی دلها را به عطوفت و رأفت وادار می کند. انگیزه‌های نفسانی، جاذبه‌های مادّی، هوی ها و هوس ها، نمی توانست به قله‌ی رفیع وجود باتقوای او دست‌اندازی کند. او امیر هوی ها و خواهش های خود بود؛ ولی خواهش ها بر او حکومت نمی کردند. صبور و بردبار بود و سخت‌ترین حوادث در اقیانوس عظیم وجود او، تلاطم ایجاد نمی کرد. کشور ما در دوران سختی های خود، از هر دو بلوک تحت فشار بود. هشت سال جنگ تحمیلی، مصداق بارز این‌گونه فشارهاست. در چنین شرایط سخت و دشواری، ما که مسؤولیت اداره‌ی کشور را برعهده داشتیم، به او پناه می‌بردیم. آن بزرگوار مثل اقیانوسی عمیق و آرام بود و هیچ تلاطمی در او تأثیر نداشت. با نگاه به او، به آرامش می رسیدیم و مشکلات بزرگ را کوچک می یافتیم. هر کدام از این خصوصیات مهم، به تنهایی کافی بود که از دارنده‌ی آن، یک انسان بزرگ بسازد. امام عزیز ما تمام این خصلتهای ارزنده را یکجا در خود داشت."[4]

این سخنان را رهبر انقلاب در مراسم بیعت فرماندهان نیروهای سه گانه و پرسنل وزارت دفاع فرمودند ، باید اشاره کنم اولین گروهی که با رهبری بیعت کردند پاسداران انقلاب اسلامی بودند. من ازکرمانشاه اطلاعیه ای دادم وگفتم ما پاسداران همه تابع رهبری ایشان هستیم واگر کسی راهی غیر از این را طی کند ما تحمل نخواهیم کرد. به آقای شمخانی که وزیر سپاه بود و جانشین من هم بود گفتم که شما بصورت راهپیمایی با یک جمعیت بزرگ به سوی ساختمان ریاست جمهوری بروید ودرآن جا با آقا بیعت کنید. آقا درآن جا سخنانی درباره امام فرموده اند که در این کتاب آمده است.

امام خصلتهای گونه گونی داشت و مقام معظم رهبری با علم و معرفت به آن سرچشمه نورانی با درایت اعلام نمودند که خود را مقید می دانند مو به مو آن درس های الهی را به کار گیرند ، لذا دراین باره می فرمایند:

" درس او، تنها آن نبود که در حوزه ی علمیه از او فراگرفتیم، یا در دوران شانزده ساله ی مبارزه از دور و نزدیک، به جان نیوشیدم؛ بزرگترین و ماندگارترین درس او، آنها بود که در این ده سال، همچون آیات حکمت به جان و دل خریدیم و در لوح ضمیر ثبت کردیم. به کمک و اراده الهی، هیچ حادثه و هیچ انگیزه ای نخواهد توانست آن را که بخشی از وجود ماست، از ما جدا کند و اینجانب در مسئولیت خطیر و جدید خود، ملتزم و متعهدم که موبه مو، آن درس های الهی را به کار بندم."[5]

رهبر عزیز ما امید به تداوم انقلاب را بر اساس عمل به رهنمودهای امام می بیند ، لذا می فرمایند :

"من وقتی به وضع  کلی کشور نگاه می کنم و خبرها و اظهاراتی که از خارج می رسد، می بینم و مشاهده می کنم، نگرانی ای از آینده ندارم. احساس می کنم که امروز ملت ایران بحمد الله آن رشد را دارد که بتواند حرکتی را که آغاز کرده است، بر اساس رهنمود های امام عزیز (ره) آن را تداوم بخشد."[6]

لذا شما در بیانات ایشان شاهد اراده مصمم رهبری در جهت استقرار کامل آرزو و راه امام هستید ، آن چنانکه می فرمایند :

