مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در پاسخ به شبهه سازی برخی رسانه ها و روایت سیاسی و جناحی از دفاع مقدس توضیحاتی را ارائه کرد.
در متن این توضیحات آمده است: به نظر میرسد گاهی غرق شدن در برخی تعلقات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، جناحی، سازمانی و ... باعث برهم خوردن تمرکز افراد روی واقعیت ها یا سوی گیری ناخواسته باشد و در نتیجه قضاوت منصفانه ای شکل نگرفته و نظرها را با هاله ای از ابهام رو به رو کند. فضای نقد منصفانه و سازنده نیازمند دوری از وابستگی ها و تعلقات فردی، جناحی و گروهی است.
آنچه در نوشته اخیر سایت جماران با عنوان « گفت و گوی جماران با سردار محمد عزلتی مقدم معاون پیشین دفتر سیاسی سپاه پاسداران منتشر شد.» مایه تعجب بود! چرا که این سایت ابتدا ایشان را مسئول دفتر سیاسی و سپس معاون پیشین دفتر سیاسی سپاه پاسداران معرفی می کند! این در حالی است که در طول دفاع مقدس سردار ابراهیم حاج محمدزاده مسئول دفتر سیاسی و مسئول مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه بوده اند. اسامی افراد و مدیران این مجموعه نیز مشخص هستند.
آنچه از دوران دفاع مقدس بصورت مستقیم در قالب نوارهای صوتی از جلسات فرماندهان و مسئولان جنگ، جمع آوری شده است، توسط افراد مشخص شده در قالب «راوی جنگ» بوده که همه شناسنامه دار و مشخصاتشان در اسناد درج شده است همچنین بیش از 17 نفر از راویان جنگ به درجه رفیع شهادت نائل شده اند و اساًساً آقای عزلتی در زمره راویان ثابت جنگ نبوده ، بلکه مدت کوتاهی در دفتر سیاسی سپاه حضور داشته اند، آن هم در مقاطع ابتدایی و نه در مقطع پایانی جنگ! لذا صحت اداعای ایشان از نوارها یا اسناد پایان جنگ مشخص نیست.
با اینکه اصحاب پژوهش و علم و دانش نقش بسزایی در آگاهیبخشی به مردم به عهده دارند؛ اما عدم رعایت امانتداری در انتقال مطالب یا تلاش برای فریب، تحریف و تخریب تاریخ پر افتخار دفاع مقدس نمی تواند در زمره اقدامات عالمانه باشد.
بر همین اساس این سئوالات مطرح است که :
1. آقای عزلتی با چه سندی بیان می کنند:« اما در جلسه ای بین آقای محسن رضایی فرمانده سپاه با مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ – که سه ساعت طول کشید و نوار آن هم ضبط و پیاده شده است – آقای رضایی تلاش می کند آقای هاشمی را توجیه کند که ما باید برویم به غرب کشور و با عراق بجنگیم. آقای هاشمی مخالفت می کند و می گوید ما باید سرنوشت جنگ را در همین جنوب رقم بزنیم؛ موقعیت جنوب است که تعیین می کند جنگ باید به چه سرنوشتی دچار شود؛ ما در غرب چیزی نداریم. آقای رضایی اصرار می کند و آقای هاشمی بسیار با دلیل و منطق به ایشان می گوید موافق نیستم. اما در نهایت آقای رضایی می گوید که من نیروها را فرستاده ام. یعنی او بدون اجازه آقای هاشمی که فرمانده جنگ بود نیروها را به آنجا اعزام کرده بود. آقای هاشمی می گوید خب پس اگر این کار را کرده اید که هیچ.؟ »
آیا وی می تواند شماره سند و نوار مربوطه را ارائه نماید؟ و یا اینکه صرفاً بر اساس گمانه زنی ها چنین مطالبی را بیان می کنند.
توضیح: حدود 35 هزار ساعت نوار کاست ضبط شده در آرشیو این مرکز موجود است و چندین نوار 3 ساعته از جلسات فرماندهان سپاه با فرماندهی جنگ وجود دارد.که چنانچه کسی ادعای مستندی را مطرح می کند باید قادر به ارائه شماره سند آرشیوی آن نیز باشد!
