به گزارش «پایگاه اطلاعرسانی دکتر رضایی»، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام شامگاه چهارشنبه دوازدهم آبان در آستانه روز ملی مبارزه با استکبار جهانی گفت:
ملت ما در زمینه روزها و مناسبتهای مبارزه با ظلم و استکبار، از روز قدس گرفته تا روز مبارزه با استکبار جهانی، ابداعکننده خوبی بوده و بدون شک مردم جهان را به فکر فرو برده که چرا ملت ایران، شعار مرگ بر آمریکا را رها نمیکند. چرا این چنین روزی را بهعنوان یک روز ملی مهم خودش برپا میکند و مردم در آن شرکت میکند. به سهم خودم این روز را تبریک میگویم و امیدوارم این پرچمداری را بهطور منطقی، جدی و با حفظ ارزشها ادامه بدهیم.
دکتر محسن رضایی با نگاه تاریخی به وقایع سیزدهم آبان گفت: میشود گفت که درگیری آمریکا با ملت ما از کودتا علیه نهضت ملی شدن نفت شروع شد. آقای مصدق فکر میکرد اگر از انگلیسیها فاصله بگیرد و به آمریکاییها پناه ببرد آمریکاییها پناهگاه خوبی هستند. مذاکراتی بین آقای مصدق و آمریکاییها صورت گرفت و او روی حمایت آمریکایی حساب باز کرد ولیکن آمریکاییها علیه ایشان کودتا کردند. از آن تاریخ تا الان که شصت و چند سال میگذرد، بدون وقفه آمریکا علیه ما اقداماتی را انجام داده و میلیاردها دلار خسارات چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب به ما وارد کرده است. آن حادثه گذشت اما پس از آن حمایت آمریکا از رژیم شاه در واقعه پانزدهم خرداد را شاهد هستیم که با تانک مردم را زیر گرفتند. پیشتیابی آمریکا از شاه در هنگام پیروزی انقلاب که در آن آقای هایزر را برای کودتا به ایران فرستادند و با هوشیاری حضرت امام، هایزر نتواست کاری انجام بدهد. بعد از پیروزی انقلاب، آمریکا علیه انقلاب ملت و دولتی که برآمده انقلاب مردم بود اقدام کرد. حمایت از شورش های قومی، کودتای نوژه و حمایت از صدام در جنگ تحمیلی. همچنین شدیدترین تحریمها را در چند سال اخیر بهراه انداختند. یعنی آمریکاییها شصت و چند سال است که با ما درگیر هستند. مرتب برای ما هزینه درست کردند. اگر یک دادگاه واقعی امروز تشکیل بشود آمریکاییها باید دهها میلیارد دلار به ما خسارت بپردازند تا بتوانند گذشته خود را فقط در موضوعات مادی جبران کنند. خسارتهای معنوی که قابل جبران نیست.
