سبزوار رضایی میرقائد، شهریور امسال ۶۲ ساله می شود. در سال ۱۳۶۰ و اوج دوران دفاع مقدس، حکم فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سوی امام (ره) به نام "آقا محسن" که تنها ۲۷ سال سن داشت، زده شد. رضایی با شهدای بزرگی همرزم بوده و هنوز هم عکس رفقایش را در دفتر کار خود روی دیوارهای اتاقش نگه داشته است. سربازی که سردار شد، از سال ۱۳۷۶ با درآوردن یونیفورم سبز پاسداری به کسوت سیاستمداران درآمد، سه بار شانس خود را برای رسیدن به ریاستجمهوری امتحان کرد و هر سه بار ناکام ماند. او حالا دوباره به لباس پاسداری درآمده و در دانشگاه امام حسین (ع) سپاه تدریس می کند.
قرار بود دیدارمان در عصر بارانی بهاره تهران در دفتر دبیرخانه، با دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، در سالگرد تاسیس سپاه پاسداران (۲ اردیبهشت) نوروزی باشد اما کار به گپ و گفت هم کشیده شد. از "بادیگارد" گرفته تا "داعش"؛ از "اقتصاد" تا "انتخابات". وقتی با محسن رضایی مواجه شوی نمی دانی او را چگونه مخاطب قرار دهی. مربی؟ استاد؟ دکتر؟ سردار؟ حاج آقا؟ فرمانده؟ آقا محسن؟ سبزوار؟ یا آقای رضایی؟
محسن رضایی ایسنا، از دلایل رفتنش از سپاه و بازگشتش به این نهاد پاسدار انقلاب اسلامی می گوید. او اقتصاد را اولویت اصلی ایران میداند و از شکست انقلاب در ایستگاه اقتصاد ابراز نگرانی میکند. دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که نتیجه انتخابات هفتم اسفند طبیعی بود و ذات جمهوریت چنین میطلبد که قدرت، هر از چندگاهی دست به دست شود تا به استبداد نیانجامد.
عکس پشت سر رضایی که از دوران دفاع مقدس و در کنار تعدادی از همرزمانش است باعث آغاز صحبت از یک فیلم میشود و این پرسش که آیا فیلم "بادیگارد" را دیده است؟رضایی پاسخ میدهد: نه هنوز. چطور؟
در این فیلم سکانسی هست که عکسی شبیه این عکس پشت سر رضایی، نشان داده میشود و یک همسر شهید خطاب به نقش اول فیلم میگوید که "حاضران در عکس، پشت آن را امضا کردند که هر کدامشان شهید شد شفاعت سایرین را بکند، اما این میثاق چیزی کم دارد چرا که مشخص نشده تکلیف آنها که باقی میمانند چیست". حالا این پرسش مطرح میشود که آیا چنین میثاقهایی در سطوح فرماندهی هم بسته میشد؟ و حالا تکلیف آنها که به شهادت نرسیدند، چیست؟
فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس در پاسخ میگوید: هم در دوره انقلاب و هم در دوران دفاع مقدس، شهادت طلبی عالی ترین معیار پیروزی و معیار عروج نیروهای انقلابی محسوب و شهید نشدن همیشه به عنوان یک نقیصه و عقب ماندن از کاروان شهدا تعبیر میشد. همیشه این سوال بود کسانی که شهید نمیشوند و می مانند باید چه کاری کنند که خود را پا به پای شهدا برسانند و نقش و رسالتشان چیست؟ آیا آرمانها را حفظ میکنند یا این که رفقای شهیدشان را فراموش کرده، در جامعه حل میشوند و یک زندگی عادی را در پیش میگیرند؟ این نگرانی همیشه به شکلهای مختلف وجود داشته و مثل چیزی است که شما میگویید. این نگرانی و دغدغه از شهید نشدن و ماندن همیشه وجود داشته است.
به لباس پاسداری برگشتم چون...آیا این نگرانی باعث شده که رضایی به سپاه بازگردد؟
وی اظهار میکند: یک بخشی از دلیل بازگشتم به سپاه همین است. من اگر در اقتصاد احساس خطر نمیکردم و نگران شکست انقلاب در ایستگاه اقتصاد نبودم و اگر نگران نبودم که زحماتی که برای انقلاب کشیده شده ممکن است در اقتصاد از بین برود، هیچ وقت از سپاه بیرون نمیآمدم و وارد سیاست نمیشدم. من اقتصاد را مهمترین ایستگاهی میدیدم که انقلاب در این ایستگاه آزمون سختی خواهد دید و دستاوردهای شهدای ما ممکن است در این ایستگاه زمین بخورد و با آنها خداحافظی شود. لذا نگران شکست انقلاب در این ایستگاه بودم و خودم را آماده کرده بودم تا کاری که شهدا در آزاد سازی خرمشهر کرده بودند من در آزاد سازی فقر و بیکاری و مشکلات جوانان انجام دهم. البته با توجه به ارزشها و آرمانهای شهدا و ایجاد یک فضای معنوی و ارزشی و ایثارگری در اقتصاد. از یک طرف فقر و بیکاری را از بین ببریم و از طرفی همان معنویت شهدا در اقتصاد پیاده شود.
