آشناییتان با شهید کاظمی، از کجا آغاز شد؟
سردار رضایی: در عملیات «طریقالقدس» پاییز سال ۱۳۶۰ بود که با برادر احمد کاظمیآشنا شدم. در آن زمان، چند ماهی میشد که فرمانده سپاه شده بودم. ایشان در این عملیات مسئولیت مستقیمینداشت و به شکل کمکی با یکی از فرماندهان عملیات «طریقالقدس» همکاری میکرد.
با توجه به شناخت روحیات احمد کاظمی، ایشان را به فرماندهی یک یگان گماشتم و در فتحالمبین نیز او را فرمانده تیپ ۸ نجف قرار دادم که البته بعدها تیپ ۸ نجف اشرف، پس از چند عملیات، از نخستین تیپهایی بود که به لشکر تبدیل شد.
چه خصوصیات و ویژگیهایی در احمد کاظمی، وی را نسبت به دیگران برجسته میکرد؟
سردار رضایی: باید گفت که احمد کاظمیاز نظر تخصصی و فنی و نظامی، یک کارشناس عملیاتی برجسته بود، به گونهای که همیشه بیش از یک فرمانده لشکر در عملیاتها، اظهارنظر میکرد و به واقع نظریاتش کاملا منطقی بود. در بعد تاکتیکی نیز نوآوری و خلاقیت بسیاری از خود نشان میداد؛ چه از لحاظ خط شکنی و چه از لحاظ پیشروی در عمق جبهه دشمن.
ویژگی دیگر شهید کاظمی، جنبه معنوی و روحانی ایشان بود که وی را به یک مجاهد تبدیل کرده بود. دیگر آنکه وی یک تحلیلگر سیاسی بود که مسائل سیاسی داخلی و خارجی را به خوبی دریافت و تحلیل میکرد. او اخبار سیاسی را از رادیو عراق و «بی.بی.سی» هم تعقیب و آنها را تحلیل میکرد.
در کدام مقاطع حساس و نقاط عطف دفاع مقدس، شهید کاظمینقش مؤثری داشت؟
سردار رضایی: نخستین نقطه عطفی که احمد کاظمیدر آن برجسته شد، عملکرد موفق ایشان در عملیات «ثامنالائمه(ع)» بود. او در محور جنوبی این عملیات، عوامل تحت امرش را به خوبی فرماندهی کرد و اهداف مورد نظر را به تصرف درآورد. دومین عملیات موفق ایشان در «فتحالمبین» بود. وی از تنگه «زلیجان» دشمن را محاصره و مقر فرماندهی را منهدم کرد و سرانجام تنگه «رقابیه» را گشود. موفقیت ایشان در این عملیات، در کل محورهای دیگر «فتحالمبین» اثر گذاشت، چرا که توانسته بود با لشکر خویش، به جاده «فکه» و ارتباطات رادار نزدیک شود و عقبه دیگر لشکرهای دشمن را که از این جاده تدارک میشدند، تهدید کند و خلاصه آن که باعث تزلزل در کل محورهای دیگر درگیری دشمن شود.
عملیات بعدی، «بیتالمقدس» و آزادی خرمشهر بود. لشکر ایشان هم در مرحله نخست عملیات و هم در مرحله آخر آن، توانست نقش فوقالعادهای ایفا کند به گونهای که در روزهای پایانی درگیری «بیتالمقدس» که نیروهای ایرانی، توان کافی برای آزادی خرمشهر نداشتند و تقاضای چند هفته بازسازی را از فرماندهی داشتند، ایشان توانستند با کمک شهید حسین خرازی ـ بنا بر دستوری که به ایشان داده بود ـ آخرین مرحله عملیات آزادسازی خرمشهر را انجام دهند. ایشان توانستند نیروهای عراقی را در خرمشهر محاصره و شهر را آزاد کنند و اینگونه بود که در همه عملیاتها تا پایان جنگ، وی بدون استثنا نقش فعال و موفقی داشت؛ وی از افراد مؤثر در آزادسازی خرمشهر بود و این شهر تا ابد، مرهون رشادت کاظمیاست.
شیوه عملکرد و فرماندهی کاظمیچه خصوصیاتی داشت؟
سردار رضایی: کاظمیاز شیوه «فرماندهی در صحنه» پیروی میکرد، به گونهای که همیشه خود پیشتر از رزمندگان حرکت میکرد. وی نه تنها در خط مقدم و در جنگ نزدیک با نفرات دشمن میجنگید، بلکه در تلاش بیوقفه و شبانهروزی برای آماده کردن بخشهای مختلف لشکر، از آتش توپخانه تا زرهی و پیاده، حضور فعال و مستقیم بود.
وی همچنین از تأمین آب و غذای رزمندگان تا تهیه مهمات و فشنگ بسیجیها و طرحهای تاکتیکی و آتش توپخانه، همه را از نزدیک و مستقیم با نظارت و مدیریت میکرد.