2. ایشان می گوید: « من چون در قرارگاه رمضان بودم، اعتقادم این است که اتحادیه میهنی کردستان عراق و رهبرش آقای جلال طالبانی با سپاه ارتباط داشت و او بود که سپاه را به رفتن به غرب ترغیب کرد. من هنوز هم به این ماجرا مشکوکم. چون احساس می کنم این کار، کار آمریکایی ها بود. آقای طالبانی را هم یک آدم آمریکایی می دانم و بنابراین می گویم این طرح آمریکایی ها بود. معتقدم ما که در جنوب موقعیت داشتیم که سرنوشت جنگ را تعیین کنیم اما آن ها نیروهای ما را پراکنده کردند و به شمال غرب بردند. در حالی که شمال غرب چیزی نداشت که ما برویم و آنجا تمرکز کنیم. ما به آنجا رفتیم، آنجا کاری نکردیم و در جنوب، فاو را از دست دادیم. شما می توانید بگویید در غرب چه چیز گیر سپاه آمد؟ هیچ! اما ما در جنوب فاو را از دست دادیم.»
اولاً این مطالب ناشی از عدم آگاهی ایشان از همه ی زوایای جنگ، بویژه در حوزه تصمیم گیری هاست و خود ایشان اشاره میکند چون در قرارگاه رمضان بودم چنین اعتقادی دارم! اعتقاد و برداشت هرکس برای خودش محفوظ و محترم است! اما تعمیم اعتقاد فردی به کلیت ماجرای جنگ که دارای ابعاد بسیار وسیعی است! غیر حرفه ای و از سر نا آگاهی می باشد.
کما اینکه قرارگاه رمضان یکی از رده های متعدد سپاه در جنگ و مسئول عملیات برون مرزی بوده است و در حوزه تصمیم گیری عملیاتی جنگ، فرماندهان قرارگاهها و رده های متعددی دخیل بوده اند! لذا حتی اگر چنین ادعای از سوی مسئولین ارشد آن قرارگاه هم مطرح میشد، کامل نبود تا چه رسد به فردی که از مسئولین رده یک قرارگاه رمضان محسوب نمیشود! نظر ایشان در باره آمریکایی بودن یا نبودن افراد یاد شده هم به شخص خودشان مربوط است و ربطی به تصمیمات عملیاتی ندارد. در حالی که اتحادیه میهنی کردستان عراق در همراهی و هماهنگی با قرارگاه رمضان در بسیاری از عملیاتهای برون مرزی نقش موثری داشته و تا پایان جنگ هم در کنار رزمندگان اسلام علیه صدام جنگیده است.
3. ایشان در باره اینکه: «آیا علت مشکلات ایران در عملیات های پایانی جنگ را همین تصمیم می دانید؟» پاسخ می دهد: بله من آن ها را با تصمیم اشتباه سپاه می فهمم.
این در حالی است که تصمیم گیری در باره راهبردهای اساسی و مسائل عمده جنگ، نه فقط در حیطه سپاه و نه فقط در حیطه ارتش، بلکه دارای ساز و کار خاصی برای تصمیم سازی و تصمیم گیری بوده و شورای عالی دفاع فرمانده عالی جنگ و همچنین در مواقعی سران قوا و رئیس دولت و در برخی شرایط نیز خود حضرت امام(ره) در این موارد ورود داشته اند. لذا ارجاع یک موضوع اساسی مثل «پایان جنگ » به یکی از نیروهای نظامی تنها یک موضوع سیاسی برای مصرف امروز می باشد. موضوع پایان جنگ در دوره بندی یا مقاطع مختلف جنگ ایران و عراق، یک دوره کاملاً متمایز و دارای ابعاد و عوامل مختلفی است که برای بررسی علل و عوامل این دوره باید به تمام زوایا و علل پیدا و پنهان آن توجه شده و با اتکاء به اسناد و منابع موجود تبیین گردد، نه با اتکاء به ذهنیات افراد که اتکاء به ذهن، بجای اتکاء به اسناد، مانع شکل گیری روایت صحیح از جنگ خواهد بود.
برهمین اساس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با استفاده از منابع و اسناد موجود « مقطع پایان جنگ» را در قالب یک کلان پروژه تعریف و اجرایی کرده است که پس از اتمام و انتشار آن بسیاری از زوایای این دوره مشخص و در اختیار عموم قرار خواهد گرفت.
در ارتباط با موضوع تغییر راهبرد ایران از جنوب به شمال غرب به اختصار می توان اشاره کرد که دو متغیر اصلی مؤثر بر این تغییر راهبرد نظامی (عملیاتی) ایران در سال 1366 از جنوب به شمال غرب عبارتند از: الف : انسداد در جبههی جنوب. ب : نقش قرارگاه رمضان. برای درک جزئیتر و عمیقتر این دو متغیر، پیشینهی جنگ در شمال غرب و نقش و جایگاه شمال غرب، غرب و جنوب در راهبرد نظامی ایران بررسی و روشن شد که شمال غرب از سال 1359 تا 1366 در راهبرد نظامی ایران جایگاه مهم یا تعیینکنندهای نداشته است؛ بنابراین، ورود به آن منطقه در سال 1366 و طراحی عملیات اصلی و سالانهی ایران در آن، باید ریشه در سایر عوامل داشته باشد، از جمله: قرار گرفتن در وضعیت دشوار، انسداد راهکارهای عملیاتی در جنوب و نقش قرارگاه رمضان و اتحادیهی میهنی کُردستان در خصوص امکان و شرایط مناسب برای اجرای عملیات در جبههی شمالغرب.
