کد خبر: ۵۱۳۳|
تاریخ انتشار: ۰۶ مهر ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۷
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس در قسمت پنجم برنامه حماسه خوان از شبکه اول سیما با اشاره به اثر بزرگ مقاومت در خرمشهر بر ایجاد آمادگی و عدم سقوط آبادان و تلاش بی‌بدیل فرماندهان ارتش و سپاه و بسیج مردمی، گفت: این مقاومت، خرمشهر را تبدیل به ایران کوچک کرده بود و از اقصی نقاط کشور افراد در مقاومت خرمشهر حضور داشتند.

 

وی با یادآوری تلاش‌های فرماندهان در مقاومت سوسنگرد سردار سرلشکر محسن رضایی ادامه داد: در محور سوسنگرد، ارتش عراق پس از چند بار زد و خورد این شهر را محاصره کرد و کار تا محاصره تدارکات و آب و غذا پیش رفت و جاده سوسنگرد-آبادان نیز قطع شد. با بحرانی شدن شرایط، مقام معظم رهبری(آیت الله خامنه‌ای) و شهید چمران علیرغم کارشکنی‌های بنی‌صدر وارد می‌شوند و سوسنگرد هم به نقطه ای کلیدی در مقاومت تبدیل می‌شود‌.

 

فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس گفت: در محور سوسنگرد و حمیدیه، شهید غیور اصلی که مسئول آموزش نیروها در اهواز بود به اتفاق سردار غلامپور، شبیخونی به نیروهای عراق می‌زنند و در این شبیخون غیور اصلی به شهادت می‌رسد و سردار غلامپور زخمی می‌شود، پس از این شبیخون به اتفاق آقای مرتضی رضایی به بازدید محور حمیدیه رفتیم و ناگهان در ۵۰ متری خود با تانک های عراقی مواجه شدیم و متوجه شدیم که ارتش بعث تمام توان خود را در محورهای سوسنگرد و حمیدیه برای تصرف کل خوزستان گذاشته بود.

 

مقاومت بی بدیل در جبهه غرب و شمالغرب

 

دکتر رضایی با بیان اینکه هرچند عمده تمرکز عراق بر خوزستان بود، اظهار داشت: اما بعثی‌ها با سه لشکر به ایلام و کرمانشاه، و با دو لشکر به کردستان و آذربایجان غربی حمله کردند و مردم در شهرهای مرزی همچون دهلران، مهران و ایلام مقاومت های جانانه ای کردند و در گیلانغرب نقل است که حتی زنان با چوب با عراقی‌ها درگیر شدند و نمونه این شیرزنان همچون سردار مریم خان بختیاری که در مقابل تهاجم روس و انگلیس ایستاد در جنگ کم نبود.

 

وی با اشاره به مقاومت‌های بزرگ در محورهای کرمانشاه و کردستان افزود: در این محورها از طرفی در پشت سر با دموکرات و کوموله می‌جنگیدند و از روبرو با ارتش بعث در جنگ بودند و شهیدان چمران، متوسلیان، همت، پیچک و وزوائی در جبهه های غرب و شمالغرب در شرایط بسیار سخت به خوبی مقاومت کردند.

 

سرلشکر رضایی افزود: مردم و نیروها در شهرهای کرمانشاه، قصرشیرین و سرپل‌ذهاب، سومار، نفت شهر، گیلانغرب، مریوان، جوانرود، سردشت و دیگر شهرها که از نظر مذهب و گاها عقاید متفاوت بودند در کنار نیروهای نظامی، مقاومت‌های دلاورانه ای داشتند.

 

عدم توفیق نقشه‌های صدام در ۶ ماهه نخست جنگ

 

فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس بیان داشت: اینگونه بود که ارتش عراق علیرغم اشغال ۱۵هزار کیلومتر مربع از خاک کشورمان، به تمام اهداف خود که می‌خواست خوزستان و نفت آن و همچنین اروند رود را در اختیار بگیرد و از آن سو در داخل کودتا شود که هم نظام جمهوری اسلامی ساقط شود و هم صدام به اهداف خود در خلیج فارس برسد، دست نیافت و در پایان ۶ ماهه نخست جنگ، به بن‌بست رسید و لذا پس از این ۶ ماه معادله جنگ تغییر می‌کند.