"این‌جانب، با استمداد از تفضلات و توفیقات الهی و با توسل به ذیل عنایات حضرت ولیّ‌عصر(ارواحنا فداه‌ و عجّل‌اللَّه ‌تعالی‌ فرجه)، تصمیم قاطع دارم که در جهت تحقق اهداف مقدس اسلامی و استقرار کامل حاکمیت شرع مبین که آرزو و راه و وصیت رهبر فقید و عزیزمان می‌باشد، تمامی تلاش ممکن را به کار برده و همه‌ی نیروها را در آن راه بسیج نمایم."[7]

یکی از آموزه های حضرت امام فراهم کردن وضعیت مطلوب اقتصادی و ایجاد رفاه برای آحاد مردم است. تاکید حضرت امام به اقتصاد را در همه این سالها در بیان مقام معظم رهبری نیز دیده ایم . ایشان این آموزه حضرت امام یعنی حرکت در راستای رفاه مادی مردم را به این صورت بیان فرموده اند :

"مطمئناً حرکت در سمت گشودن گره مشکلات مردم و بازکردن راه به سمت یک زندگی مرفه، سالم و خوب که در آن مردم از فراوانی، ارزانی و امکانات استفاده کنند یک وظیفه اسلامی است که بر دوش همه مسؤولین کشوراست و این امر عملی و قطعاً جزء آرمان های اسلام و امام عزیزمان می باشد."[8]

 

سه خصوصیت ممتاز در شخصیت امام و رهبری

اینکه می گویم من مقام معظم رهبری را آیینه تمام نمای امام می دانم. هم در سیره و هم در سنت ، هم در منش و هم در روش از آن لحاظ است که آن خصوصیاتی که ایشان از امام بیان می کنند در وجود خود ایشان می بینیم. به عنوان مثال ایشان سه خصوصیت ممتاز در شخصیت امام را که به شکل درهم‌تنیده‌ای، جذّابیت و تأثیر عجیبی در این مرد بزرگ به وجود آورده بود را بیان می کند: 

"خصوصیت اوّل، عبارت از خردمندی و دانایی بود. او مردی دانا، خردمند، عاقل و عمیق بود. در او، به معنای حقیقی کلمه، جوهر دانایی وجود داشت؛ که «هر که در او جوهر دانایی است / بر همه کاریش توانایی است». ... همه جا این دانایی و عمق و این گوهر درخشانِ خردمندی بروز کرد؛ حرف نو و سخن تازه به میدان آورد و به تکرار سخن گذشتگان اکتفا نکرد.

 خصوصیت دوم، دینداری و ایمانِ روشن‌بینانه بود. او متعبّد بود؛ اما تعبّدی دور از تحجّر و توقّف. او روشن‌بین و روشنفکر و نوآور در مباحث دینی بود؛ اما نوآوری دور از لاقیدیهای نوآوران. خیلیها در زمینه مسائل دینی، سخن نویی را به میدان می‌آورند؛ اما این سخن نو، نشانه‌ی لاقیدی و لاابالیگری آنها در وفاداری به متون اسلامی است؛ سخنِ آنهاست، نه سخن دین! روشن‌بینی و نوآورىِ امام، متّکی به دین و مبانی دینی بود؛ ... بنابراین، او متدیّن و متعبّد، اما درعین‌حال روشن‌بین و آگاه و به‌کار گیرنده خرد، با آفاق عظیم در مسائل اعتقادی و عملی بود؛ ...