یکی از مقاطع مهم تاریخ روابط ایران وامریکا، توافقنامه الجزایر است. طبق آن توافق، با وساطت دولت ایران، دانشجویان ایرانی قبول کردند، که گروگانها آزاد بشوند. مذاکرهکنندههای ما به توافق رسیدند که گروگانها یا همان جاسوسان آزاد بشوند و از آمریکاییها تعهد گرفتند که در امور ما دخالت نکنند. ولی از زمان این توافق تا کنون آمریکاییها بارها و بارها توافق الجزایر را زیر پا گذاشتند. سند و آماری که راب گریس در مقاله کارشکنی و عملیات محرمانه ایران منتشر کرده جالب است. ایشان مینویسد: در سال 1995 رسانههای آمریکایی افشا کردند که سازمان جاسوسی سیآیای 18 میلیارد دلار صرف عملیات مخفی برای بیثبات کردن ایران کرده است و یا در سال 2005 در حالی که ایران با سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس معاهده پاریس را به امضا رسانده بود و قرار شده بود آژانس انرژی هستهای بر فعالیتهای صلحآمیز ایران نظارت بکند و ایران هم پروتکل الحاقی آژانس را داوطلبانه پذیرفته بود، آمریکاییها از منافقین و جند الله که در پاکستان بود با سه میلیون دلار حمایت میکند. در سال 2007 سیبیاس نیوز، از تلاشهای مخفیانه سازمانهای جاسوسی آمریکا و همپیمانانش برای کارشکنی در برنامه هستهای ایران پرده برداشت و اردشیر حسنپور دانشمند هستهای ایران در شرایط صلحآمیز، جان خود را از دست داد. تایمز گفت: موساد او را ترور کرده است. در سال 2008 جرج بوش حکمی را امضا کرد که بر اساس آن سیآیای حرکتی را برای براندازی در ایران داشته باشد. در سال 2009 برنامه محرمانهای را علیه زیرساختهای صنعتی ایران تصویب کردند. اینها را در مقالات خودشان اذعان کردهاند و این نشان میدهد آنها بارها توافق الجزایر را زیر پا گذاشتند.
فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس افزود: اینکه گفته میشود شروع دشمنی، از طرف ایران بوده صحیح نیست. آمریکاییها دشمنی میکنند و ما مقاومت و ایستادگی. ما با تجاوز و دخالت در امور خودمان مبارزه میکنیم. آنها دشمنی میکنند و ما مبارزه میکنیم. ما ابتدا به ساکن، علیه هیچ کشوری وارد درگیری و جنگ نمیشویم. مقاومت را حق مشروع و قانونی خود میدانیم و بر این اساس اقدام میکنیم.
مجری برنامه از دکتر رضایی پرسید آیا در رفتار آمریکاییها با ما یا ما با آنها تغییری ایجاد شده؟ دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: اگر آمریکاییها تغییری کرده باشند باید علامتی داشته باشد. ما علامتی از تغییر در رفتار و قول و قرار و گفتمان آمریکاییها نمیبینیم. تغییری ایجاد نشده است رفتار و گفتمانشان همچنان گاهی از بالا است و ما هم جوابشان را میدهیم.
مجری پرسید: آیا ما تغییری کردهایم که این بحثها مطرح میشود که شاید بتوان در برخی زمینهها با آنها همکاری کرد؟ دکتر رضایی پاسخ داد: البته گروههایی در ایران از اول انقلاب بودهاند که جایشان را با هم عوض میکنند. این گروهها میگویند آمریکا با ما دشمنی ندارند و اگر ما ارتباطمان را حفظ کنیم، ایران بهشت و گلستان میشود.
زمانی این را آقایان بنیصدر و بازرگان میگفتند. حالا مخالفین آنها و حتی برخی از دانشجویان سابق پیروی خط امام این حرف را میزنند. گروههای دیگری درست شدند و این حرف را میزنند. امروز هم گروههایی که اکثریت جامعه را تشکیل نمیدهند، این موضوع را تبلیغ کرده و حرف میزنند.