رضایی همچنین اضافه میکند: وقتی دیدم رسیدن به این هدف طولانی شده و در دو انتخاباتی که من شرکت کردم نتوانستم ریاست جمهوری را به دست بیاورم با شرایط جدیدی در کشور مواجه شدم که اساس همان دستاوردهای گذشته را مورد تهدید قرار میداد؛ یعنی از بین رفتن اقتدار نظام و امنیت ملی. این اتفاق تقریبا با جریان داعش در سوریه مصادف شد که البته آن زمان هنوز داعش به عراق نرسیده بود. پیش بینیهایی داشتم که احتمال دارد به جای رودررویی اسراییل با ما، اعراب که اکثر مسلمانهای جهان هستند را علیه ما بسیج کنند و این باعث شد که به این نتیجه برسم الان باید به لباس سپاه باز گردم و وقت و تلاشم را برای حفظ و اقتدار نظام بگذارم. بنابراین بازگشت من به سپاه همان دغدغهای را پیگیری میکند که بیرون آمدن از سپاه داشت.
بازگشت رضایی به سپاه این سوال را به وجود میآورد که نقش فرمانده سابق در ساختار تشکیلاتی کنونی سپاه آن هم با وجود برخی فرماندهان که وجهه بینالمللی هم پیدا کردهاند چیست؟او در این زمینه تاکید میکند: من به لباس پاسداری برگشتهام. ورود به سپاه با ورود به لباس پاسداری فرق میکند. من در سپاه به دوستانمان چه در داخل و چه در خارج از کشور مشورت میدهم و از طرفی مشغول تربیت فرماندهان آینده در دانشگاه امام حسین (ع) هستم. چون نسل جدید سپاه دیگر آن دوران گذشته و جنگ و انقلاب را ندیدهاند و انتقال تجربه نسلهای گذشته، به فرماندهان آینده برایمان خیلی مهم است تا افرادی با تجربه و توانمند تربیت شوند.
تکاوران ارتش برای کمک مستشاری در سوریه حضور دارندسپاه پاسداران مدتهاست برای مقابله با داعش و تروریستها در سوریه نقش مستشاری ایفا میکند اما شهادت چند نفر از تکاوران ارتش از ورود نیروهای ارتش نیز به سوریه خبر میدهد.
رضایی در توضیح این اتفاق عنوان میکند: حضور افسران ارتش به دلیل اعزام گروهی از مستشاران از تیپهای تکاور ارتش بوده که در ماههای اخیر هم برای تجربه اندوزی و هم برای کمکهای مستشاری وارد سوریه شدهاند. در عملیاتی که در یکی دو هفته اخیر صورت گرفته و در جریان است چند نفر از این تکاوران به شهادت رسیدند. طبیعی است همزمان با پیشرویهایی که صورت میگیرد تعدادی از نیروها هم مجروح یا شهید شوند. به هر حال هر پیشرفتی هزینهای دارد و در هر عملیاتی هم موفقیتهایی به دست میآید و هم تعدادی مجروح یا شهید میشوند.
برخی رسانهها حضور ارتش جمهوری اسلامی در سوریه را به صحبتهای وزیر خارجه آمریکا ارتباط میدهند و این که ایران میخواهد با این کار به صورت رسمی نشان دهد که در سوریه حضور دارد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در واکنش به این ادعا تصریج میکند: نه چنین چیزی نیست چون سپاه هم پیش از این در سوریه حضور داشته است.
