قبل از عمليات خيبر يا بعد از والفجر مقدماتي بود كه ايشان نزد بنده آمدند و گفتند: اگر شما اجازه مي دهيد بنده از سمت فرمانده لشكر استعفا دهم.
گفتم: چرا؟
فرمودند: شايد يك برادر شايسته تر از من براي اين سمت باشد و من خودم را لايق اين مسؤليت نمي بينم.
گفتم: نه. اين شكسته نفسي شما را ميرساند. ما كه مسئول هستيم شما را كاملا لايق اين مسؤليت مي دانيم و من اجازه نمي دهم كه شما استعفاء دهيد. با اينكه مطمئن بودم كه ايشان علاقه ندارد فرمانده لشگر باشد، اما قبول كردند، خيلي زود رفتند و براي عمليات بعدي آماده شدند. شهید زین الدین چنین روحیه ای داشتند
روحشان با سید الشهدا محشور باد
محسن رضایی