استاد دانشگاه جامع امام حسین(ع) در موضوع بدعهدیهای پس از برجام گفت: بحث، خیلی عمیقتر از اینها است. توافقنامه الجزایر و پاریس در زمینه هستهای را که اشاره کردم. غیر از آن بحثی که با آقای تورگوت اوزال در موضوع آزاد شدن گروگانهای آمریکایی در لبنان داشتیم. ایشان میگفت اگر شما به آزادی این گروگانها کمک کنید آمریکاییها قول دادهاند که یک کار بسیار بزرگ برای ایران انجام خواهند داد. تلاشهایی انجام و حزبالله لبنان قانع به آزادسازی گروگانها شد. اوزال تا چند ماه بعد قول میداد و منتظر بود ولی آمریکاییها کاری برای ما نکردند. اوضاع البته بحرانیتر از این است. آمریکا برای دوستان خودش هم کاری انجام نمیدهد. این کودتایی که علیه آقای اردوغان شد را ببینید. دولت اردوغان چه مشکلی با آمریکاییها داشت؟ سرنخ کودتای ترکیه در دست آمریکا است. آقای اوباما چندین ساعت بعد از کودتا و در هنگام شکست خوردن آن موضع گرفت. آقای مرسی در مصر، به آمریکاییها نزدیک شد و علیهاش کودتا کردند. آقای مصدق از انگلیس برید و به آمریکاییها پناه برد و بر علیهاش کودتا صورت دادند. ذات آمریکا حتی برای دوستانش قابل اعتماد نیست چه برسد برای ما و انقلاب ما. اما آنجایی که ما از موضع قدرت برخورد کنیم او عقبنشینی میکند. در مسئله هستهای حاضر نبودند در کنار کشورهای اروپایی بیایند و دور میز مذاکره بنشینند. وقتی تعداد سانتریفیوژهامان انبوه شد آمریکاییها ترسیدند و مثل بچه مودب سعی میکردند که جلسه را ترک نکنند. آقای کری در یک دور از مذاکرات آمد و شانزده روز در ژنو نشست. هیچ وزیر خارجهای در تاریخ آمریکا شانزده روز با عصا نرفته بود و در مذاکرهای با یک کشور دیگر بنشیند. البته خوی فریبکاریاش را به کار برد. این نشان داد که ما هر چه از موضع اقتدار جلو رفتیم آمریکاییها عقب کشیدند. اما هرجا احساس کردند ما ضعفی داریم جلو آمده و پیشروی کردهاند. آمریکاییها قابل اعتماد نیستند. ما باید وضع خودمان را در صحنه بینالملل در مقابل قدرتهای بزرگ، با اقتدار تنظیم کنیم.
این استاد اقتصاد پیرامون اوضاع اقتصادی آمریکا افزود: آمریکاییها همین الان کل بدهیشان 19 هزار میلیارد دلار شده و برای اولین بار بدهیها از درآمدهاشان تجاوز کرده است. در سالهای 1970 تا 1980 بدهیهای آمریکا، سی درصد درآمدشان بود. از آن سال تا سال 2000 به پنجاه شصت درصد درآمدهاشان رسید. از 2013 تا 2016 طی چهارسال بدهی آمریکا از درآمدشان جلو زده است. معنای این گفته این است که آمریکاییها هر سال باید مبالغ بیشتری از درآمدها و مالیاتهاشان را صرف بازپرداخت دیونشان کنند. یعنی در آینده در یک نقطه دلار با مشکل جدی مواجه خواهد شد و یا دولت آمریکا در اداره آمریکا با ورشکستگی روبرو میشود. اگر این ورشکستگی در دولت آمریکا صورت بگیرد، ظرف کمتر از چند روز میلیونها نفر ثروتشان در اوراق بهادار و اوراق قرضه و وال استریت به باد رفته و یک خشکسالی مالی سراسر آمریکا را در بر میگیرد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: به همین دلیل است که آمریکاییها جنگهای نیابتی را بهراه انداختهاند و سربازان عربستان به یمن حمله میکنند و هزینه این جنگ را بر عهده عربستان قرار دادهاند. هزینه جنگ سوریه را هم بر عهده دولت قطر قرار دادهاند یا میخواهند از سربازان ترکیه در موصل استفاده کنند. آمریکاییها به دنبال این هستند که هزینههای استقرار یا دخالتهاشان در منطقه را به عهده کشورهای منطقه بگذارند. البته این هم تا مدتی پاسخ میدهد. الان عربستان هم با کسری بودجه مواجه شده است.