دولت میتواند به دهکهای مصوب تا ۱۰۰ هزار تومان یارانه بدهداین دانشآموخته اقتصاد از دانشگاه تهران خروجش از سپاه را به دلیل دغدغه در اقتصاد میداند اما آیا این دغدغه او برطرف شده؟ نمره اقتصادی رضایی به نظام جمهوری اسلامی تاکنون چیست؟رضایی در این بخش از صحبتهای خود بیان میکند: من همچنان اقتصاد را اولویت مهمی میدانم و همین سیاستهای اقتصاد مقاومتی را که میبینید، بنا بر دستور رهبر معظم انقلاب در دبیرخانه مجمع تشخیص تنظیم کردیم و به تصویب ایشان رساندیم. امسال هم از طریق دبیرخانه و خود مجمع این سیاستها را در هر سه قوه از سوی رهبر معظم انقلاب نظارت و پیگیری میکنیم. یعنی هم نظارت کرده و گزارش تهیه میکنیم و هم پیگیر هستیم که پیاده شوند. در واقع ما اقتصاد را در سیاست رها نکردهایم و آن را هم دنبال میکنیم که ان شاءالله وضع اقتصاد کشور بهتر شود اما قبول دارم هنوز اقتصاد مثل سیاست در ایران به نقطه مطلوب نرسیده و اقتصاد ما عقب ماندگیهای زیادی دارد که باید به توازن بین اقتصاد و سیاست برسیم. چون اگر اقتصاد درست نشود ممکن است مثل شوروی، کوبا یا کره شمالی آسیبهایی به انقلاب و کشور وارد کند.
صحبت از اقتصاد که می شود نمیتوان به سراغ هدفمندی یارانهها نرفت و به حذف بخشی از دهکهای جامعه که مساله امروز میان دولت و مجلس است نپرداخت.
وی در توضیح این مطلب تاکید میکند: من طرفدار یارانههای هدفمند هستم و هر نوع یارانه بی هدف را مصلحت نمیدانم. یارانه برای کاهش فقر، افزایش قدرت خرید مردم، افزایش تولید و اشتغال است بنابراین یارانه باید هدفمند باشد و این که به چه گروههای اختصاص پیدا میکند فرع بر این مساله است. باید ببینیم یارانهها چه مشکلی از مردم را حل میکند؟ اگر قرار است فقر را برطرف و اشتغال را درست کند و باعث تولید شود باید به صورت هدفمند باشد. لذا نگاه به اقشار، فرع بر خود هدفمندی یارانهها است.
رضایی ادامه میدهد: یارانههایی که برای کاهش فقر است باید به دهکهای پایین جامعه اختصاص داده شود اما یارانههایی که برای ایجاد اشتغال است از بعد کارآفرینی و و بهره وری باید مورد توجه قرار گیرد . به نظر من، دولت میتواند با مصوبه مجلس، سال آینده به دهکهای مصوب تا ۱۰۰ هزار تومان پرداخت کند.
او هر تلاشی از سوی دولت یا مجلس را برای هدفمندی یارانهها مثبت می داند و میافزاید: البته به شرطی که این هدفمندی رعایت شود. مثلا الان اشتغال جوانان مسالهی بسیار مهمی است که میتوان با همین یارانهها مشکل بیکاری جوانان را حل کرد. کمتر خانوادهای را سراغ داریم که نگران اشتغال فرزندانشان نباشند. حالا اگر این یارانهها بتواند مشکل اشتغال جوانان را حل کند، یقینا کار خوبی صورت گرفته است.
بقای یک جناح برای همیشه در قدرت، به استبداد ختم میشودبرخی از تحلیلگران نتایج انتخابات مجلس دهم در هفتم اسفند را دلیل نظر مردم برای تغییر سیاستهای اقتصادی چند سال گذشته میدانند اما تحلیل رضایی از نتایج انتخابات هفتم اسفند و پیش بینی او دربارهی ریاست آینده مجلس چیست؟دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در تحلیل خود از نتایج انتخایات عنوان میکند: درست همان قواعدی که در بقیه دنیا در انتخابات است در ایران هم وجود دارد. یعنی قرار نیست که یک جناح مادامالعمر در قدرت باشد. هیچ کجای دموکراسیهای دنیا هم این چنین نیست. مثلا در آمریکا هم که نگاه کنید اگر دموکراتها بتوانند دو دوره بمانند خیلی کار بزرگی کردند. بنابراین ما همیشه یک دوره عمر حضور جناحها در قدرت را داریم که بعضیها چهار ساله و یا بعضیها هشت ساله هستند. هیچ دلیلی وجود ندارد که همیشه اصولگراها یا اصلاح طلبان در قدرت باشند و حسن این نوسان در این است که جناحها از حداکثر ظرفیت خود استفاده میکنند و از طرفی وقتی شکست میخورند نقاط ضعف خود را پیدا کرده و خودشان را اصلاح میکنند. این چرخش قدرت بین جناحها دو اثر دارد؛ یکی این که مردم از ظرفیتهای بیشتری برای خودشان استفاده میکنند و دوم این که جناحها متوجه اشتباهشان شده و آنها را درست میکند. این دوره فعلا دوره نیروهایی است که درسال های گذشته در صحنه نبودند مثل اصلاح طلبان.