امّا چرا جبههی شمال غرب؟ پاسخ پرسش را باید در ماهیّت راهبرد نظامی و سیاسی جنگ تحمیلی، پس از فتح خرمشهر جستوجو کرد. راهبرد جنگ تا یک پیروزی، توان لازم و پشتوانهی تسلیحاتی؛ نیرو و سازمان رزم مناسب را برای جنگ تمامعیار با ارتش عراق در همهی جبههها به خصوص در جبههی جنوب نداشت. این راهبرد حتی نمیتوانست یک پیروزی قاطع که دولت عراق را در آستانهی سقوط قرار دهد، در پی داشته باشد. بنابراین، به رغم پیروزیهای بزرگ در خیبر (ناتمام)؛ والفجر8 ؛ کربلای5 و دهها بار حمله به خطوط دفاعی عراق در جبههی جنوب، دیگر امکانی وجود نداشت و از سوی دیگر، توقف جنگ نیز ناممکن بود؛ از این رو، جبههی شمال غرب چون روزنهی امیدی برای خروج از بنبست جنگ در جنوب مّد نظر قرار گرفت.
موضوع مهم دیگر در تحول راهبرد نظامی ایران، اجرای عملیات موفق بود. راهبرد جنگ تا یک پیروزی، شکست را برنمیتافت، زیرا دیپلماسی توان چانهزنی دربارهی قطعنامهی 598 و سایر موضوعات سیاست خارجی را نداشت. فرماندهی جنگ مجبور بود به رغم کاستیهای تسلیحاتی، تجهیزاتی، لجستیکی و نیروی انسانی و سازمان رزم محدود، با خلاقیّت و ابتکار عمل، به عملیاتهایی مبادرت ورزد که برای دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی، پیروزی به ارمغان بیاورد. در جبههی جنوب اجرای عملیات موفق و پیروز در آن وضعیت ناممکن بود. بهترین منطقه که از قبل روی آن کار شده بود و معارضین کُرد و مخالفان صدام نیز در خاک آن کشور به ایران پایگاه و فرصت میدادند تا بتواند به عملیات موفق دست یابد و جبههی جدیدی را در مقابل ارتش و حکومت عراق بگشاید، شمال غرب بود. از اینرو جمهوری اسلامی از فروردین 1366 تا فروردین 1367، در شمال غرب ماند و در آن منطقه چندین عملیات انجام داد. مهمترین این عملیاتها، والفجر10 بود که ایران با اجرای آن توانست شهرهای حلبچه، خرمال، سیدصادق و شانهدری را آزاد کند و در اختیار اکراد مخالف قرار دهد.
البته همانگونه که اشاره شد این تغییر راهبرد نیازمند بررسی جامع و کاملی است که با استفاده از منابع و اسناد موجود امکان پذیر خواهد بود.
4. به نظر می رسد اگر سایت مذکور بنا دارد به هر نحوی موضوعی درباره جنگ را ترسیم کند بهتر است اولاً با مطلعین این حوزه به گفتگو بنشیند تا از وارونه جلوه دادن موضوعات مهم خودداری و ثانیاً از دقت و صحت مسایل سازمانی و راهبردهای اساسی قبل از انتشار مطمئن شود. حتی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس ، با در اختیار داشتن گنجینه ای از اسناد ضبط شده در زمان جنگ، تلاش می کند. گفتگو با فرماندهان اصلی و ارشد جنگ را نیز با منابع و اسناد موجود و دیگر روایت ها تطبیق داده و سپس منتشر نماید تا تناقض های احتمالی در روایت جنگ به حداقل برسد و واقعیات طرح ریزی، تصمیم گیری، هدایت و جنگیدن در صحنه نبرد بدرستی و با دقت در معرض اطلاع جامعه قرار گیرد.
5. مطالب بعدی ایشان در خصوص جناحی عمل کردن سپاه و... نیز کاملا با روحیه حاکم بر بدنه سپاه مغایر و با منویات مقام معظم رهبری و حضرت امام در باره این نهاد مقدس در تضاد است که مناسب است خود آقای عزلتی با مراجعه به منابع و اسناد و دقیق کردن اطلاعات مربوطه در دام جناح بازی های مرسوم گرفتار نشوند.