 

آغاز عملیات‌های آزادسازی، از ماه چهارم جنگ

 

سردار رضایی ادامه داد: پس از ۴ ماه از شروع جنگ، عملیات ها برای آزادسازی مناطق اشغال شده آغاز می‌شود و این عملیات‌ها به سه گونه انجام می‌شد. نخست جنگ‌های چریکی که شهید چمران فرماندهی می‌کردند. دوم ارتش ایران بود که در ۳ جبهه دزفول با امیر ظهیرنژاد، اهواز شهید فلاحی و آبادان و ماهشهر با سرهنگ فروزان ۳ عملیات را در ۳ محور طراحی و اجرا کردند که علیرغم پیشروی‌های خوب اولیه، متاسفانه عملیات‌ها شکست خورد.

 

وی افزود: گونه سوم، عملیات های محدود سپاه بود که از مهر تا اسفند ۵۹ انجام شد، عملیات محدود گونه‌ای بین عملیات چریکی و کلاسیک است به این صورت که نوع حمله چریکی و نوع پیشروی کلاسیک است.

آغاز اختلافات سیاسی و نظامی

 

وی با اشاره به عدم توفیق لازم این عملیات‌ها تشریح کرد: ارتش با توجه به عدم واردات تجهیزات و قطعات عملا افقی برای جنگ کلاسیک نمی‌دید. عملیات های چریکی و محدود هم به حد لازم کاری پیش نمی‌برد. نتیجتا در ۶ ماهه اول هم در ابعاد سیاسی و هم نظامی اختلافاتی در مورد جنگ پیش آمد.

 

سردار رضایی با بیان اینکه در این هنگام اختلاف پیش آمده این بود که عده‌ای معتقد بودند نمی‌شود جنگید و باید از راه دیپلماسی وارد شد و عده‌ای می‌گفتند باید جنگید و اما شیوه جنگ را باید تغییر داد، خاطرنشان کرد: لذا در سال ۱۳۶۰ دو سوال مهم پیش روی کشور این بود که اول ما در عرصه سیاسی چه می‌توانیم بکنیم و امیدی هست؟ و سوال دوم اینکه آیا می‌توان در شیوه جنگیدن وعملیات‌ها به نقطه اثرگذاری رسید؟

 

فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس با نقل خاطره ای از شرایط بسیار سخت آن روزها بیان داشت: بنده رابطه تنگاتنگی با مقام معظم رهبری، شهید بهشتی و مرحوم رفسنجانی داشتم؛ یک روز در همان هفته‌های ابتدایی جنگ، حضرت آقا که عضو شورایعالی دفاع و نماینده امام در ارتش بود، به من گفتند با هواپیمای فالکون که هواپیمایی سریع و قوی بود به اهواز برویم و ما تعجب کردیم که بنی صدر سنگ‌اندازی و مخالفت نکرده است اما پس از مدت زیادی تاخیر خبری از هواپیمای فالکون نبود، بلکه با یک هواپیمای قدیمی و ملخی به اتفاق ایشان راهی اهواز شدیم. 

 

وی ادامه داد: پس از مدتی طولانی از شیشه زیر پای خلبان پایین را می‌دیدم و گمان بردم از ارتفاعات زاگرس عبور کردیم و در همین حین مقام معظم رهبری در حال قرآن خواندن بودند. از مکالمات خلبانان متوجه وجود مشکل در ارتباط با فرودگاه شدم و بعد دیدیم پس از نیم ساعت روی دریا هستیم و با عبور از ماهشهر به سمت کویت و عراق می‌رویم، در این هنگام خلبانان گفتند قطب نما هم از کار افتاده است! موضوع را به اطلاع آقا رساندم و ایشان گفتند همین مسیر را که آمدیم را برگردیم، اما بعد از مدتی گفتند سوخت در حال اتمام است و در نهایت بصورت حدسی مسیر برگشت را دنبال کردیم و به اصفهان رسیدیم و پس از فرود متوجه شدیم تنها به اندازه ۳ الی ۴ دقیقه سوخت داشتیم و بنی صدر به جای استقبال و حمایت از ما اینگونه عمل می‌کرد و آقا از این موضوع بسیار عصبانی شدند.

ارسال نظر