یادداشت شفاهی حاج محمود کیایی نژاد
شهید زین الدین حقیقتاً فرمانده دل های همه بسیجیان و به خصوص بچه های لشکر 17 علی ابن ابی طالب(ع) بود. یکی از مهم ترین شاخصه های رفتاری آقا مهدی زین الدین این بود که آنچنان رابطه برادرانه، دوستانه و محبت آمیزی با بچه های لشکر داشت که مسئله فرماندهی و فرمانبرداری را تحت الشعاع قرار می داد. ما و بسیاری از بچه های لشکر، حتی در ساعاتی به جز وقت جلسات و گردهمایی ها، به شدت علاقه مند بودیم که ایشان را به هر بهانه ای زیارت کنیم و از فیض حضورش بهره مند شویم.
با در نظر گرفتن این واقعیت، تاحدی می توان تصور کرد که شنیدن خبر شهادت ایشان برای بچه های لشکر 17 چقدر سخت و دشوار بود. آن زمان، پایگاه ما در جاده مهاباد – ارومیه بود. روزی از همه مسئولان و معاونان لشکر 17 خواستند تا سوار مینی بوس شوند. بعد از سوار شدن به دو مینی بوس، به سمت ارومیه حرکت کردیم؛ در آن شرایط تصور همه این بود که به قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) می رویم؛ اما مینی بوس ها سر از فرودگاه ارومیه درآوردند.
تصور بعدی همه ما این بود که به تهران خواهیم رفت و احتمالا دیداری با حضرت امام یا جلسه ای در ستاد فرماندهی کل خواهیم داشت؛ اما دقایقی بعد، شهید اسماعیل صادقی* با چهره ای گرفته و درهم به میان بچه ها آمد و همه را جمع کرد و سخنان خود را با تسلیت به امام زمان (عج) شروع کرد؛ اینجا بود که فکر کردیم شاید خدای نکرده حادثه ای برای امام (ره) پیش آمده اما بعد از آن که تسلیتش را به حضرت امام هم تقدیم کرد؛ این بار فکر کردیم که شاید حادثه ای برای فرماندهی کل سپاه یعنی آقا محسن رضایی پیش آمده؛ اما بعد از این که وی به فرماندهی کل سپاه هم تسلیت گفت، خبر شهادت آقا مهدی زین الدین را اعلام کرد و از ما خواست با پیکر آن شهید عزیز که در آمبولانسی در همان فرودگاه ارومیه بود، وداع کنیم.
اعلام این خبر کافی بود تا صدای گریه و شیون از همه جا بلند شود و صحنه های عجیبی از دلدادگی بچه ها به فرمانده محبوبشان را شاهد بودم که در کمتر جای دیگری نظیر آن را مشاهده کردم.
*یادداشت شفاهی، برگرفته از مصاحبه محمود کیایی نژاد با خبرگزاری حوزه، سال 1397
** شهید اسماعیل صادقی توجه عمیقی به تاثیر معنویت و هوش معنوی شهید زین الدین در مدیریت لشکر 17 داشت و از برادر محسن رضایی فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس نیز این نقل قول را بیان می کرد که «زین الدین هفتاد درصد نیروهای لشکرش اهل نماز شب بودند». (ن.ک: شهیدستان، ج 1، ص99).