خصوصیات اخلاقی کاظمیدر فرماندهی چه تفاوتی با دیگران داشت؟
رضایی: باید اذعان کرد، احمد کاظمی، فردی بسیار باغیرت بود. برای وی بسیار سخت بود در عملیاتی که با فتح همراه نبود و ناچار میشد به نیروهایش دستور عقبگرد دهد، عقبنشینی کند؛ بنابراین در این موقعیت، ما حتی فرماندهان دیگر را میفرستادیم که او را برگردانند تا برای عملیات بعدی آماده شود. یادم میآید در «کربلای ۴» پس از دو ساعت از آغاز درگیری، متوجه لو رفتن منطقه شدیم و به دنبال آن، دستورهای لازم برای عقبنشینی یگانها را صادر کردیم و لشکرها موظف شدند تا پیش از روشن شدن هوا به مقرهای اصلی خود برگردند، اما کاظمیزیر بار نرفت، چون برایش بسیار سخت بود. او حتی با تعدادی از یارانش به رودخانه زد و از آنجا عبور کرد و قصد داشت انفرادی با دشمن بجنگد و البته تا وسط روخانه اروند هم رفت، اما برای جلوگیری از ایجاد احساس تمرد، بازگشت.
جدای از حضور در میدان جنگ، شهید کاظمیچه نگاهی به مسائل داخلی کشور داشت؟
سردار رضایی: کاظمیدر ابعاد امنیت داخلی نیز فردی بسیار مسلط بود، به گونهای که در سال ۱۳۷۲ که به کردستان اعزام شد، در مدت سه سال هم منطقه را از نظر نظامی، امن کرد و هم در یک لشکرکشی به داخل خاک عراق و محاصره مرکز فرماندهی نیروهای ضدانقلاب که در عراق مستقر بود، از آنان تعهد سیاسی گرفت که دست از مبارزه مسلحانه بکشند.
دیدگاه کاظمینسبت به ولایت، امام و رهبری چگونه بود؟
رضایی: وی نسبت به ولایت و رهبری نظام، اعتقاد فوقالعاده محکمیداشت به گونهای که در حوادث سیاسی اصفهان و نجفآباد، کوچکترین تزلزلی به خود راه نداد و از رهبری حمایت کرد. با وجودی که تعدادی از دوستانش از این اعلام موضع صریح وی ناراحت شدند، اما ایشان پیروی خود از صراحت را کامل اعلام کرد. البته عدهای هم که خود را ولایتی معرفی میکردند، علیه وی جوسازیهایی کردند، اما ادعای آنان بیاساس بود و کاظمیاز وفادارترین افراد به نظام، امام و ولایت بود.
آیا چنین جوسازیهایی برای کاظمیدر سپاه هم وجود داشت؟
سردار رضایی: قدر و منزلت وی در سپاه کاملا رعایت نشد. استعداد ایشان فراتر از نیروی هوایی بود و حتی از نیروی زمینی که در این اواخر عهدهدار فرماندهی آن شد، فراتر بود. البته باید گفت در هر سازمانی، اختلافنظرهایی وجود دارد و در مورد ایشان هم، این عامل باعث شد تا از توانایی ایشان به اندازه کافی استفاده نشود. ناگفته نماند که به دلیل شناختی که رهبری از توانایی ایشان داشتند و با نظر ایشان، چند ماه پیش به مسئولیت نیروی زمینی منصوب شد.
احمد کاظمیرا چگونه توصیف میکنید؟
سردار رضایی: زندگی کاملا زاهدانهای داشت و به دنبال جمعآوری ثروت نبود. با خانوادهاش بسیار دوستانه برخورد میکرد و به آنان کمک میرساند. با زیردستانش از پاسدار گرفته تا سرباز وظیفه، با احترام و محبت برخورد میکرد و حتی با آنان مشورت میکرد و احترام بسیاری برایشان قایل بود.
رابطه کاظمیبا شما چگونه بود؟
سردار رضایی: بسیار صمیمیو نزدیک بود، به گونهای که هنگامیکه در فعالیتهای سیاسی دچار مشکل میشدم و نمیتوانستم با کسی درد دل کنم، با وی در میان میگذاشتم. علاقه فوقالعادهای به او داشتم و او را نزدیکترین فرد به خود میدانستم.
شهادت احمد چه اثری بر جای گذاشت؟
سردار رضایی: شهادت وی، پیام تکاندهندهای برای دوستان و یاران بود، به گونهای که آنان را بار دیگر به ارزشهای دفاع مقدس بازگرداند و آن ارزشها را زنده کرد. شهادت احمد، مانند شوکی بود بر رزمندگان و ایثارگران و برای آنان گذشته را زنده کرد. در سطح جامعه هم نوعی بیداری نسبت به فرزندان گمنام و قهرمان ملت ایران بود و مردم دریافتند، در میان آنان هستند چهرههای پرافتخار و گمنامیکه زندگی خود را وقف امنیت و سربلندی ملت ایران کردهاند.