خصوصیت سوم، شجاعت و دلیری و جان‌نثاری او بود؛ آماده بود که در آن‌جایی که او حق میگوید و دنیا باطل میگوید، با آن دنیا مواجه شود. این‌که در یکی از بیانیه‌های خود فرمود «اگر استکبار جهانی دین ما را تهدید کند، ما هم همه دنیای او را تهدید خواهیم کرد» راست میگفت. میتوانست در مقابل دنیایی بایستد؛ ... انسان وارد میدانی شود که آن طرف قضیه، قدرتها و نیروهای نظامی و نیروهای امنیتی و داغ و درفش باشد، وجدان و دین و ملاحظه نباشد، پشتشان هم به سیاستهای جهانی و استکباری گرم باشد؛ وارد شدن در چنین میدانی، اوّلین شرطش این است که انسان از جان خود بگذرد و او از جان خود گذشته بود و برای پذیرفتن همه خطرها حاضر بود؛ یعنی برای او، جان و دیگرِ خصوصیّاتش اهمیت نداشت. بعضی کسان میگویند ما از جانمان گذشتیم؛ اما در مقام عمل که نگاه می کنید، از یک احترام خشک و خالی نمیگذرند؛ چطور از جان گذشتند!؟ از یک پول و از یک لذّت و شهوت نمی گذرند؛ چطور از جان گذشتند!؟ اما او راست میگفت؛ او حقیقتاً جان را کف دست داشت و آماده بود و به میدان آمد:

 بسا باشد که مردی آسمانی

 به جانی بر فرازد لشکری را

 نهد جان در یکی تیر و رهاند

 ز ننگ تیره روزی کشوری را"[9]

 این "خردمندی و دانایی" و این "ایمانِ روشن‌بینانه" و به ویژه ، "شجاعت و دلیری" و این که به مدد همان دانایی و ایمان ، "یک تنه در مقابل همه استکبار ایستادن" همان خصوصیاتی است که ما الان هم در وجود رهبر معظم انقلاب به حد اعلا می بینیم.

موضوع دیگر این است که رهبری عزیز انقلاب عناصر اساسی ساخت ومهندسی نظام را که توسط معمار بزرگ انقلاب انجام گرفت برای ما تبیین کردند . تحلیل هندسه نظام امر مهمی است . در تحلیل ایشان چهار عنصر اساسی ساخت و مهندسی نظام بر اساس آموزه های حضرت امام عبارت است از اسلام، مردم، قانونگرایی و دشمن‌ستیزی، بنابراین می فرمایند :

" امام بزرگوار در بنای نظام شامخی که به جای رژیم پوسیده سلطنتی در ایران بر سر کار آورد، این عناصر و اجزا را با دقّتِ تمام کار گذاشت؛ در عملِ خود به آنها پایبند و متعهّد ماند و در پیام و بیان و تعالیمِ خود بر آنها پافشاری کرد. امروز هم ... مثل گذشته، همه کسانی که وجود نظام اسلامی را با منافع نامشروع خودشان ناسازگار میبینند و با آن دشمنی میکنند، بیش از همه با همین چهار عنصر مقابله میکنند. عمده تلاش آنها این است که یا عنصر اسلامیّت را از نظام بگیرند؛ یا تکیه بر مردم را - با همان معنای وسیع و بدیعی که امام به آن توجّه داشت - از نظام سلب کنند؛ یا در بنای قانونی نظام خدشه کنند؛ یا هشیاری و بیدارىِ دائمی در مقابل دشمن را از نظام بگیرند و بیداری را به خواب‌آلودگی و غفلت تبدیل کنند. لذا برای ما این چهار عنصر اهمیت پیدا می کند. "[10]

 

معرفی برخی از خطوط برجسته ی مکتب امام

در همین کتاب و در مرور سخنان رهبری[11] شما با معرفی و تبیین خطوط برجسته ی مکتب امام آشنا می شوید . مکتب سیاسی امام دارای شاخص هایی است. این ها کدام ها هستند؟ بنده رئوس آن را بر اساس زاویه دید و دیدگاه مقام معظم رهبری عرض می کنم :

"خط اول مکتب امام؛ در هم تنیدگی معنویت با سیاست است . در مکتب سیاسی امام، معنویت از سیاست جدا نیست؛ ... کسی که برای تکلیف عمل می کند، دچار تردید و تزلزل نمی شود؛ ترسیده و خسته نمی شود؛ از راه برنمی گردد و مصلحت اندیشی های شخصی، تعیین کننده ی راه و جهتگیری او نمی شود. کسی که سیاست را با عرفان جمع می کند و معنویت را با حرکت سیاسی، یکجا در برنامه زندگی خود قرار می دهد، برای او ترس از مرگ معنا ندارد؛ ترس از شکست هم معنا ندارد. حرف نوی مکتب سیاسی امام بزرگوار ما برای دنیا این است که در همه ی ارکان برنامه ریزی های یک قدرت سیاسی، سیاست با معنویت، و قدرت با اخلاق همراه شود و اصول اخلاقی مورد مراعات قرار گیرد."