دکتر رضایی در پاسخ به این پرسش که بهترین راهبرد کشورمان بر اساس پیشینه آمریکا و وضعیت اقتصادی و امنیتی موجود برای برخورد با چنین تهدیدی چیست، اظهار داشت: ابتدا باید خود تهدید را بشناسیم، تهدیدی که ما اکنون در شرایط فعلی با آن روبرو هستیم، من نام آن را تهدید سپر و شمشیرگذاشتهام. با سپر تحریم و شمشیر نفوذ آمریکاییها برنامهای را نسبت به ما شروع کرده و یک افق 15 ساله را در نظر گرفتهاند. یعنی آنها میخواهند با سپر تحریم جلوی پیشرفت ایران و پیشرفت فناوریها و سرمایهگذاری ها در ایران را بگیرند، لذا تحریم میشود سپری که پیشرفت ایران را متوقف کند. شمشیرشان نفوذ است، میخواهند از طریق نفوذ در حقیقت چه در سطح جامعه و چه در سطح نخبگان و چه در سطح ورود به حاکمیت ایران و ورود هوادارانشان به نظام حکومتی جمهوری اسلامی ایران، در ایران پیشروی کنند، یعنی شمشیر آنها نفوذ است. خب ما باید چه کنیم تا جلوی نفوذ را بگیریم؟ ما سپر خوبی داریم، سپر ایستادگی و مقاومت. ولی متاسفانه شمشیر ما شمشیر کندی است یعنی پیشرفت اقتصادی ما شتابآلود نیست. ما در کنار این سپر قدرتمند، ایستادگی و مقاومت میکنیم و مردم ما انشاءالله فردا در راهپیمایی میلیونی شرکت خواهند کرد. این سپر یک سپر بسیار قوی ست که در راس آن مقام معظم رهبری قرار دارد که همواره از ایستادگی و مقاومت در برابر آمریکاییها صحبت کرده و ترفندهای آنها را افشا میکنند و مرتب به مردم و مسئولین روحیه میدهند. این می شود سپر ما که سپر قوی و خوبی هست، اما شمشیر ما شمشیر کندی است. ما باید شمشیرمان را از نیام در بیاوریم و اقتصاد مقاومتی و سیاستهای اصل 44 و چشمانداز را بهطور جدی عمل کنیم. اینجا مشکل ما کجاست؟ تردیدی است که هوادادارن خود آمریکا در داخل کشور در اقتصاد ایجاد کردهاند. مرتب میگویند که همین فردا مسئله رابطه حل میشود و ارتباط ما با آمریکا ایران را بهشت میکند. 37 سال است این گروهها دائم جایشان را درصندلیهای تردید با هم عوض میکنند و مرتب عدهای میروند و عدهای دیگر میآیند به سراغ همان صندلی. تردید آفرینان، مرتب تردید را در جامعه ما تزریق میکنند. این تردید باعث شده که ما به تواناییهای خودمان بر نگردیم، به جوانهای با استعدادمان رجوع نکنیم. به سرمایههای داخلیمان رجوع نکنیم. داریم توجه مردم و نخبگان و کارآفرینان را به یک آسمان رویایی غیر واقعی به نام آسمان آمریکا معطوف میکنیم. در همین حادثه مذاکرات هستهای، ما تا الان باید از رکود بیرون میآمدهایم، در هیچ کجای دنیا و در هیچ اقتصادی اینقدر رکود طولانی مدت وجود ندارد. چهارسال رکودی که ایران را گرفته است، عمیقترین رکود و طولانیترین رکود بوده، چرا؟ یک بخش از آن مربوط به همین بوده که با اینکه مذاکرات هم انجام شده اما مرتب مردم را منتظر نگه داشتهاند. اجازه ندادهاند مردم دست به زانوی خودشان بگیرند، یک عده گفتهاند ارتباط با آمریکا برقرار شود اجناس ارزان میشود، پولها را در بانک گذاشتهاند و خرید نکردهاند، یک عده قصد سرمایهگذاری داشتند، پیش خودشان گفتهاند حالا که قرار است با آمریکا ارتباط برقرار کنیم چرا در کالاهای گذشته سرمایهگذاری کنیم؟ صبر میکنیم تا ببینیم این برجام نهایتش چه میشود و بعد میرویم و در کالاهای جدید سرمایهگذاری میکنیم. کارآفرینان و تولیدگران را منتظر نگه داشتهاند. مصرفکنندگان و متقاضیان را هم مردد گذاشتهاند و نتیجه این تردید در عرضه و تقاضا کل بازار ایران را قفل کرده است و هنوز که هنوز است آن تحرک جدی در نه در مسکن، نه در کالاهای صنعتی و نه در جاهای دیگر پیدا نشده است. بعد یک انحرافات جدی هم در مسئله پول و در مسئله بانکداری ایران در نقدینگیسازی و در حسابسازی در بانکها و در مسائل دیگر بهوجود آمده است که من تعجب میکنم از مسئولین کشور! چه دولت و چه مجلس اگر متوجه نیستند که اوضاع بانکها و نظام پولی کشور چیست که خب بروند مشاور بگیرند و اگر در جریان هستند و میترسند برخورد کنند که درست نیست بترسند! باید با قدرت نظارت کنند و وضعیت پولی و مالی کشور را حل کنند. همیشه در چنین شرایط رکود در اقتصاد، برنامه نجات باید داده شود. یعنی نقدینگی به سمت تولید هدایت شود، در این سالها بالعکس شده و نقدینگی را از تولید بردهاند جاهای دیگر؛ بردهاند در سفتهسازی و حسابسازیهای بانکی. در نتیجه عرایضم بگویم مشخص است که ما سپرمان قوی ست، ایستادگیمان قوی ست، شعارهایمان را با قدرت علیه آمریکا میگوییم و باید هم بگوییم، اما شمشیراقتصادی که باید از نیام بکشیم و اقتصاد را پیشرفت دهیم تا طرح نفوذ آمریکا و تحریمها را خنثی کنیم، این شمشیر کشیده نمیشود. اگر این شمشیر کشیده نشود باید تنها مقاومت کنیم. البته با مقاومت هم جلوی آمریکا را میگیریم اما مردم ما پیشرفت میخواهند، میخواهند زندگیشان درست شود، معیشتشان درست شود.
مردم ما حاضرند تا صد سال دیگر شعار مرگ بر آمریکا بگویند مشروط به اینکه دولت مردان ما بدانند که بالاخره شمشیر را باید بکشند و اقتصاد را باید درست کنند، معیشت را درست کنند و این با دست به زانو گرفتن خود ما و استفاده از تواناییهای ما امکانپذیر است.
فرمانده سابق سپاه پاسداران در دروان دفاع مقدس در ادامه گفت: برنامه نفوذ امریکا بسیار جدی است. من از دوستان خود در صدا و سیما میخواهم که در بخشهای مختلف و شبکههای مختلف یک برنامه منطقی و به دور از احساسات، در مورد نفوذ با استفاده از اسناد و مدارکی که هست شفافسازی نمایند. همین الآن ما در دانشگاه امام حسین (ع) بیش از شانزده هزار سند بهدست آوردهایم که آمریکاییها با برنامه نفوذ میخواهند چکار کنند. اسناد هم از خود آمریکاییها است که یک تعداد از آنها هم اسناد آشکاری است که الان جمعآوری شده است. این طرح نفوذ، نشان می دهد که آمریکاییها بهطور جدی میخواهند در دو بعد، عملیاتی را بهصورت نرم علیه جامعه و کشور ما انجام بدهند. در قسمت اول در سیاست، فرهنگ و اقتصاد میخواهند این تردیدی که در بخشهایی از جامعه وجود دارد را گسترش دهند. مردم ما به خصوص جوانان نسبت به فرهنگ، اقتصاد و سیاست جمهوری اسلامی مردد شوند و بعد مرحله تضعیف را شروع کنند؛ تضعیف نظام سیاسی و فرهنگ ملی. میخواهند ارزشهای انقلاب را تضعیف کنند. مسئله بعد تزلزل است. پس تردید، تضعیف و تزلزل در نظام سیاسی و مرحله چهارم نیز تخریب و فروپاشی نظام است. این اسناد وجود دارد و برای هرکدام از این صحبتهایی که بیان شد تعداد زیادی سند از خود آمریکا وجود دارد. از