او در ادامه اظهار میکند: لابد چهار سال دیگر کلا ورق بر میگردد و اصلاح طلبان کنار میروند و اصولگرایان میآیند. این قاعده طبیعی در همه دنیا است و اگر چنین چرخشی نباشد دموکراسی تمام شده است چون بقای یک جناح برای همیشه در قدرت به استبداد ختم میشود. آزادی در همین است که مردم مرتب جناحها را با هم عوض کنند. البته اینجا دو مساله وجود دارد. اول این که وقتی جناحها شکست میخورند نباید شکستشان فاحش باشد و مساله دوم این است که ما در ایران حکومت جمهوری داریم و جمهوری با دموکراسی فرق میکند. در حکومت دموکراسی، اکثریت هم قانون است و هم تصمیم گیرنده و اقلیت هیچ جایگاهی ندارد اما در جمهوری، اکثریت باید در چارجوب قانون عمل کند و وقتی در چارچوب قانون عمل کند منافع اقلیت وکسانی که رای نیاوردهاند را حفظ خواهد کرد. به همین دلیل در جمهوریها اکثریت از اقلیت انتقاد نمیکند بلکه این اقلیت است که انتقاد میکند چون حقش است. البته نقد نباید سنگ اندازی باشد بلکه باید منصفانه و همراه با کمک به یکدیگر باشد. کسانی که در قدرت نیستند حق نقد دارند و آن هایی که در قدرت هستند باید گوش بدهند.
رضایی با اشاره به رفتار برخی افراد پس از انتخابات تصریح میکند: مشکل اینجاست که در ایران هر کس به اکثریت می رسد با یک رفتار غیر مدنی شروع به برخورد با اقلیت می کند، چون جنبه حقانیت به خود میدهد و مساله را به صورت حق و باطل تعریف میکند. چون ما هنوز به قواعد دموکراسی عادت نکردهایم تا کسی پیروز میشود خود را حق مطلق میداند و شکست خورده را باطل مطلق. اگر این قواعد در جمهوریت ایران رعایت شود بسیاری از چالشها کاهش پیدا میکند. اتفاقی که در این انتخابات افتاد این است که دو جناح بسیار به هم نزدیک هستند و این اتفاق در شورای شهر گذشته و همچنین ریاست جمهوری بین آقای روحانی و مجموع سایر کاندیداها نیز افتاد. البته انتخابات تهران تحلیل خاص خودش را دارد. اما در کل، مجلس آینده مجلسی ترکیبی خواهد بود و کمیسیونها بین دو جناح تقسیم میشوند. در مجلس قبلی هیچ کمیسیونی در دست اصلاح طلبان نبود اما در این دوره اصلاح طلبان هم میتوانند کمیسیونهایی را دردست بگیرند. رقابت ریاست نیز بین آقایان لاریجانی و عارف خواهد بود.
آرای تهران طبیعی بوداشاره به آرای تهران باعث یادآوری برخی تحلیلها درباره رای مردم تهران میشود. اما از دید رضایی رای تهرانیها چگونه تحلیل میشود؟وی در این باره میگوید: من نتیجه ای را که در تهران و حتی شهرستانها شکل گرفت، خیلی طبیعی میدانم. عوامل زیادی در این زمینه دخالت داشتند. از عوامل اقتصادی گرفته تا سیاسی و ضمن این که هماهنگی بین مجلس و دولت نیز بسیار مهم است. چون انتخابات مجلس در ابتدای یک دولت با انتخابات مجلس در انتهای یک دولت بسیار متفاوت است و مردم معمولا سعی میکنند مجلسی همسو با دولت را انتخاب کنند. البته اگر در دور دوم یک دولت باشیم ممکن است نتیجه انتخابات مجلس نیز متفاوت شود.