شاخص دوم مکتب سیاسی امام؛ اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم است .

" مردم سالاری در مکتب سیاسی امام بزرگوار ما - که از متن اسلام گرفته شده است - مردم سالاری حقیقی است؛ مثل مردم سالاری امریکایی و امثال آن، شعار و فریب و اغواگری ذهنهای مردم نیست. مردم با رأی خود، با اراده ی خود، با خواست خود و با ایمان خود راه را انتخاب می کنند؛ مسؤولانِ خود را هم انتخاب می کنند. لذا دو ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود که امام اصل نظامِ برآمده ی از انقلاب را به رأی مردم گذاشت. شما این را مقایسه کنید با رفتاری که کودتاگران نظامی در دنیا می کنند، رفتاری که حکومتهای کمونیستی می کردند، و رفتاری که امروز امریکا می کند."

شاخص سوم مکتب سیاسی امام ؛ نگاه ِ جهانی مکتب است :

"مخاطب امام در سخن و ایده ی سیاسی خود، بشریت است؛ نه فقط ملت ایران. ملت ایران این پیام را به گوش جان شنید، پایش ایستاد، برایش مبارزه کرد و توانست عزت و استقلال خود را به دست آورد؛ اما مخاطب این پیام، همه ی بشریت است. مکتب سیاسی امام این خیر و استقلال و عزت و ایمان را برای همه ی امت اسلامی و همه ی بشریت می خواهد؛ این رسالتی است بر دوش یک انسان مسلمان. ... لذا امروز مسأله ی فلسطین برای ما یک مسأله ی اصلی است؛ مصایب امت اسلامی برای ما دردناک است. آنچه در دنیای اسلام اتفاق می افتد، برای ملت ایران و کسانی که به نام و یاد امام بزرگوار دلبسته و دلخوش هستند، مسائل اساسی است؛ نمی توانند نسبت به این مسائل بی تفاوت بگذرند. برای همین است که دنیای استکبار می خواهد بزرگترین جنایتها را نسبت به ملتهای مسلمان انجام دهد؛ در حالی که دیگر ملتهای مسلمان نبینند، نفهمند و تصمیم نگیرند؛ حتّی اعتراض هم نکنند. ملت ایران می بیند، می فهمد، اعتراض می کند، موضع می گیرد و نسبت به مسائل دنیای اسلام بی تفاوت نمی ماند."

شاخص چهارم مکتب سیاسی امام؛ پاسداری از ارزشها است،  مظهر ارزش ها را هم امام بزرگوار در تبیین مسأله ی ولایت فقیه روشن کردند:

"از اول انقلاب اسلامی و پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی، بسیاری سعی کرده اند مسأله ی ولایت فقیه را نادرست، بد و برخلاف واقع معرفی کنند؛ برداشتهای خلاف واقع و دروغ و خواسته ها و توقعات غیرمنطبق با متن نظام سیاسی اسلام و فکر سیاسی امام بزرگوار. این که گاهی می شنوید تبلیغاتچی های مجذوب دشمنان این حرفها را می پراکنند، مربوط به امروز نیست؛ از اول، همین جریانات و دست آموزها و تبلیغاتِ دیگران این حرفها را مطرح می کردند. ... ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است".

