نویسنده "سه روایت متفاوت" با مقایسه محتوای روایتهای دکتر محسن رضایی، حجتالاسلام ناطق نوری و آقای مرتضی الویری درباره دستگیری گروه فرقان نتیجه گرفته است که «روایت این سه نفر که در اتفاق دستگیری گروه فرقان دخیل یا مطلع بودهاند، متفاوت است.» نویسنده محترم چنانچه به سطرهای گزینششده خبرگزاریها اکتفا نکرده، متن گفتوگو با دکتر رضایی را در "کتاب راه" تا انتها مطالعه مینمود، اذعان میکرد که روایتهای آقایان الویری، ناطق نوری و آقای رضایی تفاوتی با یکدیگر ندارند و دارای همپوشانی هستند.
در صفحه 317 کتاب راه آمده است: «یک روز آقای مرتضی الویری کسی را به من معرفی کرد که بهنوعی با گروه فرقان ارتباط پیدا کرده بود. من این فرد را به آقای رمضانی و دکتر محمدی دادم و این آقا نفر اصلی برای نفوذ در تشکیلات فرقان شد. او به ما خبر داد یکی از نیروهای کادر فرقان در جستوجوی خانهای برای اجاره است. ما از این فرصت استفاده کرده، خانه دوطبقهای در نزدیکی بیت حضرت امام را اجاره کرده و در طبقه اول، یکی از برادران پاسدار به نام آقای قایقران را با خانوادهاش قرار دادیم تا از نزدیک مراقب اوضاع باشد و طبقه دوم را ازطریق عامل نفوذی خود به کادر فرقان پیشنهاد دادیم.
خوشبختانه آن فرد آمد و در طبقه دوم مستقر شد. ما بهکمک دوستانمان در اداره دوم ارتش در همه جای آن خانه میکروفون کار گذاشته و گفتوگوی افراد و جلسههای گروه فرقان را شنود میکردیم. از خلال شنودها به اطلاعات خوبی دست یافتیم. بهعلاوه تیم تعقیب و مراقبت ما نیز فعال شد. ...»
این تیم خودشان بهطور خودجوش کار روی فرقان را شروع کرده بودند. من به آنها گفتم شما کارتان را ادامه دهید. لذا دو تیمی که روی فرقان کار میکرد را به هم مرتبط کردیم (بدون آشنا شدن با یکدیگر) و بعد از سه چهار ماه کار، در مهرماه سال 58 این دو تیم باهم هماهنگ شدند، ولی محور اصلی کار همان هستهای بود که از بچههای سازمان آمده بودند. البته، مدیریت کار کاملاً با خود من بود. بهسبب آنکه اطلاعات سپاه با تأخیر تشکیل شده بود و ما راهی نداشتیم جز اینکه از کادرهای انقلابی استفاده کرده، خودمان را به حوادث برسانیم.»
درباره روایت آقای ناطق نوری نیز باید گفت که ایشان از اعضای فعال حزب جمهوری اسلامی و نیروهای انقلابی بوده و در کنار حضرت آیتالله خامنهای دغدغه امنیت کشور را داشتهاند و گزارش ایشان پرده آخر ماجرا را نشان میدهد که همه اعضای گروه فرقان و رهبر آن را دستگیر کردهاند. ایشان نیز اشاره میکند که «دوستان مجاهدین انقلاب هم جداگانه دراینزمینه مشغول فعالیت بودند که در یک نقطه به هم رسیدیم.»
تلاقی نیروهای اجتماعی به کار گرفته شده توسط آقای ناطق با سازمان، در درون سازمانی قرار دارد که واحد اطلاعات سپاه به مسئولیت محسن رضایی آن را اداره و برای دستگیری گروه فرقان هدایت میکرده است؛ و این هنر مسئول واحد اطلاعات سپاه محسن رضایی است که تیمهای مختلف را بدون آنکه از کارکرد و نقش یکدیگر اطلاع داشته باشند برای مهار جریان ترور به کار گرفته است.
دکتر رضایی در صفحه 323 کتاب راه نیز گفتهاند: «آقای ناطق نوری هم که بعد از آقای گیلانی ریاست دادگاه گروه فرقان را بر عهده داشت، درزمینه صدور احکام، بازداشتها و بازجوییها در بند 209 زندان اوین و همچنین در اقناع اعضای گروه فرقان نقش بسزایی داشت.»
بدتر آنکه تشکیل واحد اطلاعات مورد مخالفت بود تا موافقت. از اینرو در برخورد و دستگیری گروه فرقان، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، آقای ناطق نوری، بخش فنی اداره دوّم ستاد مشترک ارتش، و واحد اطلاعات سپاه بهعنوان صحنهگردان اصلی و نیز بعضی شخصیتهای دیگر کم و بیش نقش داشتهاند.
مطالب مندرج در متن کتاب راه در بالا نشان میدهد که واحد اطلاعات سپاه در آستانه راهاندازی با پدیده خشونتطلب و تروریسم کور گروه فرقان مواجه شده که در روزها و گام اول، بزرگترین استوانه انقلاب یعنی آیتالله مطهری را به شهادت رسانده، در ترور هاشمی رفسنجانی ناموفق مانده، تیمسار قرنی رئیس ستاد مشترک، حاج مهدی عراقی، آیتالله مفتح و چندین نفر دیگر را ترور و شهید کرده و بزرگان انقلاب همچون آیتالله دکتر بهشتی، حجتالاسلام باهنر، آیتالله موسوی اردبیلی، آیتالله امامی کاشانی، حجتالاسلام ناطق نوری و تیمسار فلاحی را نیز در نوبت ترور قرار داده است.
در چنین شرایطی با مرکزیت و محوریت واحد اطلاعات سپاه پاسداران، از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بهعنوان محور و از نیروهای معرفیشده ازسوی آقای هاشمی و واحد اطلاعات ارتش و شاید افراد دیگری که پس از 30 سال انان آنان خاطر نیاورد، بهره گرفته شده و اولین تروریسم کور و متحجر و ایدئولوژیک مهار گردیده است.
پاسخ حاضر بهمنظور روشنگری چیستی و واقعیّت امر بیان شده است.
خسته نباشید