ورود به انتخابات ۹۶ هم زود و هم به موقع استاین روزها زمزمههایی درباره انتخابات ۹۶ و حتی وعدههای انتخاباتی از سوی برخی افراد شنیده میشود اما آیا وارد شدن به فضای انتخابات آن هم ۱۴ ماه پیش از آن کمی زود و عجیب نیست؟رضایی با بیان اینکه ورود به بحث انتخابات ریاستجمهوری از الان، هم میتواند زود به حساب بیاید و هم به موقع، یادآور می شود: زود بودن آن به دلیل این است که خلاف قوانین کشور به حساب میآید چون انتخابات و تبلیغات باید در دوره زمانی خودش صورت گیرد و قواعدی دارد. اما به موقع هم میتواند باشد چون معمولا در انتخاب رئیس جمهور باید فرصت کافی به مردم داده شود تا از کاندیداها شناخت پیدا کنند که البته این نقص قانون به حساب میآید و قوانین باید به گونهای اصلاح شود که مردم به اندازهی کافی فرصت آشنایی با دیدگاه ها و سیاستهای کاندیداها را داشته باشند. بستگی دارد به این مساله با چه نگاهی وارد شویم.
وی همچنین دربارهی برخی وعدهها مبنی بر پرداخت بیشتر یارانهها از سوی بعضی از افراد می گوید: هر کدام از کاندیداها برای خود برگ برندهای دارند که متناسب با عقاید و دیدگاههایشان است که باید در طرح دقیق مساله از آنها پرسید که مبانیشان چیست و می خواهند این منابع را از کجا تامین کنند؟ آیا قرار است یارانه را به همین شکل گذشته بدهند و یا اینکه قرار است ۵۰ درصد جامعه را حذف کرده و به ۵۰ درصد دیگر بدهند؟ و یا این که قرار است فرآوردهها را با چه قیمتی بفروشند که این پول بیاید؟
امسال در مجمع بر سیاستهای اقتصاد مقاومتی نظارت میکنیممجمع تشخیص مصلحت نظام قرار است بر اجرای درست سیاستهای اقتصاد مقاومتی در سال ۹۵ نظارت کند، اما این نظارت چگونه خواهد بود؟دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در توضیح می گوید: نظارت به این صورت است که ما نامههایی را برای سه قوه میفرستیم و آنها گزارشهای رسمی خود را برای ما میفرستند که ما این گزارشها را با سیاستهای اقتصاد مقاومتی مقایسه می کنیم و اگر مغایر با آن باشد برایشان میفرستیم. اگر انحرافاتی را در سیاستهای اقتصاد مقاومتی در هر کدام از دستگاههای هر سه قوه ببینیم به آنها ابلاغ میکنیم تا تغییرات صورت دهند و اصلاح کنند. اگر این اتفاق نیفتد آن زمان است که ما به رهبر انقلاب نامه مینویسیم و به ایشان اطلاع میدهیم که فلان دستگاه در فلان قوه، سیاستهایش مغایر با اقتصاد مقاومتی بوده و اصلاحات را هم انجام نداده است. ما درسال ۹۴ بر سیاستهای اصل ۴۴ نظارت کردیم و گزارشهای آن را خدمت رهبر انقلاب فرستادیم و امسال نیز بر سیاستهای اقتصاد مقاومتی نظارت میکنیم.
رضایی در پایان صحبت های خود با اشاره به فعالیتهای ایسنا اظهار می کند: خبرگزاری ایسنا، برآمده از دل جوانان این کشور است که توانستند یکی از عرصههای فنی و تکنیکی رسانهای کشور را به دست بیاورند و تاسیس کنند. البته جوانهای ما در همه زمینهها چه نظامی، چه سیاسی و چه اقتصادی موفق بودهاند. در خبرگزاریها هم که یک کار تخصصی رسانهای است، ایسنا نماد موفقیت جوانان ایرانی در دانشگاههای کشور است. از نظر مسیر سیاسی نیز ایسنا همواره از ابتدا تاکنون مسیر اعتدالی را در پیش گرفته و با این که به دولت وابستگی داشته اما همیشه تلاش کرده اخبار و گزارش های همه افراد را تحت پوشش قرار دهد و منافع ملی را فراتر از جنبههای دولتی لحاظ کند و این نگاه، ویژگی خاصی به ایسنا داده است.
صحبت های رضایی که تمام می شود باران بهاره تهران به طوفان تبدیل شده و انگار میخواهد چارچوب پنجره اتاق را از جا بکند اما فرمانده سابق جنگ و مربی فعلی فرماندهان جدید، با همان خونسردی ابتدای صحبتهایش بدرقهمان میکند. رضایی به گونهای صحبت میکند که انگار از ابتدا تاکنون، هرجا که احساس کرده باید از نظام جمهوری اسلامی حفاظت شود وارد صحنه شده است؛ چه در سمت فرماندهی سپاه، چه در کسوت یک سیاستمدار و چه به عنوان یک مربی و استاد. شاید او هم خود را "بادیگارد" شخصیت نظام میداند.