حضرت آقا در ادامه همین بحث هم به خوبی علت حملات دشمنان امام؛ به امام و اصل ولایت فقیه را بیان کرده اند. دلیلی که حتی امروز هم در دشمنی با رهبری امروز نظام هم برای ما ملموس است . ایشان می فرمایند :

"بدیهی است که دشمنان امام خمینی و دشمنان مکتب سیاسی او از این نقش ( یعنی نقش راهبری و دیده بانی و جلوگیری از انحراف را )خوششان نمی آید؛ لذا او را آماج حملات قرار می دهند. در رأس اینها کسانی هستند که به برکت امام بزرگوار ما و مکتب سیاسی او، دستشان از غارت منابع مادی و معنوی این کشور کوتاه شده است. آنها جلودارند، یک عده هم دنبالشان حرکت می کنند. بعضی می فهمند چه کار می کنند، بعضی هم نمی فهمند چه کار می کنند."

شاخص دیگر مکتب سیاسی امام؛ عدالت اجتماعی است :

"عدالت اجتماعی یکی از مهمترین و اصلی ترین خطوط در مکتب سیاسی امام بزرگوار ماست. در همه ی برنامه های حکومت - در قانونگذاری، در اجرا، در قضا - باید عدالت اجتماعی و پُر کردن شکافهای طبقاتی، مورد نظر و هدف باشد. این که ما بگوییم کشور را ثروتمند می کنیم - یعنی تولید ناخالص ملی را بالا می بریم - اما ثروتها در گوشه یی به نفع یک عده انبار شود و عده ی کثیری هم از مردم دستشان خالی باشد، با مکتب سیاسی امام نمی سازد. پُر کردن شکاف اقتصادی در بین مردم و رفع تبعیض در استفاده ی از منابع گوناگون ملی در میان طبقات مردم، مهمترین و سخت ترین مسؤولیت ماست. "

اما موضوع دیگری که مقام معظم رهبری گوشزد می کنند نیاز همیشگی این انقلاب و این کشور به امام به عنوان روح نظام است. ایشان تعبیری را به کار می گیرند و می گویند امام روح این کشور است . و می فرمایند : " ما برای این کشور هر چه بخواهیم، بایستی امام را ملحوظ و حضور او را تامین کنیم و خط و راه و انگشت اشاره ی او را مورد نظر قرار دهیم، تا بشود به آن رسید. "[12]

 

حادثه کم نظیر تاریخی

در طول 200 سال گذشته تاریخ ایران و نیز در تجربه انقلاب‌های سایر کشورها همواره انحرافاتی در مسیر جنبش‌های مردمی به وجود آمده است ، اما انقلاب ما اولین انقلابی است که رهبر بعدی درست همان مسیر را ادامه داده و با تغییر رهبر ، انقلاب دچار انحراف نشده است . جا دارد که بگوییم رهبر عزیزمان مرزبان بزرگ راه امام و آرمان امام هستند و کم لطفی است اگر نگوییم در کنار این مرزبانی ، ایشان آیینه تمام نمای امام راحل هستند: در روش و منش و سیر و سلوک و کلام. این از بزرگترین نعمت‌های الهی است که کمتر امروز به آن توجه می شود، شاید به این خاطر که در کنار امام امروزمان هستیم و نمی توانیم آن را درک کنیم.

 

خطرات علیه اندیشه وراه امام

امام بزرگوار ما با آن همه دستاوردها و آن همه زحماتی که کشیدند این پرچم را به دست "امام دیگری" دادند که تا به امروز جامعه ما را پیش بردند. وظیفه ما نگهبانی و همراهی و کمک به اماممان است تا بتوانیم این مسیر طولانی را با این همه شهید و فداکاری و با این همه هزینه به عنوان یک میراث حفظ کنیم. تا کنون دو نوع خطر این راه را تهدید کرده که یکی خطرات مستقیم است و دیگری خطر غیر مستقیم یعنی تحریف مسیر و شخصیت امام خمینی(ره) است.