ژورنالها، از پایاننامهها و رسالههایشان که موجود است. بخش دوم در کنار این تضعیف و تردید، میخواهند ارزشها و فرهنگ آمریکایی را در جامعه ما تلقین کنند. از طریق هنر، تحلیلهای گفتمانی و آموزش. مرحله بعد و پس از تلقین ارزشهای آمریکایی و تبلیغات آمریکایی، ترویج الگو و ارزشهای آمریکایی را میخواهند رواج دهند. مثلا مد میسازند و الگوهایی در جامعه معرفی میکنند که از طریق شبکههای مجازی و از طرق دیگر وارد جامعه ما شود و جامعه ما همانطور که از ارزشها و الگوهای بومی خود دارد فاصله میگیرد، از این طرف به ارزشها و الگوهای آمریکایی روی بیاورد. مرحله سوم توجیه و موجهسازی این فعالیتها و ارزشهاست که جوانان ما با استدلال معتقد شوند که این ارزشها چیزهای درست و بهتر از ارزشهای بومی و ملی ما ست. و بعد هم در حقیقت، کلا الگوهای قدیم بومی خودمان را کنار بگذاریم و الگوهای جدید امریکایی جایگزین شود. بنابراین یک برنامهریزی حساب شده و بسیار خطرناکی بهوجود آمده است. خب وظیفه ما در اینجا چیست؟ وظیفه ما این نیست که مرتب همه را متهم کنیم که تو آمریکایی شدهای. سازمان سیا شاید خیلی از جوانها، دانشمندان، نخبگان و گردشگران ما، از هر 40-50 نفر یک نفر را انتخاب میکنند و با قرارها و وعدههایی گول میزنند و تحت پوشش مثلا گردشگر دوباره به ایران میفرستد. ما باید داشجوهای خود را توجیه کنیم و این اسناد و مدارک را نشانشان دهیم، دانشگاهها و گردشگران خود را توجیه کنیم. من معتقدم ما اگر ملت خودمان را نسبت به این توطئه توجیه کنیم لزومی ندارد با بعضیها برخورد شود که چرا شما این مسیر را دنبال کردهاید. ما با توجیه و شفافسازی و آگاهی دادن میتوانیم تا حدود زیادی جلوی برنامه و جنگ نرم آمریکاییها را گرفته و توطئهشان را خنثی کنیم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به جایگاه ایران در منطقه با توجه به مسائل موجود بیان داشت: من در سال گذشته در تشییع جنازه شهید بزرگوار سردار همدانی، با اینکه داعش هنوز کنار بغداد و اطراف دمشق بود بیان کردم که انشاءالله بهزودی داعش را در سوریه و عراق دفن میکنیم. امروز اخرین مواضع و سنگرهای داعش و تکفیریها هم در حلب محاصره هست و بخشهایی از حلب آزاد شده و هم موصل در محاصره نیروهای ارتش عراق است و بخش هایی از آن آزاد شده. البته اینجا نقطه بسیار مهمی است. آمریکا، عربستان، اسرائیل و ترکیه نمیتوانند تحمل کنند که حلب و موصل کاملا آزاد شود و ما نگران این هستیم که با دفن داعش، حوادث جدیدی را در شمال عراق و سوریه ایجاد کنند. البته ما داریم تلاشهایی میکنیم که بین دولت عراق و دولت ترکیه، گفتمان و مصالحهای شود تا بین عراق و سوریه و دیگر کشورهای منطقه نیز مصالحه صورت بگیرد. چرا که ما معتقدیم دیگر از اینجا به بعد مسئله دیپلماسی و مذاکرات باید شروع شود. آن هم نه با قلدرهایی مثل آمریکا و اسرائیل که حق ندارند در مسائل منطقه دخالت کنند. خود کشورهای منطقه بشینند و در مسئله ترکیه و سوریه و عراق گفتوگو بکنند. در هر حال ما الآن در نقطه بسیار حساسی در سوریه و هم در عراق رسیدهایم و داعش تمام شده است، مگر اینکه آمریکاییها بخواهند در این ماه های آخر دست به کارهای غیر عقلایی بزنند.