آن خطر مستقیم که تقریبا از زمان امام هم بود ولی جان نداشت و بعد از امام تشدید شد ،  زیر سوال بردن مهم ترین مبانی اندیشه امام (ره) چون مبارزه با استکبار و اصول اساسی جمهوری اسلامی و ولایت فقیه است که به فضل پروردگار با هوشیاری و ایستادگی مقام معظم رهبری بر روی مسیر امام (ره) از کنار آن به سلامت عبور کرده ایم .حتی کار را به جایی رساندند که در یکی از دولت های گذشته گفتند امام یک مساله تاریخی و گذشته است که باید به موزه سپرده شود. همه اینها را پشت سر گذاشتیم.

دراین مرحله از ؛ دوران بر سر کار آمدن تکنوکراتها در اولین دولت پس از امام در کشور شروع شد و البته در دولت بعدی به اوج خود رسید ، چند مساله محوری مورد هجوم قرار گرفت: "ولایت فقیه" ، " مبارزه با امریکا" ، " سپاه پاسداران" ، "دفاع مقدس" ، "حقوق بشر"، "تروریسم"و"مسئله هسته ای". فشار تبلیغات دشمن روی این چند مساله که از مهم ترین تاکیدات و بلکه ازمهم ترین دستاوردهای امام بود متمرکز شد.

درباره چهار محور اول یعنی "ولایت فقیه و سپاه و دفاع مقدس و مبارزه با امریکا" ، ضمن نشان دادن ناکارآمدی ، بسیاری ازمشکلات کشور را به آنها نسبت داده اند. جنگ را خسارت بار ، ولایت فقیه را مانع اداره کشور ، سپاه پاسداران را به دخالت در سیاست و مبارزه با امریکا را غیر ضروری و موجب انزوای ایران قلمداد کرده اند. درباره سه مساله "حقوق بشر وتروریسم وهسته ای" با طرح مسائل جعلی و بدون اسناد و مدارک تهمت هایی را درمجامع بین المللی وارد کردند. دفاع ملت ایران از فلسطین و لبنان را تروریسم و فن آوری تولید انرژی برق و کاربردهای پزشکی را بمب اتمی و مبارزه با  قاچاقچیان و تروریست های بمب گذار را نقض حقوق بشر قلمداد کردند.

از طرفی عده ای تلاش کردند هم در زمینه ولایت فقیه و هم در زمینه مبارزه با امریکا تجدید نظر کنند. درکشور ازطرح" شورای رهبری" و " ولایت فقیه درچارچوب قانون اساسی" تا " ایجاد حاکمیت دوگانه انتخابی وانتصابی" و طرح ادعاهایی چون "موجه نبودن احکام حکومتی" و  طرح "پلورالیسم و ولایت فقیه" مباحثی مطرح می شد. تمامی این تلاشها با هوشیاری مردم و رفتار امام گونه مقام معظم رهبری و صبر و ایستادگی بی نظیر معظم له با شکست مواجه شد.

 

تحریف شخصیت امام

چندسال اخیر موج جدید وپیچیده ای راه افتاده است که به تحریف شخصیت امام می پردازند. ازاین طریق می خواهند بابی را برای نفوذ و دستیابی به اهداف خود بیابند. دوران هجوم به باورها وایمان مردم شروع شده است.

بنابراین وقتی کسی مثل رهبر انقلاب از خطر تحریف امام صحبت می کند از روی اعتقاد به راه ومسیر امام صحبت می کند. لذا می بینیم که ایشان در ارتباط با تحریف حضرت امام می فرمایند:

"اگر ملّت ایران بخواهد به آن هدف ها برسد، بخواهد این راه را ادامه بدهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیّت امام را تحریف کنند، که تحریف شخصیّت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد."[13]

من در زیر دو مورد از نظرات حضرت امام را درباره امریکا و آل سعود ذکر می کنم تا ببینید با برخی از اظهارنظرهای بعد ازامام چه تفاوتی وجود دارد.

حضرت امام درباره امریکا می فرمایند:

" ملت ما بلکه ملت های اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمی‌کشند و برای رسیدن به‌ ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمی‌شناسند. و در رأس آنان امریکا این تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود جنایاتی مرتکب می‌شود که قلم ها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند؛ و خیال ابلهانه «اسرائیل بزرگ»! آنان را به هر جنایتی می‌کشاند. "[14]

حضرت امام در وصیت نامه خود نسبت به آل سعود می فرماید:

" اخیراً قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیله حکومت های منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامی، که خود را به دروغ به اسلام بسته‌اند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع می‌کنند و به اطراف می‌فرستند و با این حیله شیطانی قرآن را از صحنه خارج می‌کنند. ما همه دیدیم قرآنی را که محمدرضاخان پهلوی طبع کرد و عده‌ای را اغفال کرد و بعض آخوندهای بیخبر از مقاصد اسلامی هم مداح او بودند. و می‌بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادی از ثروتهای بی‌پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محالّ تبلیغاتِ مذهبِ ضد قرآنی می‌کند و وهابیت، این مذهب سراپا بی اساس و خرافاتی را ترویج می‌کند؛ و مردم و ملتهای غافل را سوق به سوی ابرقدرتها می‌دهد "[15]

 

ویا درجای دیگر همین وصیت نامه می فرماید:

 

"و لازم است در نوحه‌ها و اشعار مرثیه و اشعار ثنای از ائمه حق ـ علیهم سلام الله ـ‌ به طور کوبنده فجایع و ستمگری های ستمگران هر عصر و مصر یادآوری شود؛ و در این عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست امریکا و شوروی و سایر وابستگان به آنان و از آن ‌جمله آل‌سعود، این خائنین به ‌حرم بزرگ الهی _ لعنه الله و ملائکته و رسله علیهم ـ است به طور کوبنده یادآوری و لعن و نفرین شود. و همه باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسی است که حافظ ملّیت مسلمین، بویژه شیعیان ائمه اثنی‌عشر ـ علیهم صلوات الله و سلم - است. "[16]

به نظر من وصیت نامه سیاسی - الهی امام (ره) نیازی به پیوست ندارد. اگر کسانی که می خواهند مسیر ورود آمریکا به این کشور را باز کنند بهتر است با شجاعت نظر خود را به نام خود و نه امام ؛ اعلام کنند .

 

اقتصاد کشور درگروگان لیبرال‌ها و تکنوکرات ها

انقلاب اسلامی راهی جدید است.  در 200 سال اخیر ملت ما بارها راه هایی را شروع کردند اما این راهها از آنها گرفته شد و اکنون حدود 36 سال است که راه جدیدی شروع شده و باید این راه را پیش ببریم. اینکه عده‌ای می‌گویند مشکلات حل نشده، این مشکلات دست چه کسانی بوده، اقتصاد ما دست همین لیبرال‌ها و تکنوکرات‌ها بوده و گرنه از  همان اول انقلاب بچه‌های انقلابی در دفاع از میهن و کارهایی از این دست کارها را درست انجام دادند، اما اینها یعنی لیبرال‌ها و تکنوکرات‌ها از همان اول مقابل امام بودند و اکنون هم مقابل رهبری هستند . اقتصاد کشور به انحصار لیبرال‌ها درآمده است و هیچ گاه نیروهای انقلاب دستشان به اقتصاد نرسیده است. تا اکنون اندیشه امام و مقام معظم رهبری وارد اقتصاد نشده است.تکنوکراتها بیشتر اقتصاد دولتی را تبلیغ میکنند و لیبرال ها اقتصاد سرمایه داری را تبلیغ می کنند درحالی که اندیشه امام و رهبری از اقتصاد مردمی حمایت میکنند .