استاد دانشگاه امام حسین در مورد این سوال که نسل کنونی مبارزه با استکبار را باید از کدام مکتب و جریان فرا بگیرد پاسخ داد: من گاهی اوقات تعجب میکنم از برخی روشنفکرهای ما، آقای اوباما چند ماه پیش به ژاپن رفته بود و از هیروشیما و ناکازاکی بازدید کرده بود. آنجا ابراز همدردی کرده بود. از وی پرسیده بودند که شما بمبهای اتمی را که اینجا زدهاند محکوم نمیکنید ؟ گفت نه، به هیچ وجه. رئیس جمهور یک کشوری بمب اتم زده و بیش از سیصدهزار نفر را کشته، حالا عنوان میکند که ما پشیمان نیستیم و محکوم نمیکنم. بعد ما یک شعار مهم مرگ بر آمریکا داریم که افتخار کشور ایران است که یک کشور جهان سومی توانسته شعار مرگ بر آمریکا را به صدا در بیاورد و بعد یک چنین ارزش سیاسی مهمی برای ما بهوجود آورده است و بعد یک عده میگویند برای چه شما این حرف را میزنید؟ خب شما چرا سوال نمیکنید آقای اوباما چرا آنجا عذرخواهی نکرده است؟ شعار مرگ بر آمریکا که شعار مرگ بر دخالت امریکا در کشورهاست. شعار مرگ بر تجاوزگری است. شعار مرگ بر آمریکا شعار سلام بر آزادی و سلام بر استقلال است. شعار مرگ بر آمریکا در حقیقت، دفاع از ارزشهای انسانی است. بحث آمریکا بهعنوان کشور عضو سازمان ملل متحد، مطرح نیست. اینجا آمریکا نماد تجاوزگری است. وقتی میگوییم مرگ بر آمریکایی یعنی مرگ بر تجاوزگری، مرگ بر انحصار طلبی، مرگ بر تبعیض در سیاستهای خارجی، مرگ بر حمایت از وهابیت، مرگ بر حمایت از بمبارانهای مردم بیگناه در یمن و غزه. مرگ بر آمریکا چنین معناهایی دارد. نه اینکه مرگ بر یک کشوری که عضو سازمان ملل است. بعضیها میآیند اینطور تحلیل میکنند و میگویند آمریکا عضو سازمان ملل است. خب عضو سازمان ملل باشد. آمریکا امروز نماد این تجاوزات است. نماد این ضد ارزشهاست. وقتی مردم ما میگویند مرگ بر آمریکا، دنبال عقدهکشایی نیستند. دنبال حفظ یک پرچم انقلابی و ارزشی هستند که بخش مهمی از انقلاب اسلامی را در بر دارد. لذا به نظر من جوانان عزیز کشور ما خیلی خوب میفهمند که این نماد، یک غیرت انقلابی است و این غیرت انقلابی را باید حفظ کرد.
آمریکاییها و امثالهم بدنبال کسب درامد شخصی هستند
رسول خدا ص امام انقلاب و شهدا و اقتصاد مقاومتی بدنبال کسب رابطه ولایت در اقتصاد و....... برای فقرا و عامه مردم هستند
تردید مانع است