الان بیست سال است که در کشور مشغول سیاست گذاری هستیم. مقام معظم رهبری سیاست های کلی اصل 44، اقتصاد  مقاومتی و چشم انداز ایران 1404 را ابلاغ کرده اند، اما در عملی شدن این سیاست ها با مشکل مواجه هستیم. چون اقتصاد به گروگان لیبرال ها درآمده است . باید اقتصاد را آزاد کرد و نجاتش داد. یعنی این اقتصاد را باید مسیر امام و رهبر انقلاب در اختیار بگیرد. چطور در عرصه های مختلف سیاسی و نظامی توانسته ایم بر مشکلات غلبه کنیم اما نمی توانیم کشاورزی را شکوفا سازیم؟

 

ضرورت تصمیم جدی نسل آینده

این را هم بدانید اقتصاد تنها تکیه گاه لیبرال ها برای بازگشتشان به صحنه است و این مشکلات ربطی به انقلاب ندارد ، چون اقتصاد ایران هنوز به دست اندیشه امام و رهبری نیفتاده وگرنه می‌دیدید چطور اقتصاد این کشور شکوفا می‌شد. اینها مانع رشد شده‌اند و لذا باید جوانان عزیز یک تصمیم جدی بگیرند که راه امام ادامه پیدا کند. مطمئن هستم اگر سیاست های رهبر انقلاب و اندیشه های حضرت امام دراقتصاد پیاده شود اقتصاد ملی شکوفا می شود وایران بهشت می گردد. جوانانی که در آینده اداره امور کشور را به دست می گیرند بکوشند تا راهی را که در این 36 سال ادامه یافته است تداوم بخشند، رهبری با گفتار و سیاست‌ها و رهنمودهای خود کار ما را راحت کرده و می‌توانیم این راه را به خوبی ادامه بدهیم و آن را به انقلاب ولی عصر (عج) متصل کنند و این پرچم را تقدیم حضرت ولیعصر (عج) کنیم.

 



[1] سوره : المائدة آیه : 55

[2]  بیانات در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی : 14/ 3/ 1394

[3] همان

[4] بیانات در جمع فرماندهان نیروی های سه گانه در تاریخ18/3/68 و کتاب"ره، رهرو، رهبر" صفحه 20 و 21

[5]  پیام به ملت شریف ایران در تجلیل از امام امت  در تاریخ18/3/68 و درکتاب "ره، رهرو، رهبر" : صفحه 17

[6]   بیانات در تاریخ 19/3/68 و در کتاب "ره، رهرو، رهبر" : صفحه 29

[7]  پاسخ به تلگرام تسلیت حضرت آیت العضمی اراکی در تاریخ 21/3/68 و در کتاب "ره، رهرو، رهبر" : صفحه 33

[8]  بیانات در جمع رییس جمهور و اعضای کابینه  در تاریخ8/6/68 و در کتاب"ره، رهرو، رهبر" : صفحه 141

[9]   بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران  در تاریخ 9/7/78 و در کتاب"ره، رهرو، رهبر" : صفحات 624 و 625

[10]  بیانات در اجتماع زائران مرقد مطهر امام خمینی (ره)  در تاریخ 14/3/80 و در کتاب"ره، رهرو، رهبر" : صفحه 676

[11]  بیانات در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) در تاریخ 14/3/83 و در کتاب"ره، رهرو، رهبر"  : صفحه 744

[12]  بیانات در دیدار اعضای ستاد یکصدمین سال تولد حضرت امام خمینی (ره) در تاریخ 27/6/78  و در کتاب"ره، رهرو، رهبر"  : صفحه 617

[13] بیانات در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی : 14/ 3/ 1394

[14] صحیفه امام خمینی ، جلد ۲۱ ، صفحه ۳۹۸

[15] صحیفه امام خمینی ، جلد ۲۱ ، صفحه ۳۹5

[16] صحیفه امام خمینی ، جلد ۲۱ ، صفحه 400

ارسال نظر
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
وحید میرزا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۲
1
0
آقای رضایی با سلام میخواستم بگم اگه من هر روز ایمانم واعتقادم به ولایت و امام خمینی بیشتر از روز گذشته میشه فقط به خاطر افراد اندکی مثل شماست که مانده اید و راه ولایت وامام رو پیش گرفته اید و اون راه رو برای جوانانی مثل ما نشون میدید .ان شاالله همیشه پاینده باشید خدا نگهدار